تاریخ انتشار:۱۳۹۶/۰۴/۱۱ - ۱۶:۲۹ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 59599

محمد تاجیک_کلوز آپ ساخته عباس کیارستمی از جمله فیلم هایی بود که در برنامه مرور آثار کیارستمی در خانه هنرمندان نمایش داده شد. 

به گزارش سینماسینما، کلوزآپ از فیلم های مشهور عباس کیارستمی است . بد نیست بدانید “نانی مورتی” در رم سینمایی ‌اختصاصی دارد و چند سال پیش “کلوزآپ” را در سینمای خود به نمایش گذاشته است. او که از دوستداران پروپا قرص کیارستمی است از استقبال ایتالیایی‌ها از کلوزآپ فیلم مستندی تهیه کرده است.

ماجرای مخملباف تقلبی

فیلم بر اساس ماجرایی واقعی ساخته شده‌ است. حسین سبزیان یک عاشق سینما وارد خانواده‌ای می‌شود و خود را محسن مخملباف معرفی می‌کند. در پایان فیلم مخلملباف واقعی پیدا می‌شود و سبزیان در دادگاه می‌گوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زدم.‌این فیلم برای کیارستمی در غرب شهرت فراوانی به همراه آورد. نکته جالب در مورد این فیلم اینست که تمامی بازیگران در نقش اصلی خود بازی می‌کنند. مثلاً سربازی که سبزیان را در فیلم دستگیر می‌کند همان سربازی است که واقعا سبزیان را دستگیر کرده است. این فیلم یک نمونه موفق از سینمای مستند است که خط داستانی مشخصی را براساس واقعیت دنبال می‌کند.

چرا صدا در صحنه شاخص فیلم کلوز آپ قطع شد؟ 

مهرزاد دانش منتقد سینما در بخش هایی از اظهارات خود درباره فیلم کلوزآپ در نشریه کرگدن (مرداد ۹۵) گفته است : من میخواهم از یک منظر دیگر راجع به کیارستمی صحبت کنم چند وقت پیش اصغر فرهادی در یکی از صحبتهایش اشاره کرد که آفای کیارستمی یک عارف بود. من از نزدیک با ایشان برخورد نداشتم ولی به نظرم فیلمهایش این چنین بود. البته نمیخواهم اینقدر سطحی نگاه بکنم که بگویم چون خیلی از فیلمهایش در فضایی روستا بود؛ بی آلایشی فضای روستا به عرفان نزدیک است یا چون با کودکان کار می کرد ؛ معصومیت کودکان به عرفان نزدیک است .خیلی از فیلمهایش جاده ای و طی کردن یک مسیر بود و طی طریق یکی از مفاهیم عرفان است اما حتی نوع تکنیکهایی که کیارستمی به کار می برد انگار برآمده از یک جور روحیه عرفانی بود. مثلا در کلوزاپ یک صحنه خیلی شاخص هست که مخملباف و حسین سبزیان با هم رو در رو و سوار موتور می شوند، روی موتور بین آنها دیالوگ برقرار می شود و در آن جا مخاطب منتظر است ببیند آنها چه میگویند ولی صدا یکدفعه قطع و موسیقی پخش می شود. من خیلی جوان بودم که این فیلم را دیدم، آن موقع عشق مخملباف داشتم و خیلی دلم میخواست ببینم مخملباف چه میگوید؛ به همین خاطر سر این صحنه خیلی عصبانی شدم اما الان که سالها گذشته و- به قول شما-سنم بیشتر شده است، فکر می کنم که کیارستمی میخواست یک مقدار فضای نادیدنی و ناشنیدنی هم در فیلمش به وحود بیاورد و مخاطب را به شراکت در آن فضا دعوت کند. درست است که در شکل سطحی قضیه، مخاطب خیلی کنجکاو است که در آن مواجهه، مخملباف و سبزیان چه می گویند ولی این فقط یک کنجکاوی و نیاز سطحی است و تمهیدی که کیارستمی به کار می برد ،فضا را شاعرانه تر و عارفانه تر می کند و اجازه نمی دهد آن تحقیری که حسین سبزیان در حق خود روا داشته و مدتها خودش را کس دیگری جازده است ،در اینجا نمود پیدا کند و این خیلی زیباست .

روایت عباس بهارلو از کلوزآپ

عباس بهارلو در بخشهایی از یادداشت خود در ماهنامه فیلم (ویژه کیارستمی )نوشته است ::مهمترین نکته دربارهٔ کلوزآپ….موضوع واقعیت و واقعیت هنری است که اطراف کیارستمی و فیلمهای متأخرش به مقدار فراوان مطرح است. کلوزآپ … شاهد مثال مناسبی است که هر اثر هنری تابع منطقی رشد و تکامل خود است و در بازتاب واقعیت در ذهن هنرمند رگه هایی از تجرید وجود دارد که به طور «مستقیم» در واقعیت ،در صحنهٔ زندگی، قابل رؤیت نیست. در واقعیت هنری مقداری از آن تجرید محو میشود و آنچه انعکاس می یابد و می ماند معمولا موجب بروز غرابت و امتیاز، یا وجه ممیزهٔ اثر هنری میشود. کیارستمی با کلوزآپ… نشان داد که مقداری از عناصر یک اثر هنری در حین کار ساخته میشود و طبیعی است که همواره اصول آن از قبل و به طور دقیق مشخص نباشد. به تعبیر دیگر، تصویر واقعیت در انزوا در ذهن هنرمند، به تصویر هنری تغییرشکل میدهد و معمولا به صورت ناقص و تکه تکه .بنابراینکاملا روشن است که ما در یک اثر هنری با حس و حال شخصی هنرمند روبه رو هستیم و از این رو چه بسا مقداری تنوع و تناقض نیز در آن دیده شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها