تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۱ - ۰۳:۱۰ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 104863

سینماسینما، یزدان سلحشور:

روز اول جشنواره ۹۷، «چارسو» سانس اول نداشت. سانس دوم، در چند سالن برگزار شد به شکل هم‌زمان؛ استقبال از مستند «بهارستان خانه ملت» بابک بهداد بیشتر بود؛ مستندی جمع و جور و زیادی جمع و جور! خیلی چیزها را نشان داد که از مشروطیت نمی‌دانستیم -یا لااقل من نمی‌دانستم- که مهم‌ترین‌شان این بود که جنگ میان محمدعلی‌شاه و مشروطه‌خواهان، اول از طرف مشروطه‌خواهان رادیکال شروع شد که به ترور نافرجام او هم انجامید؛ با این همه به خیلی چیزها هم نپرداخت که همه می‌دانستند مثل حضور شیخ فضل‌الله نوری در مشروطه اول و بعد دشمنی او با مشروطه دوم در استبداد صغیر و دادگاه و اعدام‌اش. در مورد وقایع منجر به کودتای ۲۸ مرداد هم، گفت و نگفت! در مورد انقلاب ۵۷ هم؛ بعد هم تمام؛ از انقلاب به این سو را به «سپیدخوانی» سپرد. فیلم پر است از ریزگفتارها و زیرگفتارها. بگذارید اسم‌اش را بگذاریم هوشمندی کارگردان در دور زدن خطِ قرمزها. مثال جالب توجه‌اش طلب استخاره محمدعلی‌شاه است برای به توپ بستن مجلس؛ نتیجه استخاره را راوی به ما نمی‌گوید! اما به توپ بستن مجلس را به دستور شاه می‌بینیم.

سانس سوم اختصاص داشت به «درخونگاه» سیاوش اسعدی که فیلم قبلی‌اش را دوست داشتم:«جیب‌بر خیابان جنوبی» که می‌گفتند بازسازی فیلمی دیگر بوده در امریکای لاتین ظاهراً.[دروغ چرا؟! ندیدم که قضاوت کنم اسم‌اش هم یادآور اسم فیلمی کلاسیک بود که البته شباهتی به این فیلم نداشت.] فیلم با تشکر از مسعود کیمیایی شروع می‌شود بعدش هم انفجار دیالوگ‌های کیمیایی‌وار را در فیلم شاهدیم که تا حدی از ریتم تند فیلم کاسته اما خوشایند است. اگر دنبال خون و خون‌ریزی و غیرت و این حرف‌ها هستید، فیلم به شما «نه» می‌گوید! یک سکانس چاقوکشی بدون قتل دارد و یک سکانس بزن بزن و همین! فضا، همان جنوب شهر فیلم‌های موج نو است. «سوته دلان» حاتمی هم در بخشی از فیلم جا خوش کرده همان طور که «قیصر» در سکانس تعقیب و گریز امین حیاییِ چاقو به دست. امین حیایی همچنان سعی می‌کند بازی در نقش‌های متفاوت را تداوم بخشد و این به نظرم خیلی خوب است. فیلم به گمانم باید همان‌جایی که حیایی می‌آید و به شیشه خانه پانته‌آ پناهی‌ها سنگ می‌زند و او می‌آید نگاهش می‌کند، تمام می‌شد. بعدش [با همان معیارهای ساختی که فیلم به ما می‌دهد] زیاده است گرچه اسعدی سعی کرده با کشاندن حیایی به خانه و قرار دادنش روبروی هفت‌تیر اسباب‌بازی پسربچه، به زیرگفتارهای متعدد کارش بیفزاید اما اسراف، خوب نیست حتی در پرداختن به زیرگفتارها!


سانس چهارم: مردی بدون سایه؛ فیلمی که با سکانس اولِ قتل‌اش به ما نوید فیلمی متفاوت را می‌دهد از علی‌رضا رئیسیان اما ادامه اش، ملودرام است و ملودرام است و ملودرام! با ریتمی کُند بدون «بُرون‌ریزی تنش» از نماها. گذری هم به اسپانیا دارد. بگذارید کمی تخس‌بازی در بیاورم! شما جای من بودید فکر نمی‌کردید با حضور یک زن و یک مرد و یک بچه و کشاندن قصه به اسپانیا، کارگردان نیم‌نگاهی به فیلم آخر اصغر فرهادی دارد؟! حالا من نمی‌گویم چشم و هم‌چشمیِ سینمایی اما شما که در دل‌تان می‌گویید!

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها