تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۲/۲۰ - ۰۹:۰۶ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 132076

سینماسینما، ساسان گلفر

ملال، تک‌افتادگی و تنهایی، فقدان و اندوه و سوگ، بی‌آیندگی و ناکامی و تلخی و احساس ناتوانی، جملگی به احساساتی آشنا برای ایرانیان امروز بدل شده‌اند، تا آن اندازه آشنا که تکرار و بازنمایی چنین حس و حالی را، هرچند درست و صادقانه و متین بازگو شود، برنمی‌تابند. این نکته‌ای است که هم به نقطه‌ قوت و هم نقطه‌ ضعف «دوباره زندگی» بدل شده است.

«دوباره زندگی» به کارگردانی رضا فهیمی که در ایران سال ۱۳۹۶ ساخته شده، فیلمی است درباره روزگار سپری‌شده‌ مردم سال‌خورده. زوج کهن‌سالی برای رفتن به خانه‌ سالمندان آماده می‌شوند. تنها پسرشان دور از وطن زندگی می‌کند و به‌تدریج دریافته‌اند چیزی نمانده که از عهده همه کارها و فعالیت‌های روزمره برنیایند و برای همین در تدارک رفتن از خانه شخصی قدیمی خود هستند، که ناگهان خبر بازگشت و بازدید پسرشان را می‌شنوند، آن هم به همراهی همسر غیرایرانی‌اش. این بارقه امید به‌زودی جایش را به تلخی فقدان می‌دهد، اما باز هم امید کوچک دیگری برایشان باقی می‌ماند که آن نیز با حال و روز و توانایی‌‌شان در این سن سازگاری ندارد و باید امیدشان را به دیگری بسپارند و سرنوشت محتوم خود را بپذیرند.

فیلم تمام تلاش خود را برای یک بازنمایی متین و معقول و راست‌گوی و راست‌نما از حال و روز بخش بزرگی از جمعیت امروز ما به کار برده و از این لحاظ موفق است، اما از دو مشکل عمده و اساسی آسیب‌ دیده. نخستین مسئله، اصرار و تاکید بی‌مورد نویسندگان– مجید اسماعیلی و امیرمحمد عبدی- و هم‌چنین کارگردان برای بازتعریف یک موقعیت بی‌اندازه آشنا برای مخاطبان است، تا حدی که نیمه اول زمان تقریبا ۹۰ دقیقه‌ای فیلم صرف نمایش روزمرگی و فرسودگی زوج می‌شود و متاسفانه احساس ملال از مضمون به بافت اثر سرایت می‌کند و حتی بازی سنجیده‌ بازیگر توانایی چون گلاب آدینه و چهره‌ دوست‌داشتنی شاعری چون شمس لنگرودی نتوانسته از کسالت این دقایق طولانی بکاهد و تماشاگری که خیلی حوصله به خرج داده، زمانی با بارقه‌ای از عناصر دراماتیک روبه‌رو می‌شود که دیگر امید به وجود ساختار دراماتیک را از دست داده است. در این لحظه هم استفاده‌ نادرست از رویکرد ازویی حذف نقاط اوج تنش دراماتیک به عاملی برای تشدید مشکل ناشی از افراط در رویکرد شهیدثالثی نیمه اول تبدیل می‌شود و  تماشاگر تا اواخر فیلم حتی درباره‌ چرایی و چیستی عنصر تازه ‌واردشده به داستان، تردید دارد. مشکل دوم، کمبود یا نبود بافت تصویری جذاب در پیروی از واقع‌نمایی مرسوم سینمای ایران در این روزهاست که سبب می‌شود ذائقه بصری تماشاگر جز در مواردی معدود و استثنایی مانند نمای درخشان سیلوئت اواخر فیلم،  با تصویری چشم‌گیر و به‌یادماندنی مواجه نشود. به‌هرحال مجموعه‌ این عوامل از «دوباره زندگی» فیلمی می‌سازد که هم می‌توان و هم نمی‌توان تماشای آن را توصیه کرد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها