سینماسینما، منوچهر دینپرست
هر جامعه کشمکشهای درونی خود را دارد؛ کشمکشهایی که میتواند ناشی از خاستگاههای تاریخی یا روابط پیچیده فرهنگی و حتی بدفهمیهای عرفی و ایدئولوژیک باشد. از اینرو نمیتوان فارغ از فهم درست پیچیدگیها و کشمکشها و اتفاقات جامعهای آنها را فهم یا بررسی کرد. ساخت مستندی که بر پایه فهم دقیق از این روابط باشد، میتواند نهتنها جذاب باشد، بلکه اتفاقات و دگرگونیهای لایههای زیرین هر جامعه را نیز بهخوبی آشکار کند. مستند «جایی برای فرشتهها نیست» را که به کارگردانی سام کلانتری ساخته شده و برای اولین بار در سیزدهمین جشنواره حقیقت به نمایش درآمد، میتوان بر اساس موقعیتی که طرح شد، برشمرد. مستند «جایی برای فرشتهها نیست» داستان تیم هاکی با اسکیت دختران ایران است؛ تیمی که میخواهد کیفیت خود را بالاتر ببرد و در مسابقات آسیایی مقام کسب کند. اما این تیم با مشکلات و مصایب بسیاری روبهرو است که مهمترین آن را میتوان ناملایمات عرفی و حتی قانونی نسبت به زنان دانست. این مستند نهتنها سعی کرده در کالبد یک مسابقه ورزشی فیلمی را تهیه کند، بلکه تلاش کارگردان به شکلی غیرمستقیم به همان ناملایمات که اشاره شد، معطوف است.
کارگردان با رندی تمام دختران نوجوان و ورزشکار را درگیر فضایی کرده که مستند او را نهتنها جذاب و اغواکننده نشان دهد، بلکه تماشاگر نیز همراه و همسو با احساسات و تلاشها و مصایب آنها باشد. از سوی دیگر، کارگردان با به تصویر کشیدن منظومه احساسی دختران که همراه با خانواده و روانشناس و مربی است، مثلثی را در دست گرفته که توانسته مستند را بدون سکته جلو ببرد. شاید همین نقطه قوت اوست. تلاقیگاهی که بدون تردید دغدغه این روزهای بسیاری از دختران این سرزمین است. کارگردان با به تصویر کشیدن میل به موفقیت و پیروزی دختران آنها را در فضایی قرار داده که بیگمان دغدغه این روزها و حتی روزگار پیشین دختران این سرزمین است؛ دخترانی که میخواهند در عرصههای گوناگون، بهخصوص ورزشی، نقشی مهم و کلیدی ایفا کنند، اما ناملایمات و مصایبی از جنس عرف و فرهنگ و شرع آنها را در رسیدن به قله موفقیت و پیروزی با مشکلاتی روبهرو کرده است. در کنار این نکاتی که طرح شد، باید به ساختار فیلم هم اشاره کرد. فیلم با ریتمی مقبول و جذاب داستان خود را بهخوبی بازگو کرده و این از زیرکی کارگردان است که مستند را بدون درگیر شدن با احساسات خصوصا زنانه فیلم با مشکل روبهرو نکرده که تماشاگر احساس خستگی و ملال کند. از سوی دیگر، این مستند توانسته با در دست گرفتن ریتم ورزشی که تحرک و پویایی جزء لاینفک آن است، صحنهپردازی و موقعیتسازی را در دستور کار خود قرار دهد تا ساختار و محتوای مستند هماهنگ باشند.
در پایان تذکر این نکته ضروری است که ساخت چنین فیلمها و مستندهایی که وضعیت فعلی زنان را در حوزه ورزشی در دستور کار خود قرار دادهاند، مانند «عرق سرد» یا «از صفر تا سکو»، اگرچه یک موقعیت تاریخی را به تصویر کشیدهاند، اما رویاهای زنانی را که در این مسیر بودهاند و از تلاش نایستادند، با واقعیت تطبیق میدهند. نشان دادن این وضعیت نهتنها میتواند آگاهیبخش باشد، بلکه در حل برخی از مشکلات و مصایب بیتاثیر نیست.
منبع: ماهنامه هنروتجربه