محمد تاجیک_ جلسه نمایش و رونمایی مستند «کیارستمی در نمای باز» ساخته محسن شرفینیا امروز سه شنبه اول تیرماه قرار است در پردیس چارسو برگزار شود.
به گزارش سینماسینما ، رونمایی این مستند همزمان با تولد ۷۶ سالگی عباس کیارستمی و با همکاری گروه هنروتجربه صورت میگیرد. این مراسم ساعت ۲۱ روز سهشنبه اول تیرماه در سالن شماره یک پردیس چارسو برگزار میشود.
«کیارستمی در نمای باز» روایت تعدادی از شرکت کنندگان در کارگاههای فیلمسازی عباس کیارستمی در ایران و چگونگی تدریس سینما توسط اوست. سینمایی که با «یک تکه نان» در «کوچه» سینما آغاز شد و همچنان مثل «یک عاشق» از انرژی و شورِ زیستن لبریز است.
/حقایقی درباره عباس کیارستمی به بهانه سالروز تولد او/
عباس کیارستمی (زادهٔ ۱ تیر ۱۳۱۹، تهران) فیلمنامهنویس، تهیهکننده و کارگردان سینمای ایرانی است که آثار وی اغلب با استقبال فراوان منتقدان رو به رو شده است. کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در عرصهٔ سینما فعالیت میکند و تاکنون بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه یا مستند را ساخته، نوشته، یا تهیه کردهاست. از مهمترین آثار وی میتوان به سهگانه زلزله، طعم گیلاس و باد ما را خواهد برد اشاره کرد.
کیارستمی علاوه بر سینما در عرصههای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک و طراحی نیز فعال است. او را باید در زمره سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران به شمار آورد. به نوشته ویکی پدیا ،سادگی استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهرهگیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمه شخصیتها در خودرو برخی از ویژگیهای فیلمهای کیارستمی است.
/درباره عباس کیارستمی/
کیارستمی در سال ۱۳۱۹ متولّد شد. او دارای لیسانس نقاشی از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران است. عباس کیارستمی از سال ۱۳۴۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در «آتلیه ۷» و یکی دو مؤسسهٔ دیگر به کار طراحی جلد کتاب و آفیش پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در «سازمان تبلیغاتی نگاره» به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم «وسوسهٔ شیطان» ساختهٔ محمد زرین دست بود.
هفت چنار چیدمان عباس کیارستمی منتخب چهارمین جشن تصویر ایران، (نصب شده در خانه هنرمندان ایران)طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلمهای قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» را داشت به «کانون» رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم «مسافر» در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایهگذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شدهاند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کردهاست.
/ دیگر فعالیتها/
کیارستمی تجربههای متفاوتی در زمینههای مختلف نظیر آهنگسازی، طراحی صحنه و لباس، تدوین و حتی بازیگری داشتهاست ، وی همچنین عکاسی شناخته شدهاست همچنین به تازگی دو کتاب از ادبیات کلاسیک ایران به نامهای حافظ به روایت عباس کیارستمیو سعدی از دست خویشتن فریاد را منتشر ساختهاست.
در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸، عکسی از کلکسیون عکسهای عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد.
/ عقاید سیاسی/
کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود در سن ۱۵ سالگی و همچنین در انقلاب سال ۱۳۵۷،گفتهاست که دیگر هیچگاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت او همچنین انقلاب را با انگیزههای مشروع ولی غیر عقلانی واحساسی میداند که باعث از بین رفتن قانونگرایی میشود.او در مصاحبهای در سال ۲۰۰۷ درباره محمود احمدی نژاد می گوید:من فکر می کنم او کارش را خوب انجام نداد.او با وعده رفع مشکلات اقتصادی به قدرت رسید که هیچکدام از آن ها را عملی نکرد.
/نقاش بدی که فیلمساز بزرگی شد/
اما عباس کیارستمی وورودش به دنیای فیلمسازی ،بسیار جالب بوده است . خود او زمانی در گفت وگو با نشریه نشنال امارات گفته بود : «فکر میکنم چون نمیتوانستم نقاشی کنم به ساخت فیلم رو آوردم. نقاشی من خیلی بد بود، بهطوریکه دوره چهار ساله را در ۱۳ سال در دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران به پایان رساندم.!
«عباس کیارستمی» در بخش دیگری از این گفتوگو یادآور می شود : «بعد از آنکه از دانشگاه فارغالتحصیل شدم، شروع به کار برروی فیلمهای تجاری کردم که مرا با مکانیزم فیلمسازی و دوربین آشنا کرد. از آنجا بود که ساخت فیلمهای کوتاه برای کودکان را آغاز کردم و پس از آن به مطالعه عکاسی پرداختم.»
/دوران نوجوانی کیارستمی به روایت آغداشلو/
بدنیست بدانید آیدین آغداشلو، در کلاس ششم و هفتم دبیرستان همکلاسی کیارستمی بوده ودر اظهار نظر جالبی چهره دقیقی از او در این دوره ترسیم میکند: « پسربچه سخت ساکت و آرامی را مییابم که پوستی تیره و بینی صاف و زیبایی دارد با وقار و تودار هنر را دوست دارد و نقاشی خوب را که میبیند در او آرامش گذار و برقی را میبینی،درخشش گوهری گاه و بیگاه در افق شبی ساکت و…..»
کیارستمی نیز در جایی گفته است،تصویری که آغداشلو از گذشته او ارایه داده،کاملا درست است،اما کمتر شباهتی به شخصیت امروز او ندارد.
/نان و کوچه/
نان و کوچه عباس کیارستمی در سال ۱۳۴۹ خورشیدی ساخته شده است . کیارستمی این فیلم را بر اساس طرحی از برادرش نوشته است . نان و کوچه در زمان ساخت با استقبال فراوان مخاطبان رو به رو شد. منتقدان مطبوعاتی نیز به این فیلم بسیار توجه نشان دادند، چنان که روزنامه کیهان در مقالهای آن را فیلمی فوقالعاده از ایران لقب داد.پسربچهای با نان سنگکی در زیر بغل میخواهد از کوچهای بگذرد اما حضور یک سگ مانع میشود. پسرک منتظر میماند تا سگ کنار برود. در همین زمان جوانی سوار بر الاغ و پس از آن یک دوچرخهسوار از آنجا به راحتی عبور میکنند. سپس نوبت به پیرمردی میرسد که با سمعکی در گوش از کنار او میگذرد. پسر از فرصت استفاده میکند و در سایه پیرمرد به راه خود ادامه میدهد. در میانه راه پیرمرد وارد خانه خود میشود و پسربچه به ناچار ادامه مسیر را خود به تنهایی باید طی کند. سگ به طرف او میجهد و پسرک با پرتاب تکهای نان او را آرام میکند. سگ همچنان او را دنبال میکند تا این که پسر وارد خانه میشود و سگ پشت در لم میدهد. لحظهای بعد پسرکی دیگر با کاسهای ماست به سگ نزدیک میشود. دروبین بر تصویر وحشتزده پسر در زمینه پارس سگ ثابت میشود.
کیارستمی تا زمان ساخت این فیلم نزدیک به ۱۵۰ فیلم کوتاه تبلیغاتی ساخته بود، ولی هنوز ابزار دوربین و شیوه کار با آن را نمیشناخت!
کیارستمی برای یافتن پسرک فیلم و خانه مورد نظر و نیز کوچه پسکوچههای به هم پیوسته روزهای متوالی جستوجو میکند تا سرانجام در حوالی امامزاده صالح در منطقه شمیران آن را مییابد.
فیلمبرداری صحنه مربوط به سگ (ورود پسر به خانه و سپس لمدادن سگ پشت در) ۴۰ روز به طول انجامید، چون کیارستمی حاضر نبود از کات استفاده کند! صحنه مذکور بالاخره ضبط میشود، اما کیارستمی با خونسردی اعلام میکند که به برداشت دومی نیاز داریم چون ممکن است فیلم در لابراتوآر خراب شود! این مساله موجب میشود تا فیلمبردار (مهرداد فخیمی) گروه را ترک کند.
فخیمی در اوج بگومگو با کیارستمی نسخهای از کتاب فیلم و کارگردان نوشته دان لیوینگستن را به کیارستمی نشان میدهد. کیارستمی با خواندن کتاب متوجه میشود نان و کوچه بر اساس فرمولهای ارایه شده پر از اشتباه است. از اینجا تردیدهای وی شروع میشود. اما به کار خود ادامه میدهد و در نهایت پس از تحسین هژیر داریوش در مصاحبه مطبوعاتی اعتماد به نفس او را برمیگرداند.
/زنگ تفریح /
زنگ تفریح عنوان دومین فیلم عباس کیارستمی است که در سال ۱۳۵۱ خورشیدی ساخته شد . «زنگ تفریح» دومین ساخته کیارستمی نیز یک فیلم کوتاه بدون دیالوگ و ضدقصه است که آنارشیسم نهفته در یک محصل دبستانی – که به جرم شکستن شیشه پنجره مدرسه تنبیه شده – را در فضایی تلخ و پر از تنهایی به تصویر میکشد.به خلاف فیلم نخست از این فیلم استقبال چندانی نشد. منتقدان نیز این فیلم را نکوهش کردند. اما کیارستمی خود معتقد است که این فیلم راه جدیدی در سینما میگشاید، گر چه اعتراف میکند که قصه فیلم کمبودهایی دارد. با این همه این فیلم به نوعی آغاز سینمایی است که به آن سینمای کیارستمی میگویند.
دارا در راهروی مدرسه به دیوار تکیه دادهاست. توپی دارد و بادکنکی که در حال باد کردن آن است. او و دوستش اکبر با توپ شیشه پنجره مدرسه را شکستهاند. ناظم مدرسه او را تنبیه میکند. پس از به صدا درآمدن زنگ تعطیلی مدرسه دارا و دیگر دانشآموزان به سوی در مدرسه هجوم میبرند. در کوچه عدهای نوجوان مشغول بازی هستند. دارا ضربهای به توپشان میزند و فرار میکند. یکی از بچهها او را دنبال میکند و دارا وارد خانهای میشود. وقتی مطمئن میشود که پسر رفتهاست از آن خانه خارج میشود و به سوی خارج شهر میرود. در کنار جاده عبور ماشینها را تماشا میکند، سپس بر خلاف جهت حرکت ماشینها به راهش ادامه میدهد. تصویر به مرور سفید میشود.
/دوراه حل برای یک مسئله /
دارا کتاب نادر، هم کلاسی اش را قرض گرفته است. وقتی آن را پس میدهد نادر می بیند کتاب پاره شده است. نادر هم کتاب دارا را پاره میکند و بین شان دعوا میشود و گلاویز میشوند. داستان یک بار دیگر تکرار میشود این بار نادر کتاب را به دارا نشان میدهد و میگوید کتابش پاره شده است، دارا پارگی کتاب او را با چسب می چسباند.
/گزارش/
گزارش به نوعی نخستین ساخته عباس کیارستمی محسوب می شود که در سال ۱۳۵۶ خورشیدی ساخته شد.فیلم به زندگی یک کارمند اداره دارایی میپردازد. در ابتدای فیلم او را به دلیل دریافت رشوه از کار معلق میکنند و از همان جا مشکلات وی بخصوص با همسرش شروع میشود.کیارستمی در گفتگویی که با ایرج صابری بعد از ساخت فیلم « گزارش» داشت،عنوان می کند:« من فیلمهایم را بطور حسی ساختهام ،سبک کار چیزی نیست که بتوان از پیش تصمیم گرفت و بعد آنرا پیاده نمود. حال که درباره فیلمهایم فکر میکنم ،میبینم بین آنها از نظرحفظ واقعیتها نوعی شباهت و نقاط مشترک وجود دارد که اگرعناوین آنها را برداریم ،همه دریک خط قرارمیگیرند و این خط را من هیچ وقت با تصمیم قبلی واز روی قصد بوجود نیاورده ام.»
/قضیه شکل اول، شکل دوم/
قضیه شکل اول، شکل دوم فیلمی ایرانی و اولین فیلم به کارگردانی عباس کیارستمی پس از انقلاب و محصول سال ۱۳۵۸ است. این فیلم از جمله فیلمهای اوست که بافت در حال تغییر سریع و ناپایدار فرهنگی و سیاسی دهه ۱۹۷۰ و اوایل ۱۹۸۰ فیلمهای او را نشان میدهد.جدا از گرایشهای مختلف نسبت به پوشش دادن فیلم نسبت به اتفاقات (خصوصاً با نشان دادن رهبران چپگرا و معتدلی که به زودی غیرقانونی شناخته شدند)، با نشان دادن زنان بیحجاب (همانطور که در دوره شاه سابق برای مدرنیزه کردن تصویر کشور تشویق میشد) این تصویر هویت سیاسی و فرهنگی ایران به زودی از سوی حکومت پس از انقلاب ممنوع شد.این فیلم مستندی درباره معلمی است که گروهی از دانشآموزان را وقتی یک از آنها به زدن روی میز اقرار نمیکند و آنها هم او را لو نمیدهند از کلاس اخراج میکند. کیارستمی این فیلم را به کارشناسان آموزشی محمدرضا شاه پهلوی نشان داد و از نظرات آنها فیلمبرداری کرد. وقتی فیلمبرداری تقریباً تمام شد، در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، امام خمینی (ره) به تهران برگشت و ۱۰ روز بعد انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. کیارستمی شروع به ساخت مجدد فیلم کرد، توضیحات آن را حذف کرد و ساختارش را تغییر داد. او تصمیم گرفت فیلم را به یک مساله دشوار دراماتیزه شده تبدیل کند: شکل اول شامل دانشآموزانی بود که زیر بار نام بردن شخص مجرم نمیرفتند؛ در شکل دوم یکی از دانشآموزان مقصر را معرفی میکند و اجازه مییابد به کلاس برگردد. از همه ناظران جدید، از جمله وزیر جدید آموزش و پرورش، در حال نظر دادن درباره دو شکل فیلمبرداری شد. تفاوت دیدگاههای آنها و تاثیر آنها از فرهنگ سیاسی آن روزها در سخنان هر یک روشن است. خیلی از آنها فیلم را تمثیلی از پلیس مخفی شاه در نظر گرفتند.
فیلم بلافاصله برنده جایزه جشنواره فیلمهای کودکان و نوجوانان تهران شد؛ گرچه، به زودی پس از آن دولت آن را به این خاطر که پیام حدس زده شدهٔ آن خرابکارانه پنداشته میشد و بعضی از نظرات از اعضای گروههای سیاسی (کمونیست، جبهه دموکراتیک ملی ایران) ابراز میشد که غیرقانونی اعلام شده بودند ممنوع کرد. این فیلم فقط در بزرگداشت کیارستمی در سال ۲۰۰۳ در تورین به نمایش درآمد. این فیلم پس از سی سال در شهریور ماه ۱۳۸۸ در اینترنت، اکران عمومی شد.
هفت پسر دبیرستانی از کلاس درس اخراج میشوند. معلم تهدیدشان میکند که اگر اسم کسی را که با صدای ضربِ مداد روی میز، نظمِ کلاس را بر هم میزده به او نگویند، یک هفته از حضور در کلاس درس منع خواهند شد. کات. گفتگو با دهها نفر از مطرحترین سیاستمداران و روشنفکران دوران انقلاب درباره این که راه حل صحیح اخلاقی برای این مسئله چیست. نورالدین کیانوری اعتقاد دارد که فرد خاطی را باید بلافاصله لو داد تا نظم کلاس دوباره برقرار شود. آیتالله خلخالی اعلام میکند که این وضعیت با «انگیزاسیون» تفاوتی ندارد. صادق قطب زاده با او موافق است. فیلم به مدت پنجاه و سه دقیقه این نقطه نظرات را بالا و پایین میکند و نکاتی را در مورد بینش سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی برملا میکند که تا امروز نظیرش را ندیدهایم. روی تصاویر پایانی فیلم، دومرتبه صدای ضرب گرفتن مداد خاطی را روی میز میشنویم. رفتهرفته به تعداد مدادها اضافه میشود تا این که همهمه انقلابی به اوج میرسد و نقطه نظر فیلمساز در مورد این قضیه با ظرافت و ایجاز برملا میشود.
/فیلم اولیها/
فیلم اولیها از دیگر ساخته های کیارستمی ومحصول سال ۶۳ است . ایرج کریمی در زمان نمایش فیلم ودر شماره سی ام ماهنام فیلم درباره این ساخته کبارستمی می نویسد :فیلم اولی ها فیلمی آرمانگراست و آنچه را که باید باشد را بازتاب می دهد ونه فقط آنچه است .اولیها از لحاظ دیدگاه هایش ،دررده فیلمهای کودک وحشی تروفو و معجزه گر آرتور پن قرار می گیرد .
به نوشته ایرج کریمی : فیلم” اولیها” هم برای بچه هایی که در آستانه ورود به مدرسه اند وهم برای اولیا و امور مدرسه ها بسیار آموزنده ومفید می تواند باشد .
کیارستمی برای اینکه در بخشهای لطیف دچار سانتی مانتالیسم نشود صحنه های دفتر را در فواصل فیلم تکرار می کند ولی این صحنه ها از فراط تکرار ،فیلم را مخدوش کرده و باعث شده فیلم اولیها به رغم جاذبه ها و جنبه های درخشانش خسته کننده از کار دربیاید .
/خانه دوست کجاست /
خانه دوست کجاست عباس کیارستمی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران ودنیا محسوب می شود .«خانه دوست کجاست» در سال ۱۹۸۹ در جشنواره فیلم لوکارنو موفق به کسب جایزه یوزپلنگ نقرهای، جایزه فیپرشی و جایزه بهترین فیلم معنوی شد. این فیلم ازسوی انجمن فیلم بریتانیا بهعنوان یکی از ۵۰ فیلمی پیشنهاد شده است که حتما تا پیش از ۱۴ سالگی آن را باید تماشا کرد. این فیلم در شناخت جهانی عباس کیارستمی به عنوان فیلمسازی بزرگ و مولف موثر بوده است. به طوری که کریستیان براد تامپسون فیلمساز دانمارکی سالها قبل در گفت وگویی با نگارنده گفته بود : من کتابی درباره صد فیلم تاریخ سینما نوشتهام که خانه دوست کجاست؟ عباس کیارستمی، در میان این صد فیلم قرار دارد.
/تمجید ورنر هرتزوگ/
ورنر هرتزوگ کارگردان سرشناس سینمای جهان فیلم «خانه دوست کجاست» ساخته «عباس کیارستمی» را یکی از پنج فیلم محبوب خود دانسته است .
/خانه دوست کجاست از نگاه استاد دانشگاه سوربون/
بد نیست بدانید آلن برگان استاد دانشگاه سوربن و مدیر دپارتمان تحلیل فیلم در مدرسه فمیس درباره فیلم خانهی دوست کجاست؟گفته است : کیارستمی توانست در کنار هم قرار دادن سطوح مختلف ساختاری و زیباییشناسی و پیشبرد سرخط منطقی در طول فیلم نوید حضور یک فیلمسازی بزرگ را به جهانیان بدهد. به گفته این استاد دانشگاه منطق اولین فیلم یک داستان یک خطی است که پسر بچهای قصد دارد دفترچهای را از یک روستا به روستایی دیگر ببرد، این قصه خیلی ساده است و به همین دلیل به گفتهی کیارستمی او برای پیدا کردن تهیهکننده درد سرهای زیادی کشید. دومین منطق فیلم، منطق جهان شمول قصدها و افسانههاست که در این منطق روایی داستان، بچهای از محیط خود بیرون میرود و پا به جاهای ناشناخته میگذارد و با پیش آمدن مشکلاتی و حل آنها به بلوغ میرسد و بزرگ میشود و در عین حال به تناقضات قانون اجتماع پی میبرد. برگالا که مدتی هم سر دبیر کایهدوسینما بوده است، ادامه داد: در فیلمهای کیارستمی نجات و رستگاری به تنهایی محقق نمیشود و این کار باید به وسیله یک راهنما انجام شود و در اینجا هم این کار به وسیله پیرمرد نجار انجام میشود. وی کیارستمی را فیلمسازی سنتگرا و در عین حال مدرن دانسته ودر عین حال گفته بود : روایت این فیلم یک روایت خطی و کاملا مشخص غربی است ولی در عین حال حالت قرینهوار فیلم و تبدیل فیلم به دو قسمت مشخص، آن را به شدت شرقی میکند. وی به منطق هنری چیدمان فضاها در این فیلم اشاره کرد و گفت: آنچه کیارستمی را از بقیه فیلمسازان ایرانی جدا میکند، شکل بازنمایی ویژه او از فضاست و همانطور که در مینیاتور ایرانی، پرسپکتیور وجود ندارد در بسیاری از نماهای فیلم هم با دور شدن فرد، آن شخصیت کوچکتر نمیشود و اوج آن در صحنهای است که پسر در یک تصویر Z مانند در حال دویدن است.
/مشق شب/
فیلمی مشق شب دیگر ساختهٔ عباس کیارستمی که در سال ۱۳۶۷ ساخته شد. این فیلم تحقیقی است مصور درباره تکالیف شب بچه ها. فیلم از زبان خود بچهها به طرح این موضوع می پردازد. بی اطلاعی آنها از روش های جدید تدریس و سیاست های آموزشی در مدارس، مهمترین مسائل در این زمینه هستند که در فیلم مطرح می شوند.
کیارستمی خود گفته است که ایده ساخت این فیلم زمانی به ذهنش رسیده که متوجه شده فرزندش «بهمن» در انجام تکالیف مدرسهاش با مشکلاتی عمده مواجه است. کیارستمی همچنین «مشق شب» را تحقیق مصور درباره تکالیف شب دانسته که برای بچهها است، اما بزرگترها بیشتر با آن درگیر هستند.
«مشق شب» عباس کیارستمی در قالب ۸۶ دقیقه در کانون پرورش و فکر کودکان و نوجوانان ساخته شده است.
/واکنش تند شهید آوینی به مشق شب/
اما بد نیست بدانید شهید آوینی از مخالفان فیلم مشب شب بود . مسعود فراستی از منتقدان و دوستان شهید آوینی دراین باره گفته :یک روز حوزه هنری فیلم “مشق شب ” ساخته “کیارستمی ” را در تالار اندیشه به نمایش گذاشت .من در تالار نشسته بودم.در میانه فیلم یک نفر که دو – سه ردیف جلوتر از ما نشسته بود شروع کرد به علیه فیلم موضع گرفتن. ما صدایش را میشنیدیم که خیلی آتشین علیه فیلم حرف می زد. من هم به همان شکل داشتم هر چه از دهنم درمی آمد به فیلم و کارگردان می گفتم. آن بنده خدا که پشتش هم به ما بود عرقچین سیاهی به سر داشت. به بغل دستی ام گفتم این مرتضی آوینی نیست؟ گفت از کجا متوجه شدی؟ گفتم این “مایه ” فقط می تواند مال او باشد.
/پشتوانه ای از یک شهرت کاذب/
اما شهید آوینی در یادداشتی که درباره فیلم مشق شب می نویسد در بخشی از مطلب خود می آورد :من فیلم « مشق شب » را این گونه توصیف می کنم: ده ها مصاحبه کشدار، تعدادی شات های معمولی تلویزیونی از مراسم صبحگاه بچه های مدرسه، به علاوه پشتوانه ای از یک شهرت کاذب که می تواند در یک جامعه بیمار سینمایی، یک فیلم معمولی تلویزیونی را به « مشق شب » تبدیل کند. حرف آخر را همین اول بزنیم: تا هنگامی که « بت پرستی » در میان ما رواج داشته باشد، « آدم ها » بزرگ می شوند نه « حقیقت » و آنگاه رفته رفته « حرف ها و افعال آن آدم های بت شده » جای « حق » را می گیرد و قضایای استدلالی بدین صورت در می آیند: « فلانی اینچنین گفته است و چون فلانی چنین گفته، پس حق همین است.»
/یک فیلم معمولی تلویزیونی/
به عقیده شهید آوینی « مشق شب » یک فیلم معمولی تلویزیونی است و در همین تلویزیون خودمان فیلم هایی به مراتب قوی تر از این ساخته و پخش می شود، چه از لحاظ تکنیک و چه از لحاظ مضمون. منتها آنچه که کار آقای کیارستمی را ازدیگران تمایز می بخشد ذکاوت روشنفکرانه ایشان در انتخاب مضامین است و اینکه ایشان هر موقع که اراده بفرمایند همه امکانات فیلمسازی کانون پرورش فکری در اختیارشان قرار می گیرد.
/کلوزاپ/
کلوزاپ از فیلمهای مشهور عباس کیارستمی است . بد نیست بدانید “نانی مورتی” در رم سینمایی اختصاصی دارد و چند سال پیش “کلوزآپ” را در سینمای خود به نمایش گذاشته است. او که از دوستداران پروپا قرص کیارستمی است از استقبال ایتالیاییها از کلوزآپ فیلم مستندی تهیه کرده است.
/ماجرای مخملباف تقلبی/
فیلم بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شدهاست. حسین سبزیان یک عاشق سینما وارد خانوادهای میشود و خود را محسن مخملباف معرفی میکند. در پایان فیلم مخلملباف واقعی پیدا میشود و سبزیان در دادگاه میگوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زدم.این فیلم برای کیارستمی در غرب شهرت فراوانی به همراه آورد. نکته جالب در مورد این فیلم اینست که تمامی بازیگران در نقش اصلی خود بازی میکنند. مثلاً سربازی که سبزیان را در فیلم دستگیر میکند همان سربازی است که واقعا سبزیان را دستگیر کرده است. این فیلم یک نمونه موفق از سینمای مستند است که خط داستانی مشخصی را براساس واقعیت دنبال میکند.
/زندگی و دیگر هیچ/
عباس کیارستمی فیلم “زندگی و دیگر هیچ…” را در سال ۷۰ با فاصله ای اندک از وقوع فاجعه زلزله رودبار و منجیل در این منطقه ساخت که یکی از تاثیرگذارترین و موفق ترین آثار این فیلمساز مولف سینمای ایران محسوب می شود و نگاهی انسانی و متفاوت به این واقعه دارد. فاجعه زلزله رودبار و منجیل که اثرات سوء آن به استان های مجاور نیز کشیده شده بود در شامگاه سی و یکمین روز خرداد ۶۹ به وقوع پیوست و جان بیش از ۵۰ هزار تن از هموطنان عزیزمان را گرفت. سه روز پس از زلزله خرداد ۱۳۶۹ در استان گیلان، پدر و پسری از تهران به منطقه زلزله زده و به جستجوی بابک و احمد احمدپور بازیگران فیلم خانه دوست کجاست؟ میروند. به دلیل راه بندان مجبور میشوند راههای فرعی مختلفی را برای رسیدن به روستای کوکر، محل زندگی پسربچهها طی کنند. پدر و پسر، احمد پورها را تا پایان فیلم نمی بینند اما خبرهایی از سلامت آنها میگیرند.
/ماجرای اختلاف کیارستمی با حسین علیزاده /
سالها پیش حسین علیزاده موسیقی فیلم زندگی ودیگر هیچ را می سازد ولی به گفته علیزاده در گفت وگویی با جواد طوسی در ماهنامه فیلم بعد دوتایی به دلیل یک لج بازی کودکانه به نتیجه نمی رسند علیزاده دراین مصاحبه می گوید من موسیقی فیلم را می خواستم پس بگیرم واو پس داد بعدا خودم آن را با عنوان آوای مهر منتشر کردم اول همه چیز خیلی خوب پیش رفت و با عشق طی دوهفته موسیقی را ساختم و اصلا بحث مالی هم مطرح نبود.فقط من نمی خواستم طرفم در قرار دادکانون پرورش فکری باشد.به گفته علیزاده در فیلمهای کیارستمی چیزی که بلاتکلیف است موسیقی است آقای کیارستمی متوجه نیست که در تصویرهایش چه قدر موسیقی نهفته است پس دست به دامان موسیقی های دیگر می شود واصلا از اساس آن را حذف می کند.به اعتقاد علیزاده در فیلمهای کیارستمی موسیقی حذف شده است همانطور که بقیه قواعد کلاسیک نیز در کارهایش حذف شده است .
به اعتقاد این آهنگساز آقای کیارستمی کلا نگاه خاصی به موسیقی نداشتند یا اینقدر نگاه خاص داشتند که خودشان را با هیچ موسیقی نتوانستند تطبیق دهند .البته از نظر علیزاده کیارستمی فیلمساز با هوش و ذکاوتی است ولی درزمینه موسیقی او اعتقاد نداردکه همیشه این هوش را به خرج داده است .شاید او از دید سینمایی دلایل خودش را داشته باشد اما علیزاده می گوید خوداو هم درموقعیت تماشاگر دلایل خودش را دارم .به نظر علیزاده آقای کیارستمی نمی تواند ادعا کند همانقدر که پایه های ادبیات وشعر را می شناسد موسیقی را هم می شناسد .
/باد ما را خواهد برد/
فیلم «باد ما را خواهد برد»از دیگر ساخته های مشهور «عباس کیارستمی» است که بهعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر سینمای جهان در دهه گذشته از نگاه انجمن منتقدین فیلم میامی انتخاب شده است . این فیلم که برنده جایزه بزرگ هیات داوران و جایزه فیپرشی از جشنواره ونیز بوده است، همچنین بهعنوان یکی از ۵۰ اثر برتر سینمای جهان در دهه گذشته ازنگاه برگزارکنندگان جشنواره تورنتو انتخاب شده بود.
خود کیارستمی درباره فیلم «باد ما را خواهد برد»گفته است :در این فیلم بسیاری از عوامل اصلا دیده نشدند، بخصوص محور اصلی آن فیلم پیرزنی بود که همه فیلم درباره او بود، اما خود در اثر حضور نداشت. دیدن این عوامل وظیفه منتقدان است و کار من نیست. بنده هم هرگاه میشنوم که تماشاگر یا منتقدی این موارد را مورد توجه قرار داده است، به شدت دستخوش هیجان و حتی نوعی هراس میشوم که آثار ما با چه دقتی دیده میشوند.
داستان فیلم باد مارا خواهد برد درباره گروهی روزنامهنگار است که برای تولید فیلمی مستند از آئین سوگواری به روستایی کردنشین میروند. اما پیرزنی که قرار است بمیرد نمیمیرد.
/طوسی و کلاری و مخالفت با فیلم/
بد نیست بدانید چندی قبل وقتی نشستی با حضور کیارستمی و جواد طوسی درباره این فیلم برگزار شده بود کیارستمی در پاسخ به مطلب جواد طوسی مبنی بر عدم علاقهاش به «باد ما را خواهد برد» مطرح کرده بود،توضیح داده بود: من میتوانم به ایشان حق بدهم که این فیلم را را دوست نداشته باشند. اولین کسی هم که «باد ما را خواهد برد» دوست نداشت فردی بود که آن را از پشت دوربین نگاه میکرد یعنی محمود کلاری که فیلمبردار «باد ما را خواهد برد» را برعهده داشت. او اولین فردی بود که این فیلم را دوست نداشت اما به هر حال عدهای هم هستند که این آثار را بسیار دوست دارند.
/حذف شعرهای خیام و فروغ ،شرط اکران فیلم کیارستمی/
کیارستمی برای نمایش “باد ما را خواهد برد” با مشکلات بسیاری مواجه بود. شرطهایی مطرح شده بود مبنی بر اینکه بخشهایی مربوط به اشعار فروغ و خیام حذف شود ولی کیارستمی که نمی توانست اشعاری را حذف کند که در کتاب شعرش نیز در کتابفروشیها به فروش میرسد. البته او از آن دست فیلمسازان نیست که بگویند حتی یک فریم از فیلم خود را درنمیآورد بلکه حاضراست مثلا ۱ دقیقه از فیلمش را حذف کند ولی ۳۰ دقیقه را که دیگر نمیتواند . خصوصا سکانسهایی خوب فیلم را.
/طعم گیلاس/
طعم گیلاس فیلم برگزیده نخل طلای کن تولید مشترک با فرانسه محصول ۱۹۹۷ میلادی است. فیلم درباره مردی است که در حومهٔ شهر تهران، با اتوموبیلش دنبال کسی میگردد که تقاضای پردردسر او را در ازای دریافت ۲۰۰هزار تومان پول انجام دهد.فیلم طعم گیلاس همراه با فیلم ژاپنی «مارماهی» ساختهٔ «شوهی ایمامورا» جایزهٔ نخل طلای جشنوارهٔ کن رادر سال ۱۹۹۷ برد که مهم ترین جایزهای است که سینمای ایران به دست آورده است.در کنار استقبالی که از فیلم شد، «راجر ابرت» منتقد فیلم، طعم گیلاس را در فهرست فیلم های سال ۱۹۹۷ که از آنها متنفر است قرار داده و آن را خسته کننده دانسته است. ابرت در نقدش اشاره کرده پس از تماشای فیلم، «جاناتان روزنبام» منتقد «شیکاگو ریدر» و «دیو کِهر» منتقد «نیویورک دیلی نیوز» که هر دو را قبول دارد، در لابی هتلش ملاقات میکند که معتقد بوده اند فیلم، شاهکار بوده است اما ابرت معتقد است «پادشاهی بدون لباس» دیده است. مجله تایم در خرداد ۱۳۸۸ این فیلم را بعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ کن نامید.
/داستان تصمیم یک مرد برای خودکشی/
آقای بدیعی (با بازی همایون ارشادی) مردی میانسال، قصد خودکشی دارد و قبرش را در کنار درختی کنده است. او می خواهد قرص های خوابش را یک جا بخورد و شب در این قبر بخوابد. بدیعی دنبال کسی است که پس از مرگش (صبح فردا) روی جسد او خاک بریزد. در مسیری که برای یافتن چنین کسی پیش میگیرد با افراد مختلفی مانند یک سرباز، طلبهٔ افغان و مردی که کارگر موزهٔ تاریخ طبیعی است رو به رو میشود و از آنها می خواهد فردا صبح سراغ او بیایند و «بیست بیل خاک» روی او بریزند و پاکتی را با ۲۰۰هزار تومان پول که در داشبورد ماشین است به عنوان دستمزد بردارند.سرباز پیشنهاد را رد و به سمت پادگانش فرار میکند، طلبهٔ افغان شروع به موعظهٔ بدیعی میکند و خودکشی را برخلاف تعالیم اسلام و دستورهای قرآن میداند اما کارگر موزه که بعدا معلوم میشود پرندگانی مثل بلدرچین و کبک را برای تاکسیدرمی در موزه شکار میکرده، با تعریف ماجرایی از روز خودکشی خودش و این که چطور«یک توت شیرین مانع خودکشی او شده» پیشنهاد او را قبول میکند. در پایان فیلم هنگامی که منتظر دیدن سرنوشت «بدیعی» هستیم، فیلمبرداری تغییر میکند و تصاویری از پشت صحنه، کارگردان و گروه فیلمبرداری و همایون ارشادی می بینیم که از قبر بیرون آمده است. او در پایان به درک تازهای از معنای زندگی میرسد.
/تباه شدن عمر فیلمسازی توسط نگاتیو/
بد نیست بدانید طعم گیلاس باعث علاقه کیارستمی به سینمای دیجیتال شد . به گفته کیارستمی در نقطهای که او سکانس پایانی فیلم طعم گیلاس را فیلمبرداری کرده ، برای اولین بار از دوربین هندی کم (دیجیتال) استغاده کرده است. دور بین دیجیتالی که باعث شده بود او خطاب به نگاتیو لعن ونفرین بفرستد و آن را باعث تباه شدن ۳۰ سال از عمر فیلمسازیش بداند. او پس از فیلمبرداری فصل پایانی طعم گیلاس بود که به مزایای استفاده از دوربین دیجیتال پی برد. اما کیارستمی به این موضوع اشاره میکند که فصل پایانی طعم گیلاس در لابراتوار خراب میشود و گروه فیلمسازی او فصل بهار را برای فیلمبرداری از دست میدهد و او مجبور میشود که از راشهای دوربین هندیکم که از پشت صحنهی این فیلم تصویبرداری میکرده استفاده کند.
/آ ب ث آفریقا/
کیارستمی در باره ساخت فیلم «ABC آفریقا»، گفته : قرار بود، من و سیفالله صمدیان فیلمی سفارشی را دربارهی بازماندگان «ایدز» در آفریقا بسازیم و هرگز تصور نمیکردم، راشهایی که گرفتهایم، به این فیلم تبدیل شوند و اینگونه بود که فیلم به گزارشی واقعی از زندگی تبدیل شد. به گفته کیارستمی : این فیلم همانند فیلم «کلوزاپ» تاثیر زیادی بر او گذاشت، چون در این فیلم بود که با وفاداری به واقعیت توانست، خود را از قید و بند میزانسنهای قراردادی و تصنعی رها کند. برخورد ما با دوربین مانند برخورد دو کودک بود و هرگز بهدنبال این نبودیم که سخنی را به رخ تماشاگر بکشیم.
به گفتهی او، هشتاد درصد این فیلم کاملا واقعی است و بیش از این، واقعیتها را نمیتوان ثبت کرد، چون سینمای کاملا مستند دوربین بانکهاست؛ اما به محض انتخاب سوژه و استفاده از دوربین دیگر، مستند مطلق نمیسازیم.
/دعوت نامه ای برای کمک به مردم اوگاندا/
کیارستمی در جای دیگری درباره این فیلم گفته : این فیلم، به عنوان یک فیلم سفارشی برای مرکزی که با بیماری ایدز مبارزه میکرد ساخته شد، تا در واقع دعوتنامهای باشد برای یاری و کمک مردم به بازماندگان و مخصوصا کودکان به جامانده در کشور اوگاندا از بیماری ایدز.
وی همچنین دربارهی استفاده از موسیقی در فیلم گفت: اولین فیلمم را با موسیقی شروع کردم اما به تدریج موسیقی از فیلمهای من حذف شد؛ زیرا به نظر من موسیقی یک نوع اعمال تکلیف به تماشاگر است تا او را مکلف کنیم که در کجای فیلم احساساتی شود و یا کجا بخندد و یا کجا هیجانی شود و …
اما در مورد فیلم ABC آفریقا به دلیل اینکه در کشور اوگاندا عمدتا صدای موسیقی از خیابان و مراکز دیگر شنیده میشود و تقریبا هیچ گاه صدای موسیقی قطع نمیشود برای ارائه فضای واقعی اوگاندا از موسیقی استفاده کردم. در واقع استفاده از موسیقی در ABC آفریقا در نهایت وفاداری بوده است.
ده کیارستمی نیز ازساخته های بحث برانگیز ومهم کیارستمی است .نشریه سینمایی معتبر «کایه دو سینما» فیلم «ده» را در فهرست ۱۰ فیلم برتر دهه گذشته سینمای جهان قرار داده است . این فیلم اولینبار در بخش رقابتی جشنواره کن سال ۲۰۰۲ به نمایش درآمد و پس از آن درجشنوارههای ادینبورگ، تورنتو، نیویورک، ونکوور، پالم اسپرینگز، روتردام، توکیو و تسالونیکی حضور یافت. پیشتر مجله سینمایی «سایت اند ساوند» انگلیس نیز این فیلم را بهعنوان یکی از ۳۰ اثر برتر دهه اخیر معرفی کرده بود.
/فیلمی درباره کل زنان درجهان/
زمانی روزنامهی کاتیمرینی درباره فیلم ده از کیارستمی پرسیده بود : فیلم دیگر شما “۱۰” دربارهی زندگی در ایران امروز از نقطه نظر یک زن است. عدهیی میگویند، این فیلم یک فیلم افشاگرانه است. آیا شما به یک چنین موضوعی عقیده دارید؟
عباس کیارستمی: فیلم “۱۰” تنها دربارهی زنان در ایران نبود، بلکه دربارهی کل زنان در جهان است، من فکر نمیکنم پذیرش یا رد من از سوی مردم جزو مسوولیتهایم به حساب آید. من این فیلمها را برای تبلیغات نمیسازم. فیلمهای من دربارهی مردم است، مردمی که قربانی ساختار جهانی قدرت میشوند.
/شیرین : از هو شدن در ونیز تا استقبال در انگلیس /
نمایش فیلم شیرین در جشنواره های مختلف یکی از بحث برانگیز ترین اتفاقات سالهای اخیر سینمای ایران بوده است . این فیلم در جشنواره فیلم ونیز هوشد ولی در جشنواره ای مثل ادینبورگ با استقبال مواجه شد .
/هو شدن در ونیز/
اما شیرین درزمان نمایش خود در جشنواره ونیز با واکنش تند برخی تماشاگران مواجه شد :تماشاگران حاضر در جشنواره فیلم ونیز جدیدترین فیلم «عباس کیارستمی» را اثری خستهکننده توصیف و اظهار کردند که برای تماشای آن پول خود را دور ریختهاند.
خبرگزاری رویترز درآن زمان نوشت : درحالیکه منتقدین و کارشناسان فیلم پس از نمایش فیلم «شیرین» در بخش خارج از مسابقه، واکنش تقریبا مهربانانهای به جدیدترین ساخته «کیارستمی» داشتند، اما تماشاگران حاضر در ونیز این فیلم را به باد انتقاد گرفتند.
خارج از محل برگزاری قدیمیترین رویداد سینمایی جهان یک تابلوی اعلانات تهیه شده است با عنوان «پول ما را برگردانید» که تماشاگران با نوشتن جملاتی کوتاه، واکنش خود را به فیلمهای نمایش داده شده نشان میدهند که اغلب با یادداشتهای تند همراه است.
رویترز گزارش داد، در این تابلو، فیلم «شیرین» بیش از دیگر فیلمهای تاکنون نمایش داده شده در جشنواره ونیز مورد انتقاد قرار گرفته است.
/استقبال در ادینبورگ/
از سویی دیگر نمایش فیلم «شیرین» عباس کیارستمی در جشنواره فیلم «ادینبورگ» با استقبال چشمگیر رسانههای انگلستان همراه شد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، روزنامه «گاردین» در توصیف فیلم «شیرین» نوشت: «این فیلم یک اثر ابتکاری و خلاقانه است که شایسته طیف وسیعی از تماشاگران است.»
این روزنامه آورده است: «فیلم «شیرین» بیانگر این واقعیت است که نه حقایق ماورای فیلم، بلکه تأثیر تصاویر روی پرده است که واکنش عاطفی و حسی تماشاگران را برمیانگیزد. کمتر فیلمی مانند «شیرین» توانسته با چنین سادگی تکاندهندهای، جایگاه زنان در جهان را نمایش دهد.»
گاردین نوشت: «کیارستمی با به تصویرکشیدن نمای نزدیک از چهرهی ۱۱۳ بازیگر زن که یک فیلم ملودرام عاشقانه را تماشا میکنند، ذکاوت فرهنگی، سیاسی و احساسی را نشان میدهد که اغلب در جوامع مردسالارانه تنزل یافته است.»
فیلم «شیرین» تاکنون در جشنوارههای جهانی چون روتردام و سیدنی نمایش یافته و برای نمایش در بخش بینالملل جشنواره ماه آینده مونیخ انتخاب شده است.
/شیرین فیلمی به شدت ساختگی و درعین حال واقعی /
خود کیارستمی فیلم «شیرین» را اثری بسیار استثنایی در کارنامه کاریاش دانسته و گفته : هربار که این فیلم برای تماشاگران نمایش داده شده، همراه با آنان به تماشای آن نشستهام و هربار این اثر تازگیهایی برایم داشته است. به اعتقاد کیارستمی : «شیرین» فیلمی به شدت ساختگی و در عینحال به شدت واقعی است. دوست داشتم این فیلم آخرین اثر کارنامهی کاریام باشد، بنابراین هر فیلمی که ساختم آن فیلم را یک فیلم به عقب میآورم. او «شیرین» را فیلمی کاملا تجربی توصیف کرده و گفته : حتی اگر تماشاگران این فیلم را دوست نداشته باشند ذرهای به آن شک نمیکنم. کیارستمی درباره ساخت این فیلم گفته : هیچ فیلمنامهای در کار نبود، دوربین را کار گذاشته بودیم و هر خانمی شش دقیقه به کاغذ سفیدی نگاه میکرد و فیلم ذهنی خود را میساخت. ما نزدیک به هزار دقیقه فیلم داشتیم که تدوین آن بسیار دشوار بود و نزدیک به ششماه طول کشید تا هرکس جایگاه خود را در قصهای که بعدا ساخته شد پیدا کرد و پس از آن بود که صدابرداری انجام و موسیقی انتخاب شد. به گفته او این فیلم لحظاتی از خصوصیترین احساسات بازیگران زن سینمای ایران را نشان میدهد و هریک از آنان با حضور دراین فیلم، فیلم ذهنی خود را آفریدهاند که نشانه قدرت بازیگری آنان است
/رونوشت برابر اصل : انقلابی در سینمای کیارستمی/
رونوشت برابر اصل دیگر ساخته کیارستمی است که در زمان خوددر جشنواره کن حضور داشت وجایزه بازیگری این جشنواره به ژولیت بینوش رسید .پیش از این روزنامهی «لوموند» چاپ پاریس از جدیدترین پروژه «عباس کیارستمی» در ایتالیا، بهعنوان انقلابی در سینمای این کارگردان ایرانی یاد کرده بود . لوموند در ابتدای گزارش خود آورد: «عباس کیارستمی، معروفترین فیلمساز ایرانی و از بزرگترین کارگردانان جهان، بهدور از هیاهو، اکنون در ایتالیا بهسر میبرد و فیلم «کپی برابر اصل» را که «ژولیت بینوش» در آن نقشآفرینی دارد، مقابل دوربین برده است. دوری از ایران و ساخت فیلمی در ایتالیا انقلابی در سینمای کیارستمی است.» لوموند در ادامه با طرح چند پرسش، اساس ساخت این فیلم را پی میگیرد؛ علت این تغییر ناگهانی چیست؟ احترام به فیلم «سفر به ایتالیا» روبرتو روسلینی؟ تمایل کیارستمی برای تغییر یا …. بیتردید همهی اینها دخیل هستند. «کیارستمی» در گفت وگو با لومند درباره این فیلم گفته : «بعد از آخرین فیلمهایم، «پنج»، «۱۰» و «شیرین»، بهجایی رسیدم که خودم را تکرار میکردم. حرکت بهسوی یک سطح حرفهایتر، فواید زیادی برای من خواهد داشت، حتی اگر از ایدهی سینماییام جدا نشوم.»
/کیارستمی ومعضل همیشگی اکران فیلمهایش/
این فیلمساز مشهور ایرانی همیشه در اظهارات خود با اظهار تأسف از برخی تصمیمگیریهای نادرست در مورد اکران آثار مستقل در ایران گفته است : تصمیمگیرندگان ما بیش از هرچیز با فیلمسازان مستقل مشکل دارند، آنها فیلمهای مرا دوست ندارند و به جای مردم تصمیم میگیرند که این آثار اکران نشود و متأسفانه جوانان ما نمیدانند که این ماجرا از کجا آب میخورد و تصور میکنند، من علاقهای به اکران آثارم در ایران ندارم.
به گفته کیارستمی : این فرضیه که فیلمهایم را برای اقشار روشنفکر میسازم و از پیش مخاطبانم را مشخص میکنم کاملا غلط است، زیرا در میان دوستان نزدیکام افرادی فیلسوف و آرشیتکت وجود دارند که به من میگویند، خود تو در قیاس با فیلمهایت برای ما بسیار جذابتری. درحالیکه برخی از فیلمهایم در میان اقشار بیسواد و پایینتر جامعه طرفدارانی داشتهاند. بنابراین نخست باید فیلم را نشان بدهند تا بعد ببینیم، فیلم مخاطب دارد یا نه؟
/فیلمهای نامرئی عباس/
جالب است بدانید کیارستمی زمانی در مصاحبه ای مطبوعاتی در مراکش با اشاره به برخی ممیزیها در ایران گفته بود:«من خودم را بهسوی ادامه دادن سوق دادهام و این واقعیت را قبول کردهام که فیلمهای من ۱۲ سال است نامرئی شدهاند.»
/تنها فیلمی که خواستار نمایشش بودند/
زمانی گاردین با اشاره به اینکه «کیارستمی» برای ساخت فیلم «تعزیه» به شهرهای دورافتاده سفر کرده تا نمایشهای خیابانی پیدا کند، اعلام کرد: «تعزیه» تنها فیلم کیارستمی بوده است که در ایران خواستار نمایش رسمی آن شدهاند.
کیارستمی دراین باره خاطره جالبی تعریف کرده وگفته : «یکی از شهرها از من درخواست کرد تا آن را نمایش دهد، اما برای اولینبار، این من بودم که مخالفت کردم. به آنها گفتم روزی که همهی فیلمهایم را نمایش دهید، «تعزیه» را هم میتوانید به نمایش بگذارید.»
/در هر شرایطی من ایرانی ام/
خبرنگار لوموند زمانی در فرصت کوتاهی که برای گفتوگو با کیارستمی بهدست آورده بود ، سعی کرده بود اظهارنظر سیاسی از این کارگردان برنده نخل طلا بگیرد؛«اما «عباس کیارستمی» تنها به بیان این جملات اکتفا کرد: «چیزی که میتوانم بگویم این است که قصد دارم به کشورم برگردم و بازهم آنجا فیلم بسازم؛ من یک شهروند ایرانیام که همه فیلمهایم را آنجا ساختهام. در هر شرایطی من حرفهام را کنار نمیگذارم.
/فیلمسازی به زبان مادری/
کیارستمی فیلمسازی به شدت علاقه مند به وطن خود است . این سینماگر مشهور ایرانی زمانی که در جشنواره ابوظبی حضور یافته بود با بیان اینکه هنوز هیچچیز او را برای ترک ایران متقاعد نکرده است، گفته بود: «میخواهم همچنان در کشور خودم و به زبان مادریام فیلم بسازم. اما بهنظر این کار هر روز سختتر میشود. انرژی من در حال پایان است و درسوی دیگر مشکلات درحال بزرگ شدن هستند.»
/ایران را ترک نمی کنم/
کیارستمی با تاکید دوباره بر اینکه ایران را ترک نخواهد کرد، گفته بود: «آنچه از ایرانیهایی که کشور را ترک کردهاند مشاهده کردهام، پیامد چندان مثبتی نبوده است. من هیچ انتقادی از آنهایی که ایران را ترک میکنند، ندارم. اگر بهمن قبادی فکر میکند درخارج از ایران شرایط بهتری برای ساخت فیلم دارد، به او تبریک میگویم.»
درمورد خود من، شخصا اعتقادی به ترک ایران ندارم. جایی که شبها میتوانم آرام بخوابم، خانهام است. ما فیلم میسازیم تا زنده بمانیم. صرفنظر از اینکه چه شرایطی وجود دارد، خانهی من، در انتهای یک کوچه بنبست، جاییست که در آن زندگی میکنم و هیچچیز مرا برای ترک آن متقاعد نکرده است.»
/در پی تصویری مهربان تر و صمیمی تر/
عباس کیارستمی فیلمساز جهانی سینمای ایران همیشه در آثارش به دنبال ارائه چهره ای مثبت از ایرانیان بوده است . خود کیارستمی زمانی به گاردین گفته : «در تمام فیلمها خواستهام این است که تصویری مهربانتر و صمیمیتر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم.»
این کارگردان سینمای ایران در گفتوگویی با «آنجلیکو کریسافیس»، خبرنگار روزنامه گاردین با ابراز ناراحتی از تبلیغات منفی علیه ایران در سطح بینالمللی، گفته بود : « بنابراین در تمامی فیلمهایم، هدفم این است که تصویری مهربان و صمیمی از انسانها و کشورم را به نمایش بگذارم.»
وی افزوده بود : «هرروز صبح که بیدار میشوم، به همسایههایم سلام میکنم. این همان چیزی است که دوست دارم در فیلمهایم بهتصویر بکشم؛ دوستی و عشق میان مردم.»
/سفیری برای غرب نیستم/
کیارستمی همیشه در صحبتهایش «خود را سفیری برای ایران در غرب ندانسته است .او دراین باره توضیح داده : «من مثل یک درخت هستم؛ درخت بهخاطر اینکه از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسوولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. من هیچ وظیفهای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگام ندارم. من چهکسی هستم که چنین وظیفهای داشته باشم. ازسوی دیگر، تعداد کسانی که فیلمهای مرا میبینند را با کسانی که تحت تاثیر رسانههای جمعی غرب هستند مقایسه کنید! من چه کاری میخواهم انجام دهم؟»