سینماسینما، ترجمه: عقیل قیومی – ساعت هشت صبح یکشنبه بیستوسوم فوریهی ۱۹۶۹، میدان de lEtoile را برای بازسازی رژهای عجیب خلوت می کنند و «ارتش سایهها» دوازدهمین فیلم ژان پیر ملویل متولد می شود؛ فیلمی که یادآور خاطراتیست تلخ.
ملویل: « خاطرات بد خوش آمدید. شما بخشی از جوانیام هستید. من دیگر هیچ خاطرهی بدی ندارم؛ به ویژه دربارهی آن دوره.»
ذهنِ رهای ژان پیر ملویل تناقضی در خود دارد: « تنها دلیلش این است که من یک یهودی اهل آلزاس هستم و این معنیاش این نیست که سر و کاری با جنگ نداشتهام؛ حتی ما بیش از دیگران به دفاع از خودمان نیاز داشتهایم. خودم در جنگ حضور داشتهام و به ناچار باید دست به اقداماتی میزدم. به ناگهان خود را در کارزار جنگ می یابید و به سادگی هر چه تمامتر به هیئت یک سرباز درمیآیید و دور ماندن از چنین وضعی دشوار است. اگر من جذب کتابهایی میشوم که مبنای فیلمهایم قرار میگیرند، به این دلیل است که چیزی در آن شخصیتهاست که آنان را وامیدارد به پیش بروند.»
ژان پیر ملویل دو سال بعد از «سامورایی» رفت سر وقت «ارتش سایه ها»: «به طور میانگین هر دو سال، یک فیلم ساختهام. فیلمساز نباید مجوز فیلم ساختن بیش از این را به خودش بدهد. تقلایی بیش از این دیوانگی ست.»
ملویل در میان کارگردانان فرانسوی تنها کسیست که به سختی میشود سر از کارش درآورد. « من آدمی دَمدَمی هستم. وقتی با بازیگرانی کار میکنم که دوست دارند بهشان خوش بگذرد و حالوهوای بگوبخند و شوخی را دوست دارند- چون که خودم دمدمی هستم- وظیفه ی خود میدانم که همدستشان شوم و حتی خودم راهشان بیندازم. از دیگر سو، وقتی با بازیگرانی کار میکنم که اصلاً شبیه دستهی اول نیستند، طبیعیترم، با خودم روراستترم، یعنی اینکه اصلاً شاد و شنگول نیستم.»
ملویل به عنوان کارگردانِ بازیگران، این قانون طلایی را نوشت: «تو باید یک نقش را از کار درآوری، به دردنخور نباش، آن نقاب دروغین را به چهرهات اندازه کن و هرگز خودت را عریان عرضه نکن»
سیمون سینیوره ستارهی «ارتش سایهها»ست ولی آیا در مورد چنین فیلمی، خود فیلمساز ستارهی واقعی فیلمش نیست؟
مردی که از هر مکتب و دارودستهی آموزشی به دور بود و بهترین فیلمهای نسل خودش را کارگردانی کرد، اینگونه در صدد رفع شبهه از هنر منتسب به خودش برمیآید: « هنرمند تنهاست آن گاه که از بقیهی جهان منفک میشود. پس سینما یک هنر نیست. هنر وقتی اتفاق میافتد که شما ساعت سه صبح در اتاق خوابتان با خودتان تنها می شوید و وقتی که دارید صحنهای را مینویسید، آن موقع است که چیزکی شبیه هنر اتفاق می افتد.»
بله، هنرمند! چه اصطلاح دیگری می توانیم به کار ببریم تا به ملویل ادای احترام کرده باشیم؟
منبع: از متعلقات دیویدی فیلم «ارتش سایهها»