تجربه ساخت «جزیره رنگین» برای شما پس از ۴۰ سال کارگردانی مداوم و کارنامهای پرکار چطور بود؟
تجربه ساخت این فیلم یک تجربه بسیار مثبت و خوب و شاد برای من بود. چون با ساخت این فیلم واقعا بیشازپیش این نگاه برایم تثبیت شد که ما در نقاط مختلف ایران با کمکگرفتن از افراد محلی بازیگر یا نابازیگر میتوانیم پتانسیلهای هر منطقه را شکوفا کنیم. حاصل کار هم باورپذیرتر خواهد بود و امیدوارم بتوانم با همین محوریت، فیلمهای بیشتری در نقاط بکر ایران بسازم. اصل حرفم در فیلم این بود که این عادت قدیمی را کنار بگذاریم، این عادت که صبر کنیم ببینیم دولت برای هر منطقه و شکوفاشدنش چه میکند. هریک از ما میتوانیم کارهایی کنیم که از نظر اجتماعی و فرهنگی میتواند مثبت و اثرگذار باشد. در وهله اول خواستم این قائمبهذاتبودن آدمی را نشان دهم و بعد هم موضوعات جانبی مثل تلاش برای حفظ محیطزیست، فعالیتهای زنان، نشاندادن زیباییهای مناطق مختلف ایران مثل جزیره هرمز برایم مطرح بود. جالب این است که نمایش این فیلم در جشنواره ونکوور کانادا، بسیار عکسالعمل مثبت مخاطبان را به همراه داشت. با اینکه خودم در آن اکرانها حضور نداشتم اما شنیدم تقریبا امتیازی که این فیلم از تماشاگرانش گرفته، امتیاز حداکثری بوده.
ساخت «قطار زمستانی» به کجا رسید؟ مدتی صحبت از این بود که این فیلم را با همکاری لهستان خواهید ساخت.
ساخت پروژه عظیمی مثل «قطار زمستانی» بودجه کلان میخواهد. با پیشنهاداتی که از سوی لهستان داشتم، تصمیم گرفتیم این فیلم را به صورت یک پروژه تولید مشترک بینالمللی پیش ببریم و با سرمایهگذاری مشترک ایران و لهستان، فیلم ساخته شود. منتها لهستانیها در مسئله بودجه حساس عمل میکنند و حساسیت به خرج میدهند و البته ترجیحشان هم این است که بودجههای اصلی را به فیلمهای فیلمسازان خودشان تخصیص دهند. از سوی دیگر مدیریت سابق فارابی قصد همکاری برای ساخت این پروژه را داشت و حتی توافقنامهای هم امضا شد. منتها با مشکلاتی از سوی هر دو طرف مواجه شدیم. انستیتوی لهستانی که بنا بود بخشی از سرمایهگذاری فیلم را برعهده بگیرد، خواستار تغییراتی در فیلمنامه شده بود که برای من قابلپذیرش نبود و نهایتا در بین این رایزنیها مدیران عوض شدند و با تغییر مدیریتها این پروژه هم روی هوا ماند. البته من هنوز پروندهاش را نبستم؛ منتها نمیدانم کی این فیلم را خواهم ساخت. سال گذشته وقتی با مدیریت فارابی صحبت کردم و گفتند بودجه کلانی که «قطار زمستانی» لازم دارد را نداریم و گفتند اگر بتوانی با بودجه سبک فیلمی بسازی، آن وقت ما میتوانیم کمکت کنیم. من هم برای اینکه کمکی به وضع کنونی فارابی شود و از سوی دیگر برای اینکه دیدم شراکت فارابی، لااقل در ارائه فیلم مؤثرتر است، ساخت فیلم دیگری را با فارابی شریک شدم تا فارابی در پخش فیلم سهیم باشد و نتیجه بهتری داشته باشیم و همین شد که «جزیره رنگین» را ساختم.
چرا این فیلم در «هنر و تجربه» اکران شد؟
سال گذشته که فیلم در فجر ارائه شد، عدهای گفتند این فیلم برای نمایش عمومی هم مناسب است. منتها من حساسیتی روی این نداشتم که در چه گروهی فیلم نمایش داده شود. همان زمان وقتی از من پرسیدند فیلم را در بخش مسابقه فجر میخواهی ارائه کنی یا خارج از مسابقه، گفتم میخواهم فیلمم خارج از مسابقه باشد چون معیارهای ساختهشدن این فیلم متفاوت است. اما میخواستم حتما در فجر نمایش داده شود؛ برایم مهم بود این سبک فیلمسازی معرفی شود، منتها روی اینکه در مسابقه باشد یا نباشد، حساسیتی نداشتم. حالا هم برای اکران فکر کردم «هنر و تجربه» بینندگان خاصتری دارد که آمادگی دارند فیلمهای متفاوتی را ببینند. میخواستم فیلمم دیده شود و به سرنوشت «در کوچههای عشق» دچار نشود، چون مخاطب خاصتری دارد. وقتی «در کوچههای عشق» را ساختم، فیلم به جشنواره کن رفت و موفق بود و وقتی هم به ایران آمد، همه دوست داشتند ولی چون بازیگر نامداری در آن بازی نمیکرد، فیلم در روزهای نخست اکران، فروش خوبی نداشت و پس از چند روز فیلم را از روی پرده برداشتند و فیلم اصلا دیده نشد. خواستم «جزیره رنگین» فرصت دیدهشدن توسط کسانی که سینما را با کنجکاوی بیشتری نگاه میکنند و سینما فقط برایشان سرگرمی نیست، داشته باشد. گرچه بعضیها هم میگفتند فیلم باید نمایش عمومی میداشت و در این صورت هم موفق میشد مخاطبان را جذب کند.
چرا برای جشنواره امسال فیلمی آماده نکردید؟
(با خنده) من که نمیتوانم هر سال یک فیلم بسازم. من فیلمساز جشنوارهای نیستم. آن هم در شرایطی که هنوز فیلم قبلم اکران نشده تا ببینم سرنوشت مالیاش چه میشود، نمیتوانستم فیلم تازهای بسازم. البته پیشنهادهایی هم داشتم. منتها ترجیح دادم اول «جزیره رنگین» اکران شود.
چه پیشنهادهایی داشتید؟
درباره جزئیات فعلا توضیحی نمیدهم اما پیشنهادهایی داشتم که میتوان گفت به نوعی دیگر، مثل «جزیره رنگین» به همین کشف نقاط تازه ایران مربوط هستند و اتفاقا من هم ایده برای ساختشان داشتم اما هنوز بودجهاش جور نشده.
واقعیت دارد که مدتی پیش نسخههای کپی «جزیره رنگین» به دست مردم رسیده؟
فکر نمیکنم واقعیت داشته باشد. ما که با موردی برخورد نکردیم. من همان اوایل پس از اکران در جشنواره فجر یک چیزی شنیدم. تماس هم گرفتم با مقامات مسئول و پرسیدم چطور وقتی فیلم هنوز نمایش داده نشده، کپی آن فروخته میشود؟ وقتی پیگیری شد، دیدیم ماجرا جدی نبوده. ظاهرا ماجرا فقط ادعای یک سایت اینترنتی بوده.
«جزیره رنگین» میتوانست فرصت بهتری برای اکران داشته باشد و بهنوعی میتوان گفت اتفاقی را که برای اکران این فیلم افتاد، میتوان نوعی فیلمسوزی دانست. شما موافقید؟ نظرتان درباره پدیده فیلمسوزی که اخیرا بسیار بحث آن پیش آمده چیست؟
من سعی میکنم اصلا به این موضوع فکر نکنم. ببینید با این حساب در همه این سالها، تقریبا همه فیلمهایم سوخته حتی «عروس آتش» که بیشتر از همه فیلمهایم بین بینندگان شناخته شد. من دیگر به این موضوع عادت کردم، اعتراض هم نمیکنم؛ چون فکر میکنم شرایط اینجا طوری است که بعضیها در شرایطی هستند که هر فیلمی بسازند به بهترین شکل ارائه میشود و من هر فیلمی بسازم ممکن است یک گوشه له شود. اگر بخواهم به این مسائل فکر کنم، انرژی فیلمسازیام را از دست میدهم. آنچه قبل و بعد از فیلمساختن من اتفاق میافتد، مسئلهای است که سعی میکنم به لحاظ عاطفی و ذهنی خودم را درگیرش نکنم، اما بههرحال میفهمم که برای فیلمهایم چه اتفاقی میافتد. در این مورد خاص که پرسیدید، یعنی برای «جزیره رنگین» نمیتوانم بگویم این اتفاق افتاده یا نه. خوشحالم که بهزودی فیلمم دیده میشود. بارها گفتهام اگر بنا بود از فیلمسازی به سرمایهای برسم تا امروز رسیده بودم. عشق من فیلمسازی است و امیدم همین است که بتوانم فیلم بسازم، اما اینکه از نظر اقتصادی چه اتفاقی برای فیلمم میافتد، موضوعی است که خودم را درگیرش نمیکنم. در همان زمان نمایش فیلم «در کوچههای عشق» اوضاع طوری بود که فیلم اصلا دیده نشد و فرصت اکران را از دست داد و بعد از سالها که در اکرانهایی افراد این فیلم را دیدند به من با افسوس گفتند چه فیلمی بود! من همیشه گفتهام که در برابر این ضربهها اگر مثل بتون بایستی، خُرد میشوی، اما اگر مثل اسفنج باشی پس از مدتی دوباره به حالت عادی برمیگردی و کارت را میکنی. من همیشه دومی را ترجیح دادهام.
منبع : شرق