یوسف حاتمیکیا و مهدی برجیان:
به گزارش سینماسینما کارگردانان مستند «چشم جنگ» در یادداشتی پیرامون ساخت این مستند توضیحاتی دادند:
۱
این مستند، کار اول ماست. هرچند قبلا بهصورت انفرادی فیلم کوتاه چندتایی کار کرده بودیم، ولی این فیلم اولین کار مستند برای هر دو ما و اولین کار مشترک ماست.
۲
«چشم جنگ»، مستند پرتره سعید صادقی نیست؛ مستند ما در مورد عکس جنگ و آدمهای جنگ است با روایت یک عکاس نام دار جنگ به نام سعید صادقی که حالا این عکسها توسط او گرفته شده و بر اساس دغدغههای شخصی خود، ایشان به دنبال آدمهای درون عکسهایش میگردد و یکجور با ابتکار دارد دنبال خودش میگردد.
۳
اینکه چرا این موضوع را انتخاب کردیم، دلیلش این بود که ما میخواستیم یک مستند در مورد جنگ کار کنیم که جنبه آرتیستیک هم داشته باشد. از اول موضوعی نداشتیم و کمکم به این رسیدیم که به عکس جنگ بپردازیم، چون نسل ما اینهمه عکس از جنگ میبیند، ولی نمیداند که چه کسی این عکسها را گرفته. در ابتدا این مهم توجهمان را جلب کرد که به این سمت برویم.
۴
سعید صادقی، از ابتدا اولین انتخاب ما نبود، بلکه عکسهای زیادی را مورد بررسی و پژوهش قرار دادیم و در آخر به ایشان رسیدیم؛ زیرا به قول اکثر عکاسهای جنگ، صادقی گل سرسبد عکاسهای جنگ است و در حوزه خودش واقعا و برحق لقب سرداری دارد و اینکه ایشان با آقای حاتمیکیا هم یک رابطه خانوادگی داشتند. ولی این رابطه در ابتدا باعث نشده بود که به سمت ایشان برویم و پس از بررسی دیگر عکاسان به ایشان رسیدیم.
۵
درباره پژوهش این مستند باید عرض کنم که چون من در مقطع کارشناسی، عکاسی خوانده بودم و یوسف هم که با این موضوعها بزرگ شده و یک آشنایی کلی داشتیم. در ابتدا به بررسی عکسهای مشهور جنگ پرداختیم و بعد به عکاسان رسیدیم و آنها را تکتک بررسی کردیم و به این رسیدیم که شخصی مثل صادقی که اکثر عملیات هشت سال جنگ ایران و عراق را عکاسی کرده باشد و در حوزه خودش تاثیرگذار باشد، نداریم. یک نمونه از آن عکسهای صادقی از بمباران شیمیایی حلبچه باعث شد که ایران حقانیت خود را در سازمان ملل در این خصوص ثابت کند.
۶
ما سال ۹۱ بود که با یوسف تصمیم گرفتیم یک فیلم با موضوع دفاع مقدس بسازیم. بر اساس دغدغهها و علایق خودمان میخواستیم کاری کنیم که در آن به زبان همنسلان خودمان صحبت کنیم نه به زبان پدرانمان. و این همه هجمه زیاد عکسهای دفاع مقدس باعث شد به این سمت برویم که این رزمندههای جنگ را که تنها سلاحشان دوربین بوده است، به نسل خودمان معرفی کنیم که اینها بودند که حافظه تاریخی ما از جنگ را ثبت کردهاند و نسل ما مدیون این عزیزان هستند.
۷
در ابتدا به این رسیده بودیم که میخواهیم با محوریت و روایت سعید صادقی در مورد جنگ، عکسهای جنگ و عکاس جنگ کار را پیش ببریم. در طول کار خط داستانی ما این شد که سعید صادقی بعد از ۳۰ سال به دنبال آدمهای درون عکسهایش میگردد و کار ما متمرکز شد روی عکس جنگ و آدمهای درون عکس و سرنوشتشان بعد از گذشت سالها در این خصوص. ما حدودا ۲۰ نفر را پیدا کردیم، و ثبت کردیم ولی درنهایت از پنج، شش نفر در فیلم استفاده کردیم و سعی کردیم در این تایم محدودی که داریم، موثرترین و جذابترین آنها را استفاده کنیم.
۸
این مستند چون به معنای واقعی کشف و شهود بود، حدود دو سال و نیم طول کشید و این خب نشان از سختی و پیچیدگیهای موجود در این کار بود. ما حدود ۱۴ شهر سفر کردیم و بیش از ۲۰ نفر از این عزیزان را پیدا کردیم و با حدود ۱۵ نفر از اشخاص فرهنگی، هنری و سیاسی کشور مصاحبه کردیم. ولی بخش سخت آن به تصویر کشیدن سوژه فیلم بود. آقای صادقی بهشدت انسان خاص و سختی هستند و یادم میآید زمانی که کار تمام شد، فیلم را به یکی از مدیران ارشد سینمایی دادیم که ببیند و نظر بدهد. گفتیم فیلم در مورد چه شخصی است. با تعجب گفت شما در مورد ایشان فیلم ساختید؟ گفتیم بله، گفت ندیده میگویم خدا قوت، چون فیلم ساختن از او بهشدت کار سختی است. در ابتدای کار ایشان کلا ما را در جلسه اول فیلمبرداری پس زد و عذر ما را خواست. اما بعد توانستیم بهواسطه حضور استاد حاتمی کیا اعتماد ایشان را جلب کنیم و ایشان به دوربین ما اعتماد کرد و الحق والانصاف هیچوقت ما را محدود نکرد و نهایت همکاری را با ما انجام داد و پدرانه کنار ما ایستاد تا فیلم خودمان را بسازیم و هیچوقت به درخواستهای ما نه نگفت، که جا دارد از ایشان کمال تشکر را بکنیم، هم چنین از حمایت استاد عزیزم آقای ابراهیم حاتمی کیا که درنهایت لطف و محبت در کنار این پروژه ایستاد.
ماهنامه هنر و تجربه