حافظ روحانی در روزنامه اعتماد نوشت :نوشتن درباره جدیدترین فیلم کمال تبریزی به اندازه کافی مشکل شده است؛ با تمامی حواشی پیشآمده نوشتن نقدی ساختاری بر فیلم بدون موضعگیری در باب همه این حواشی بیشتر به یک شوخی میماند؛ از نام سرمایهگذار تا حضور رضا میرکریمی به عنوان تهیهکننده، از نام فیلم حتی که موضوع اعتراضات عدهای شده تا سیاستهای تبلیغاتی فیلم، «پربازیگرترین فیلم سینمای ایران»، از جنجالهای فضای مجازی که به هر اتهامی متوسل میشوند تا عنوان کمدی سیاسی که قاعدتا بخشی از شیوه پخش و بازاریابی فیلم است.
«ما همه با هم هستیم» این روزها هم به موضوع اختلافات قدیمی در شاکله سینمای ایران تبدیل شده و هم تبدیل به فرصتی شده تا بسیاری از موضوعات روز سینمای ایران که بسیاری ادامه همان دعواهای قدیمیترند، حل و فصل شوند و البته «ما همه با هم هستیم» علاوه بر اینها فرصتی است مغتنم برای تسویهحسابهای شخصی. نتیجه این درگیریها احتمالا راه به جایی نخواهد برد، یعنی بعید است که منجر به نتیجه ملموسی شود، مگر قدرت گرفتن جریانات سینمایی که از این فرصت بهتر و بیشتر استفاده کنند.
آمار فروش هفته اول فیلم البته خوب بوده، ولی هنوز نمیتوان با استناد به فروش هفته اول درباره میزان موفقیت تجاری فیلم صحبت کرد، پس در حال حاضر نمیتوان درباره میزان تمایل تماشاگران به «ما همه…» نظری داد تا از این طریق به موضوع شکاف میان تماشاگران و مخالفان فیلم پرداخت، ولی این موضوع میتواند در آینده و پس از پایان نمایش فیلم، موضوع بررسی جالبی باشد.
اما به نظر میرسد که تلاش کمال تبریزی در جدیدترین فیلمش، با حضور رضا میرکریمی به عنوان تهیهکننده و یک سرمایهگذار که به داشتن روابط نزدیک با میرکریمی منتسب است، تلاشی است جهت احیای آنچه تبریزی به ساختنش مشهور است؛ تمامی آن فیلمهایی که بسیاری از «متأسفهای» این روزهای سینمای ایران با نگاهی نوستالژیک از آنها یاد میکنند. به نظر میرسد که تبریزی کوشیده تا با «ما همه…» بازهم وضعیت کنونی اجتماعی را وصف کند. لااقل تجمع آدمها از اقشار و طبقات مختلف در یک هواپیما این فکر را تقویت میکند و موقعیتی تمثیلی به فیلم میبخشد، همان چیزی که از آن به عنوان کمدی سیاسی نام برده میشود (طبیعتا کسانی که این اصطلاح را به کار میبرند، معنیاش را هم نمیگویند!) همچنین تلاش تبریزی برای نزدیک شدن به فانتزی از یکسو و سوق دادن فیلم به سمت گروتسک هم عناصر کنایی فیلم را تقویت میکند و هم تلاشی است برای نمایش توانایی قصهگویی تبریزی. با این حال به نظر میرسد که فیلم بیشتر بر صحنهپردازی، بازی هنرپیشهها و چند ایده کارگردانی استوار باشد که تا حدودی بار فیلم را بر دوش میکشند. با این حال میتوان گفت که اگر تلاش رسیدن به یک کمدی گروتسک با کنایههای اجتماعی و احیانا سیاسی بوده باشد، فیلم با این تعداد شخصیت به مدت زمان بسیار بیشتری نیاز داشته تا هم شخصیتها را قوام دهد، هم داستانهای متعدد آنها را تعریف کند و هم تکلیف تمثیلها و کنایهها را معلوم.
از همه اینها گذشته، اما «ما همه…» تجربه جالبی است، فیلمی که در ۱۰ سالگی وقایع سال ۱۳۸۸ به نمایش درآمده و شاید به چشم آیندگان (که قطعا از ما باهوشتر و باسوادترند) با دیدی دیگر نگریسته شود.