سینماسینما، عاطفه کربلایی
این روزها سریالی از شبکه سه سیما پخش میشود به نام «یاور» که از لحاظ حال و هوا و شخصیتپردازی بسیار تداعی کننده سریال «ستایش» است. در واقع سعید مطلبی به عنوان نویسنده و سعید سلطانی در مقام کارگردان هر دو سریال با این کار ریسک بزرگی کردند البته قبل از پخش مدام تاکید میشد که «یاور» متفاوت از «ستایش» است اما در عمل مشخص شد که با خلق شخصیت یاور چلویی گوشه چشمی به موفقیت حشمت فردوس داشتهاند.
انتخاب داریوش ارجمند برای بازی در نقش یاور بیش از پیش موجب شد که این شخصیت با حشمت فردوس سریال «ستایش» مقایسه شود؛ ارجمند در هر دو سریال نقش یک پدرسالار را بازی کرده است که خود را پاسخگویی کسی نمی داند و همه باید مطابق میل او رفتار کنند.
جدا از تشابه شخصیت پردازی یاور با حشمت، ریتم کند و اتکای بیش از حد به دیالوگ به این سریال ضربه زده است. «یاور» مصداق آن سریالهایی است که میتوان در آشپزخانه کار کرد و آن را «گوش» داد و اتفاقی از سریال را هم از دست نداد. این شکل از سریالسازی برای مخاطبی که به انواع سریال های داخلی و خارجی دسترسی دارد، جذاب نیست و به خاموش کردن تلویزیون یا عوض کردن شبکه می انجامد.
این نکته قابل صرف نظر نیست که «یاور» در کنار تمام ضعفهایش روی موضوع مهمی دست گذاشته به نام «رفاقت واقعی»؛ رفاقتی که میتواند هم از بعد مادی و هم معنوی به انسان کمک کند، رفاقتی که امروز کمتر دیده میشود و جای آن را منفعتطلبی گرفته است اما مگر غیر از این است که پیام را در ظرف مناسب باید ارائه کرد؟ این همان اتفاقی است که تا این جای کار در «یاور» نیفتاده است.