حسن لطفی در اعتماد نوشت :فرش قرمز محصول تفکر ایرانی نیست. در این شکی ندارم! همان طور که شک ندارم سینما هم اختراع ما نیست. مبل، صندلی، کت، شلوار، اتومبیل، پیتزا، سوسیس و خیلی چیزهای دیگر هم از جای دیگری وارد ایران شده است. با خودش هم آداب و تشریفات خاصی آورده است. بد هم نیست! زندگی را قابل تحمل تر کرده است. نمی توانیم مثل آقایی مدعی باشیم مدرنیته و دستاوردهایش بد است و برای بیان این ادعا از همه دستاوردهایش استفاده و از سنت دفاع کنیم. (مثل گادفری رجیو که چند سال قبل با هواپیما مسافت زیادی را در زمان اندک طی کرد و به جشنواره فیلم فجر آمد تا بعد از پخش فیلم زندگی بدون توازن در سینمایی که محصول مدرنیته بود پشت میکروفن برود و به دستاوردهای دوره جدید بتازد) یا همانند آقایی (گمانم مهندس حجت) باشیم که در اواسط دهه شصت در جشنواره سینمای جوان، به ماهیت غربی سینما تاخت. معتقد بود سه پایه به ما ایرانی ها نگاه از بالا به پایین دارد، می گفت ما ایرانی ها روی زمین می نشینیم و همین باعث این اتفاق می شود. ادعا می کرد دوربین به عنوان چشم سوم نامحرم است و وقتی وارد حریم ما می شود… بگذریم ترسم این است که گذر سال ها به نقل نادرست آن گفته ها برساندم! البته در اینکه برایش سینما دستاورد غرب بود و باید پی ایرانی کردنش می بودیم شکی ندارم. تفکری که سال هاست دنبال می شود. شده یا نشده را درست نمی دانم. فقط خوب می دانم فرهنگ ها روی هم اثر می گذارند. همان طور که فرش دستباف ایرانی وارد کشورهای دیگر می شود فرش قرمز کشورهای دیگر هم وارد ایران می شود. با زور هم نمی توانیم جلوی این رفت و برگشت را بگیریم. یک بده بستان طبیعی است. آن که قدرتمندتر باشد تاثیر بیشتری می گذارد. (منظورم قدرت نظامی و فیزیکی نیست، چراکه خودتان در تاریخ زورمندان زیادی را سراغ دارید که نتوانستند با زور جایی در فرهنگ و تمدن پیدا کنند و باورهای خودشان را به دیگران بقبولانند و ماندگار کنند). برای همین بهتر است به جای سیاسی کاری و برخورد سیاسی با فرهنگ تن به اجرای برنامه های نو و تازه ای بدهیم که قدرت داشته باشد دیگران را مجاب کند. شرط اول چنین اتفاقی احترام به دیگران است. گمانم غرب ستیزی به شکل رجزخوانی راه حلش نباشد. پاسخگویی، نگاه مهربان، خود را مدار دنیا ندانستن و… راه حل بهتری است.