سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی
«قصر شیرین» جزو معدود فیلمهای کامل و یکدست این چند ساله اخیر است. از این نظر کامل است که عیبی در آن نمیتوان پیدا کرد. منصف بودن البته شرط داوری است. یکدست است، چراکه آغاز و میانه و فرجامش بهخوبی و درست از پی هم میآیند و این سه بخش به قوت و قدرتِ هم پیش میروند. اینطور نیست که خوب شروع شود و بد پایان بگیرد، یا شخصیتها جلوتر از ماجرا باشند، یا برعکس. اینطور نیست که یک جاهاییاش درخشان باشد، یک جاهای آن لنگ و شکسته. همین یکدستی است که تماشاگر را از آغاز تا پایان، در زاویه و موضعی برابر و یکشکل با فیلم نگه میدارد.
«قصر شیرین» قلمروی عنصر غایب است. شیرین قدرتمندترین شخصیت فیلم است، اما از عرصه غایب است. از او فقط نامی هست و میراثی. میراث شیرین، انسان بودن است. میراث او پرهیز از دروغگویی، سبقت نگرفتن، کمک به همنوع است. احترام به گیاه است و طبیعت. بد نگفتن از پدر و ضایع نکردن اوست. آن هم درحالیکه به نظر میرسد پدر/همسر رسم و آیین این دو کسوت را نگه نداشته. در یک کلام میراث شیرین رعایت عشق و انسان است. و چه خوب که پسر و دختر وارثان درستی برای این میراث هستند و به واسطه همین میراث است که پدر هر آینه به تعالی نزدیکتر میشود و از ایستگاهی به ایستگاهی به رستگاریِ بیشتری نائل میشود. و البته که رستگاری واقعی، پدر شدن اوست، اگرچه در این راه بر ترسهایش نیز فائق میآید. ترس از مسئولیتپذیری و رها شدن یک عقده چند ساله. زخمی که همچنان تازه است، چراکه آن زخم نه فقط انسانی را از بین برده، بلکه عشقش را نیز از جلال گرفته است. شیرین حسب آن درستکاری ذاتیاش جایش را فاش کرده، به امید کمک کردن به او، اما جلال با ناآگاهیاش نیت شیرین را طور دیگری برداشت کرده و همچنان عقده و کینه آن را با خود دارد؛ همان عقدهای که نمیگذارد حالا هم بازماندگان شیرین را نگه دارد؛ بچههایی که فرزند او نیز هستند، اما جلال حتما نیک میداند بچهها بیشتر به مادر رفتهاند تا او. جایی هم به پسر میگوید او نیز مانند مادرش جایش را لو داده، اما اینبار به واسطه آگاهی این اودیسه از لو رفتنش ناراحت نیست. و حتی آنقدر مطیع میشود که حاضر است پیاده شود و روباه را نجات دهد.
در میانههای فیلم میفهمیم سوراخهایی که از آنها به نمایش کودکان نگاه کردهایم (در فصل عنوانبندی) نقطه نظر دختربچه فیلم است. او میداند که دیده نمیشود، اما بهخوبی هم میداند که صدایش شنیده و شناخته میشود. فیلمنامه «قصر شیرین» آنقدر درست و منطقی است که دست فیلمنامهنویسان در آن دیده نمیشود، اما صدایشان بهخوبی شنیده میشود.
منبع: ماهنامه هنروتجربه