تاریخ انتشار:۱۳۹۵/۰۷/۲۲ - ۲۲:۲۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 29700

 

%d9%86%db%8c%d8%a7%d8%b2

“نیاز”ساخته علیرضا داود نژاد  را می توان از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای ایران دانست، فیلمی که حتی فیلمسازی چون مجیدی در سخنرانی مشهورش درباره هشدار نسبت به ابتذال نسبت به مرگ این نوع از فیلم ها هشدار داده بود. سینما سینما، محمد تاجیک – جالب است بدانید “نیاز” آن طور که منتقدان مطرح درباره آن نوشته اند فیلمی خوش ساخت در جهت ترویج فرهنگ حسینی و ایثار است. مهرزاد دانش از منتقدان مطرح سینما درباره فیلم”نیاز” درماهنامه فیلم نوشته است: فیلم نیاز با اشاره به امامزاده، این شمایل آشنا و پر حرمت ایرانی و شیعی آغاز می شود و با حضور در کارگاه علامت سازی سوگواری امام حسین (ع) که شمایل آشنای دیگری از همان جنس است پایان می پذیرد. بحث ایثار جوهره تماتیک فیلم نیاز است. البته حاشیه ها و پیامدهای عرضی این ارزش اخلاقی در فیلم شکل بومی دارند مثل ارجاع به حضرت امام حسین(ع) که در فرهنگ ملی و آیینی ما جلوه ای تام و تمام از ایثار است.

/حقایقی درباره نیاز/

نیاز (۱۳۷۱)، تولد یک فیلمساز!
بازیگران : علی سوری ، ترحم فتحی ، شهره لرستانی ، محمدرضا داوودنژاد، سید شجاع الدین حبیبیان و…
خلاصه داستان : نوجوانی پس از مرگ پدرش تصمیم می گیرد سرپرستی خانواده اش را به عهده بگیرد. او در چاپخانه یی مشغول به کار می شود، اما در آنجا رقیبی دارد که او هم محتاج کار در آنجاست . درگیری این دو بر سر کار؛ بلوغ فکری و روحی این نوجوان را باعث می شود.
در مورد فیلم : خیلی از منتقدان این فیلم را بهترین فیلم علیرضا داوودنژاد می دانند. فیلمی گرم و متفاوت که نقطه عطفی در کارنامه علیرضا داوودنژاد می تواند باشد. فیلمی متفاوت از سینمای تجاری رایج ، که نگاه منتقدان را معطوف داوودنژاد کرد. نیاز، فیلمی ساده و تلخ است که رویکرد اجتماعی آن تکان دهنده به نظر می رسد و این ارزش و اعتبار این فیلم را افزون تر می سازد. این فیلم در ظاهر، شبیه فیلم های «کانونی » است . شبیه فیلم های جشنواره یی با آدم های فقیر و فضاهای سیاه و تاریک ، اما نکته مهم این فیلم امیدی است که از پس ظاهر تلخ آن ، «نیاز» را نسبت به فیلم های بی ارزش جشنواره یک سروگردن بالاتر جلوه می دهد.

/جعفر پناهی : بعد از نیاز به دنبال داودنژاد می گشتم/

جعفر پناهی کارگردان مطرح سینمای ایران در زمان اکران فیلم مرهم در چهار سال پیش ،در یادداشت کوتاهی “مرهم” را ستایش کرده واز دیگران برای نماشای این فیلم دعوت کرده بود .به گزارش گام نو ،پناهی که از علاقه مندان فیلم نیاز بوده در یادداشت خود نوشته : بعد از “نیاز” به دنبال داودنژاد می گشتم. “مرهم” را که دیدم، او را یافتم. “مرهم” با من ماند؛ اگر ببینید، با شما هم خواهد ماند.

/ماجرای گریه شدید حاتمی کیا پس از دیدن فیلم داوود نژاد/

جالب است بدانید بیست سال پیش هنگامی که اولین بار فیلم نیاز در جشنواره نمایش داده می شود حاتمی کیا پس از تماشای فیلم در سینما به سرعت خود را به داوود نژاددر هتل رسانده و او را در آغوش گرفته وهای های گریه می کند.

/شعر بلند نیاز از نگاه مجیدی /

اما مجیدمجیدی کارگردان سینمای ایران در اظهار نظر معروفش در جشن صدسالگی سینما به شکل جالبی به فیلم نیاز پرداخته بود . مجیدی در اظهارات معروف خوددرسال ۷۹نگران روزی بود که بیاید یا نیاید (حالاچهار سال بعد یعنی در سال ۸۳ خبراز آمدن آن روز می داد )روزی که یا به عبارتی بهتر، شبی که در آن شب دیجور، اندیشمندان دیوژن‌وار شمع به دست گیرند و به دنبال نشانه‌های دل‌انگیزی چون خانه دوست کجاست (کیارستمی )باشند و هرچه بجویند کمتر یابند.او نگران روزی بود که دیگر کسی یادی از غریبه‌ی کوچکی چون باشو نخواهد کرد و هیچ کس، هیچ نیازی به شعر بلند عشاقانه‌ی نیاز، در خود نمی بیند و حماسه‌هایی چون دیده‌بان در برج تنهایی خویش می میرند. مجیدی‌نگران حضور ویروس‌هایی بود که پیکره‌ی رنجور سینمای ایران را به بیماری می کشیدند ویروسهایی که زمانی از ؛در؛ خانه سینما رانده شده بودند و اینک از پنجره آمده و حضور دوباره خویش را اعلام می‌کردند.

/سرزندگی نیاز پس از سه دهه/

مهرزاد دانش در مطلب دیگری می نویسد :سال ۱۳۷۰ یک نقطه عطف بزرگ در کارنامه سینمایی علیرضا داوودنژاد رقم خورد: ساخته شدن فیلم نیاز براساس فیلمنامه‌ای از علی‌اکبر قاضی نظام. این فیلم حکایت نوجوانی به نام علی است که پس از مرگ پدر به دلیل مشکلات مالی تصمیم می‌گیرد به رغم مخالفت مادر روزها به کار مشغول شود و شب‌ها درس‌ بخواند. پس از یک کار ناموفق در زمینه بنایی، او موفق می‌شود کاری را در یک چاپخانه پیدا کند، اما در آنجا در عرصه رقابت با نوجوان دیگری به نام رضا که او نیز طالب کار است قرار می‌گیرد. از آنجا که در چاپخانه تنها فقط برای یک نفر مجال استخدام است قرار می‌شود در پایان دوره کسی که بیشتر کار چاپ را یاد گرفته است بماند. رقابت خصمانه علی و رضا به تدریج به یک پیوند عاطفی تبدیل می‌شود تا آنجا که علی پس از متوجه شدن شرایط بسیار سخت زندگی خانوادگی رضا تصمیم می‌گیرد عرصه را به نفع رضا ترک کند. این فیلم جدا از مضمون پراحساس و شریفش، ساختاری سنجیده داشت و فصل‌‌هایی مانند صحبت مادر و پسر در طی یک تراولینگ آهسته دوربین به سمت‌شان یا آغازبندی فیلم با صحنه قبرستان ‌یا سکانس گفتگوی رجز‌گونه علی و رضا در حالی که یکی نان می‌‌خورد و دیگری مجله ورق می‌زند، جزو فصل‌های به یاد ماندنی آن است. در این فیلم عنصر قضاوت به چالش کشیده می‌شود و نسبیت موقعیت‌های انسانی بر حسب نیازها و ضروریات مقتضی، نگاه انسانی‌تری را به مناسبات بشری در متن اجتماع خلق می‌کند. این فیلم برگزیده هفتمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودک و نوجوان و نیز دهمین جشنواره فیلم فجر بوده، اما نه صرفا یک اثر جشنواره‌ای، بلکه فیلمی گرم و پویا بود که هنوز پس از گذشت سه دهه طراوت و سرزندگی خود را حفظ کرده است.

 

/داود نژاد چگونه از نجاری به فیلم  نیاز رسید؟/

خود علیرضا داود نژاد در زمان نمایش فیلم نیاز در سینما تک خانه هنرمندان در آبان سال ۹۴ درباره این فیلم گفته : در آن دوره پس از شش سال دوری از سینما، دست به ساخت «نیاز» زدم. در این فاصله شش ساله که در شهرستان زندگی می‌کردم، خیلی بیشتر درگیر زندگی معمولی بودم و نجاری می‌کردم. متوجه شدم چقدر از زندگی دور افتاده‌ایم و موضعم نسبت به جنبه‌های مختلف زندگی تغییر کرد. احساس کردم زندگی از سینما محو شده و باید آن را به سینما برگردانیم و من هم سعی خودم را در این مسیر می‌کنم. بله، پس از بازگشت به سینما این روند را با «نیاز» شروع کردم.

 

/فیلمنامه را به قیمت ۳۰۰ هزارتومان خریدم/

 

در ادامه همین برنامه در خصوص انگیزه پذیرش این فیلمنامه از بنیاد فارابی پرسیده شد که داوودنژاد پاسخ داد: آنچه همواره برایم اهمیت داشته نه پیام فیلم، بلکه بیان و زبان سینما و نحوه به کارگیری آن بوده است. در واقع مضمون فیلم بهانه‌ای است تا تصوراتم از فرم، بیان و گرامر سینما را محک بزنم. «شاهرگ» را هم که در ۲۰ سالگی ساختم، همین نگاه را داشتم و بیشتر به دنبال تجربه و یادگیری دکوپاژ، میزانسن و.. بودم. زمانی که به فارابی رفتم احتیاج به کار داشتم و به آنها گفتم هر فیلمی که مشکلی ندارد را بدهید و از میان فیلمنامه‌هایی که عبدالله اسفندیاری به من پیشنهاد کرد، این فیلمنامه را انتخاب کردم. دلیلش این بود که در فیلمنامه به مساله پارتی‌بازی اشاره شده بود که در آن زمان دغدغه روز بود و من هم به‌خاطر تجاربم، دلِ پری از این مساله داشتم. همان روز کار را نهایی کردم و فیلمنامه را هم به قیمت ۳۰۰ هزار تومان از فارابی خریدم.

/قصد به تصویر کشیدن گریزپاییِ واقعیت را داشتم/

داود نژاد در ادامه گفته بود : وجود زندگی در این فیلمنامه در انتخابم موثر بود؛ همان‌طور که در «نازنین» دغدغه زندگی و آدم‌ها و فضاهای معمولی را داشتم، در «نیاز» هم قصد به تصویر کشیدن گریزپاییِ واقعیت را داشتم. تمام تلاشم را کردم که حضور کارگردان در فیلم احساس نشود و به همین دلیل به بداهه رو آوردم. برخی از صحنه‌های فیلم متن نداشت و صرفا با تمرین به آنها رسیدیم. به هر حال تنوع نامحدود زندگی در گفتار و ارتباط آدم‌ها را نمی‌توان در قاب سینما جای داد، اما سعی کردم تا حد ممکن به زندگی واقعی نزدیک شوم. در همین راستا تصمیم گرفتم از نابازیگران در فیلم بهره بگیرم. محمدرضا مویینی نیز برای تدوین فیلم حوصله و دقت فراوانی به خرج داد و این موضوع نقش مهمی در روان بودن فیلم بازی کرد.

/نیاز پس از ۲۴ سال همچنان دیدنی است/

در همین نشست نیز ،مهرزاد دانش «نیاز» را فیلمی توصیف کرد که هم‌چنان دیدنی است و ادامه داده بود : نگاه فیلم به بحث عدالت اجتماعی و طبقات اجتماعی، گویای شرافت نابی است که گویی با گذشت ۲۴ سال از ساخت فیلم، در جامعه نیز از این مفاهیم فاصله گرفته‌ایم. البته آنچه فیلم را به اثری شاخص در سینمای ایران تبدیل کرده، نه فقط شرافت آن بلکه ساختار و نوع کار کارگردان بر روی فیلمنامه است؛ نوع کارگردانی، میزانسن‌ها، استفاده خوب از صدا، موتیف‌های تکرار شونده و.. «نیاز» را تبدیل به فیلمی جذاب کرده است. اگرچه داستان رقابت دو بچه یک داستان کلیشه‌ای است که می‌تواند به شکل‌های مختلفی ساخته شود، اما داوودنژاد با کارگردانی ویژه‌اش آن را از حالت کلیشه‌ای خارج کرده است.

/نیاز به‌رغم سادگی به هیچ‌وجه ساده‌انگارانه نیست/

به گفته این منتقد سینمایی : «نیاز» به‌عنوان یک نقطه عطف در آثار داوودنژاد، به‌رغم سادگی به هیچ‌وجه ساده‌انگارانه نیست. واقعیت این است که انقلاب در هر جایی گسستی میان دوران قبل و بعد از خودش ایجاد می‌کند و در این میان فیلمسازانی که در دوران قبل از انقلاب فعالیت می‌کرده‌اند تا مدتی سردرگم خواهند بود. شاید عظمت داوودنژاد در سینمای قبل از انقلاب و روندی که او پس از انقلاب در فیلم‌هایش طی کرده بود و قضاوتی که نسبت به این فیلم‌ها وجود داشت، موجب می‌شد کسی انتظار نداشته باشد که فیلمی از او در جشنواره فیلم فجر این‌گونه بدرخشد. دلیل سر پا ماندن آن پس از گذشت سال‌ها نیز، عدم اتکای فیلم به مضمون است. مضمون فیلم شریف است اما امتیاز کاملی برای فیلم به ارمغان نمی‌آورد؛ این ساختار درست فیلم است که به آن جلا می‌دهد و مهم‌تر از پیام فیلم، حسی است که به تماشاگر منتقل می‌شود. داوودنژاد با میزانسن‌ها، پس‌زمینه‌ها، موسیقی ساده فیلم، افکت‌های صوتی و.. به خوبی توانسته این حس را به بیننده انتقال دهد. علاوه بر المان‌های بصری، دیالوگ‌های درخشان فیلم نیز نقش مهمی در این میان بازی کرده است.

 

/«نیاز» با وجود فیلم‌های خوبی مثل «نرگس»، «مسافران»، «ردپای گرگ» و.. به‌شکلی غیرمنتظره موفق به کسب جایزه برتر شد/

در همین نشست کیوان کثیریان نیز در صحبتهایی عنوان کرد : به نظر می‌رسد «نیاز» نقطه آغاز روندی در فیلمسازی داوودنژاد است که در آن سینما به واقعیت نزدیک می‌شود. در «روغن مار» این نزدیک شدن تا آنجا پیش می‌رود که گویی دوربینی در کار نیست. «نیاز» در جشنواره دهم با وجود فیلم‌های خوبی مثل «نرگس»، «مسافران»، «ردپای گرگ» و.. به‌شکلی غیرمنتظره موفق به کسب جایزه برتر شد. شاید یکی از دلایل آن، بیان کردن بحث عدالت به شیوه‌ای بود که شکل شعاری پیدا نکند و تماشاگر را پس نزند.

 

لینک کوتاه

نظر شما


آخرین ها