سینماسینما، عباس اقلامی:
شبی که ماه کامل شد؛ اضمحلال یک عاشق
نرگس آبیار در فیلم تازه اش شاید بیشتر از تماشاگران فیلمش، مخاطبش فیلمسازانی است که تلاش می کنند در مورد مسائل ایدئولوژیک، جدال های عقیدتی و تحولات سیاسی این سال های ایران و منطقه خاورمیانه فیلم بسازند. آبیار سوژه مستند خود را با تزریق میزان مناسبی از درام و انتخاب گونه ی دلنشینی از داستان گویی چنان پیش می برد که هم به اصل واقعه و هم به سینما وفادار بماند. در شخصیت پردازی و جلوه های بصری سینما از جمله گریم و لباس و حتی در انتخاب لوکیشن با دقتی شایسته ی تحسین چنان همه چیز را سر جای خود و مرتب می گذارد که روایتش از گروه جندالله و جایگاهشان در منطقه مرزی ایران و پاکستان با کمترین میزان از شائبه جهت گیری مستقیم سیاسی و به قصد بهره برداری خاصی باشد.
نرگس آبیار در شبی که ماه کامل شد، روایت ظهور و سقوط یک عاشق را به تصویر می کشد. داستان پسری از دیار بلوچستان که شرایط خاص منطقه و خانوادگی اش او را به تهران می کشد، در تهران عاشق می شود و ازدواج می کند، اما همان شرایط ویژه او را به خانه ی پدری و بطن بحران باز می گرداند و این بازگشت می شود نقطه پایانی بر عشق او به دختری که اصرار داشت بگوید در قلبش جای دارد و بلکه پایانی بر انسانیت او.
بازی های مثال زدنی هوتن شکیبا و متفاوت الناز شاکردوست در این فیلم صحنه هایی می آفریند که شخصیت ها بعد از خروج از سالن هم با تماشاگر می مانند. به اضافه ی این سؤال که قدرت ایدئولوژی های دُگم و تحجر در باورهای عقیدتی چطور از یک انسان عاشق پیشه که شعر می گوید و ساز هم می زند، می تواند یک دیو بسازد.
قصر شیرین؛ قصه ی شیرین
رضا میرکریمی با قصر شیرین یک بازگشت دلنشین به فیلمهای خوبی دارد که پیش تر ساخته است. فیلمی با داستانی شیرین و جذاب با دو بازیگر کودک که با بازی های خوب و دلنشین خود یک فیلم کم و بیش جاده ای را که بیشتر دیالوگ هایش داخل ماشین می گذرد تا پایان جذاب نگه می دارند.
میرکریمی در دو فیلم اخیر خود دختر و قصر شیرین نشان داده که برای انتخاب لوکیش و نوع فیلمبرداری در لوکیش انتخابی اهمیت خاصی قایل است که در قصر شیرین این موضوع بر جذابیت فیلم افزوده است. فیلمی که یک حامد بهداد خوب دارد که با کنترل شیوه ی پیشین بازی خود، در کنار دو کودک فیلم کمک کرده به یکدست شدن و باورپذیری بازی ها و شخصیت های فیلم.
داستان حول حضور و غیاب پدری می گذرد که باید در طول مسیر متوجه بشویم چرا نبوده و در همین طی مسیر است که پدر از یک انسان سرد و بی روح باید به فردی تبدیل شود که مسئولیت کاری که انجام داده را بپذیرد و از پایانی که دوست ندارد، فرار نکند. و مادری شیرین که در غیاب پدر برای سارا و علی هم پدر بوده و هم مادر و برای بچه ها قصری شیرین ساخته که در طول مسیر و با رفتارهای جلال (پدر) تا آستانه ی فروپاشی می رود.
قصر شیرین یک گام رو به جلو برای رضا میرکریمی و به طور کل سینمای قصه گو خصوصا در میان فیلم های جشنواره سی و هفتم است.
حمال طلا؛ چوب دو سر طلا
فیلم تورج اصلانی را می توان یکی از نمادین ترین و پر نشانه و ایهام ترین فیلم جشنواره سی و هفتم دانست. فیلم در مورد رضا کیفی است. کارگری که با موتور طلا حمل می کند و مورد سرقت واقع می شود. وقتی به جای سارق اوست که باید مورد شماتت قرار گیرد ماجراهایی شکل می گیرد که در بطن جامعه ی بحران زده و نابسامان این سالها با انواع حباب های اقتصادی و غیر اقتصادی از رضا که کارگری ساده بود یک دلال فرصت طلب می سازد که اتفاقا چون رسم بازی را بلد نیست سرنوشتش با ترکیدن اولین حباب دگرگون می شود.
حمال طلا به سراغ حاشیه نشیانی می رود که اینبار به صراحت جلوه های خشن و فرومایه و دست و پا زدن های آنان در بین کثیف ترین شرایط زیستی و اجتماعی شان را نشان می دهد. فیلم با نشان دادن عریان کثیفی و تعفن، تلاش دارد تماشاگر را به میزان غرق شدن در میان تمام زشتی هایی که در جامعه می گذرد آگاه کند.
اتفاق های فیلم روی خیالپردازی قشری از جامعه مانور می دهد که بیشتر ثروت را در دست دیگرانی دور از دسترس دیده اند و حاضرند هر کاری بکنند تا در یک شب پولدار شوند.
فیلم سراغی از مقصر نمی گیرد و شعاری هم نمی دهد. بیشتر یک شرح حال از حال بد یک جامعه است. یک فیلم اول قابل قبول که می تواند به ما امید دهد که فیلمسازش شیوه ی پرداختن غیرمستقیم به سوژه هایی از متن جامعه را می شناسد به شرط اینکه فکری برای پایان فیلمهای خود کند که مثل حمال طلا با یک پایان افتضاح، رشته هایش را پنبه نکند.