سینماسینما، احمد طالبینژاد- درباره آیینهای عاشورایی، فیلم و برنامه فراوان ساخته شده و اغلب هم در حد گزارشهایی از سر ذوقزدگی بودهاند… در میان آیینها و مراسم مربوط به واقعه کربلا، تعزیه به مثابه مردمیترین هنر این سرزمین، جایگاه ویژهای دارد.
و این نکتهای است که متاسفانه نخست بیگانگان کشف کردند و به ما یادآور شدند؛ کسانی همچون چلکفسکی استاد هنر دانشگاه نیویورک که سالهای متمادی روی این گونه نمایشی کار و پژوهش کرد. و پس از او کسانی مثل پیتر بروک کارگردان نامدار بریتانیایی و دیگران که ابعاد مختلف هنری و فرهنگی تعزیه را بازشناسایی کردند. تعزیه در اشکال گوناگون آن این واقعه تاریخی را که در سال ۶۱ هجری اتفاق افتاده، روایت میکند. درباره واقعه کربلا در کتاب «آثار الباقیه» ابوریحان بیرونی آمده است: «روز دهم محرم که به نام عاشورا معروف است، حسین ابن علی به شهادت رسید.
حسین و خانواده او در نهایت تشنگی به حمام خون درآمدند و سپس خیمهها به آتش کشیده شد و تنهایشان در زیر سم اسبان قرار گرفت. در تاریخ بشری، کسی شاهد اینگون قساوت نبوده است.» چنانکه از همین متن کوتاه نیز پیداست، واقعه کربلا از نظر درونمایه و ساختار تراژیکش، ظرفیت فوقالعادهای برای تبدیل شدن به نمایش دارد. فیلمهای متعددی از تعزیههای معروف در آرشیوها وجود دارد که اغلب خود نمایش را تصویر کردهاند. اما در فیلم «تمرین آخر» مراحل مختلف آمادهسازی یک تعزیه بزرگ – تعزیه حر ابن ریاحی که در حساسترین لحظهها به جای اجرای دستور فرماندهاش ابن سعد، توبه کرد و به لشکر امام پیوست و به شهادت رسید – را دستمایه قرار داده و کوشیده است مخاطبش را با مراحل مختلف اجرای این نمایش از ابتدا تا انتها آشنا کند.
درواقع او از ساختار سنتی تعزیه بهعنوان الگو در پرداخت فیلمش بهره گرفته است. میدانیم که تعزیه از نظر ساختار در سه شکل دستهبندی میشود که عبارتاند از: واقعه، پیشواقعه و گوشه. واقعه به تعزیههای اصلی اطلاق میشود که درباره واقعه کربلا و شهادت امام سوم شیعیان است. پیشواقعهها به دستهای از تعزیهها اطلاق میشود که به حوادث فرعی این واقعه میپردازند و از نظر داستانی مستقل نیستند. و دسته سوم گوشهها هستند که از نظر داستانی مستقل هستند و حتی گهگاه حالت مضحک یا کمیک هم پیدا میکنند. مثل تعزیههای به چاه انداختن حضرت یوسف و حتی تراژدی عاشقانه لیلی و مجنون که این نوع تعزیه در ماههایی جز محرم و صفر در گوشه و کنار ایران اجرا میشدهاند.
تقوایی طی این مستند بلند که نسخه ۱۰ دقیقهای آن در سال ۱۳۸۳ به سفارش یونسکو ساخته شده تا زمینه ثبت آن در فهرست میراث معنوی جهان فراهم شود، ابتدا از پیشواقعه استفاده میکند تا ضمن آن ما را با تعزیهخوانان قدیمی و جدید شهر باستانی زواره در نزدیکی اردستان آشنا کند. سپس با نحوه لباس پوشیدن و تزیین پیکر قهرمانان ماجرا و برخی حرکات نمایشی اینگونه نمایشی که بیشتر یادآور شیوه فاصلهگذاری منتسب به برشت در تئاتر مدرن است، آشنا میشویم. در صحنهای از فیلم یکی از تعزیهخوانان قدیمی شهر به نام میرزاهاشم فیاض، توضیح میدهد: «با رنگ لباسها شخصیتها را به مردم معرفی میکنیم. سبز نشانه اولیا، قرمز لباس شمر (اشقیا)، زرد لباس حر و سفید را همه میپوشند، چون بهترین رنگ است.» و درنهایت شاهد اجرای اصلی تعزیه هستیم که در حضور مردم و در یکی از تکیههای قدیمی زواره اجرا میشود و از نظر اجرا، آنقدر تاثیرگذار است که هر بینندهای را حتی آنان که اصل واقعه را هم برنمیتابند، دچار حزن و اندوه میکند. بهویژه صحنه جدا شدن فرزند نوجوان حر از او که اجرایی بهشدت تکاندهنده دارد و تقوایی نیز بهخوبی توانسته است این لحظه غمانگیز را ثبت و ضبط کند.
استفاده از معماری قدیمی شهر، بهویژه بازار زواره که فصل مهمی از تعزیه در آن اتفاق میافتد و بهرهگیری از نسخههای قدیمی تعزیه حر که در برخی لحظات از نظر دراماتورژی بسیار قوی پرداخته شده، ازجمله ویژگیهای این فیلم /نمایش است. نکته دیگری که تقوایی توانسته به صورت کنایی در این فیلم به آن اشاره کند، ریشههای باستانی و اساطیری تعزیه است که در برخی لحظات فیلم ازجمله مجهز شدن شخصیت حر به لباس و ابزار نبرد و توضیح راوی، متجلی میشود.
ماهنامه هنر و تجربه