مرگ، زندگی و زندگی
ببینید! این موضوع را هزار بار گفتهام، شما اگر مرگآگاه باشید؛ یعنی دارید به زندگی فکر میکنید؛ چون درنهایت این یک بلیت یکسره است برای همه. بهنظرم زمانی که به این فکر کنید که پایانی وجود دارد، بیشتر به روزها، زندگی، مسائل پیش آمده، خوشحالی و سلامتی اطرافیان خود فکر میکنید. فیلم «دلم میخواد» را در اوج یک بیماری دو ساله ساختم. خودم نمیدانستم که در مغزم ویروسی است که به مهمترین رگ مغز حمله میکند و باعث تورم همه رگهای مغز میشود و حاصل آن یک سردرد ۲۴ ساعته است. هشت روز این سردرد مداوم را داشتم و خلاصه به بیمارستان مراجعه کردم. دکتر گفت این فلان بیماری است و ۵۰ میل کورتون به من تزریق میکردند. وزنم بهخاطر کورتونهایی که استفاده میکردم اضافه شده بود. زمانی که کورتون استفاده میکنید؛ از لحظه بیداری تا زمان خواب مدام احساس گرسنگی دارید. به مرحلهای رسیدم که مثلا در ۳۵ جلسهای که برای فیلم «دلم میخواد» فیلمبرداری کردم، هر ۳۵جلسه سرگیجه داشتم و رانندهام باید دستم را میگرفت و از پلهها بالا میرفتیم. ولی سرانجام هم فیلم را ساختم و هم توانستم بیماریام را کنترل کنم. این خود زندگی است.
دستور بگیر نیستم
اصلا مدلم اینطور نیست که مثلا با شش نفر بروم یک فیلم ببینم. اهل تشریفات بیخود نیستم. خودم میروم میایستم بلیت میخرم و سینما میروم. هیچ وقت هم اهل خود بزرگپنداری نبودم. در ضمن دستور بگیر خوبی هم نبودهام چون در وجودم نیست. برایتان خاطرهای بگویم: با اینکه متعلق به نسلی هستم که خیلی سنتی بود و جلوی پدرم مخالفتی در مورد هیچ چیزی نمیکردم اما سر اینکه چه درسی میخواهم بخوانم، به خانواده گفتم که میخواهم بروم خارج از کشور درس بخوانم. پدرم گفت، زندگی خودش است خب! برود بخواند. این بود که من هم رفتم.
تسبیح حاتمی و سادگی کیارستمی
بهنظرم در سینمای ایران در واقع دو نفر، یکی عباس کیارستمی شیوه فیلمسازی و زندگیاش را عوض نکرد و یکی هم- خدابیامرز – علی حاتمی. وای چقدر دردناک؛ عباس را هم باید بگویم خدابیامرز، بگذریم… علی زمانی ریش داشت و گیوه میپوشید و تسبیح دست میگرفت که رژیم (شاه) در آن سالها کاملا مخالف این نوع پوشش بود. عباس کیارستمی هم چه زمانی که برای کانون کار میکرد و چه زمانی که نخل طلای کن گرفت همواره ساده بود و صمیمی.
یک مورد دیگر در زندگیام هست که میتوانم بگویم در سینمای ما استثناست ؛ ۸ فروردین سال ۹۷ که بیاید، سالهای زندگی مشترک من با همسرم به ۵۰ سال میرسد.
نیم قرن زندگی مشترک
یک مورد دیگر در زندگیام هست که میتوانم بگویم در سینمای ما استثناست ؛ ۸ فروردین سال ۹۷ که بیاید، سالهای زندگی مشترک من با همسرم به ۵۰ سال میرسد. علت این موضوع را ثابت قدمی در شخصیت میدانم. دوستی دارم که از کلاس سوم ابتدایی با هم دوست هستیم ؛ او الان استاد دانشگاه برلین است. برای دوستی خیلی ارزش قائلم و وفاداری به دوستی و آنچه باعث و بانی ایجاد دوستی شده برایم خیلی مهم است.
انقلاب، نان و حلوا و بنز کورسی
همیشه به درستی رفتار مردم فکر کردهام و به آن اعتقاد دارم. نمونهاش هم موضوع انقلاب اسلامی است. در راهپیماییهای قبل از انقلاب شرکت داشتیم- الان ۱۰ قدم نمیتوانم راه بروم، ولی آن روزها دو روز پشت سر هم از پیچ شمیران تا میدان آزادی راه میرفتم- همان روزها آقایی که بنز ۴۵۰ کورسی داشت، نان و حلوا بین مردم پخش میکرد. بنابراین اصلا موافق نیستم که بعضیها مدام میگویند ریشههای انقلاب اقتصادی هم بوده است. به هر جهت همیشه گفتهام و باز هم تکرار میکنم که هیچ وقت مردم را دستکم نگیرید.
در سالهای قبل از انقلاب به فرانسه رفته بودم و با یکی از شاگردان سابقم – که حالا فیلمساز مهمی است- تصمیم گرفتیم برویم نوفل لوشاتو آقای خمینی را ببینیم، البته بیشتر از روی کنجکاوی. چیزی که در دیدار با ایشان شما را مجذوب میکرد، کاریزمای ایشان بود. حتما دیدهاید کسانی را که وارد اتاقی میشوند و حس میکنید که حضور خاص و سنگینی بر فضا حاکم شده است، ایشان هم جاذبه بسیار قویای داشتند. به همین دلیل هم اوریانا فالاچی در مصاحبهای گفته بود ؛ اگر معنای واقعی کاریزما را میخواهید، آن را در امام خمینی مییابید.
حکایت کار
شغل نساجی ۵۰ سال است که در خانواده ما وجود دارد؛ اینطور است که پارچهای را میدهند تا چاپ کنید و در قبال آن پولی دریافت میکنید، ولی زمانی که کار فرهنگی میخواهید انجام دهید از نظر من، باید حرفی برای گفتن داشته باشید و چیزی در آن مقطع بهخصوص به جامعه ارائه دهید که معنایی در زندگی روزمره ما داشته باشد.
مردم میفهمند
هیچ وقت شک نکنید که مردم بیشتر از همه ما میفهمند. کارهایی براساس اعتقاد و غریزه است که آدمها انجام میدهند. آقای زیباکلام مرد بسیار محترمی است. وقتی شماره حسابی برای کمک به زلزلهزدگان میدهد، خودش هم از میزان کمکها غافلگیر میشود. معنایش این است که مردم دارند به شما جوابی میدهند. اگر کسی در اینجا؛ چه وزیر و چه رئیسجمهور، از مسکن مهر دفاع کند – حالاهر کس که میخواهد باشد- میگویم که حرف نادرستی میزند. به هر حال دو بنا کنار یکدیگر قرار دارند و تفاوت تخریبشان مشهود است.
عدهای هم مدام در دنیای مجازی مینویسند تسلیت ایران. خب! این به درد چه کسی میخورد؟! کسی که در زمستان سرپناهش را از دست داده با این تسلیت مجازی چه کند؟! بهنظرم هر کسی که مردم را دستکم میگیرد خودش اشکالاتی پیدا کرده چون مردم یکسری کارها را غریزی انجام میدهند.