کریم نیکونظر منتقد و نویسنده سینمایی در روزنامه سازندگی نوشت :
بازگشت شورانگیز مجید مجیدی به سینمای ایران، به اصالت خودش و آنچه که در آن مهارت دارد نه با یک فیلم پرهزینهی دهانپُرکُن، که با فیلمی جمعوجور، سخت، نفسگیر و پر از جزئیات رقم خورده. «خورشید» بهترین فیلم مجیدی بعدِ «بچههای آسمان» است؛ با همان علاقمندیهای او به نمایش فقر، امید، تلاش سرسختانه برای تغییر وضع موجود و البته اخلاقگرایی خاص او. فیلم تازهی او مثل «بدوک» تصویری سهمگین از زندگی نوجوانها نشان میدهد، از آدمهایی جداافتاده از زندگی معمول و نادیدهگرفتهشده در همهی تحلیلها، تصویری از حاشیهی زندگی پرتلاطم شهری مثل تهران که آدمبزرگها به شکل مرموزی مشغول بردهداری و سواستفاده از نوجوانها و بچهها و مهاجریناند. اما جذابیت «خورشید» این است که هیچکدام را بهانهای برای از دست رفتن شور زندگی و عشق نمیکند و جنگیدن برای زندگی بهتر را از یاد نمیبرد. مجیدی روی زمین قدم میزند و همینجا، با آدمهایی زمینی دنبال بهبود اوضاع میگردد؛ نه مثل «رنگ خدا» معناگرایی بر قصهی زمینیاش غلبه میکند، نه مثل «آواز گنجشکها» نتیجهی هر عمل ناصواباش بلافاصله در زندگی نمودار میشود. معجزهی این فیلم در تصمیمی اخلاقی نهفته است، در اینکه شخصیت اصلی فیلم بعد رسیدن به گنجی عجیب باید انتخاب کند؛ یا تن بدهد به همان چرکی دوروبرش و بشود یکی از آدمهایی که در آن خرابهها گَندکاریهایشان را مخفی میکنند یا در مدرسهای اجارهای و از دسترفته پیِ زندگی بهتر بگردد. «خورشید» قصهی همین نوری است که در دل یک نوجوان بیخانه و خانواده روشن میشود. فیلم مجیدی یکی از منسجمترین آثار این دورهی جشنواره است، با فیلمنامهای که بهوسیلهی آقای کارگردان ارتقا پیدا کرده و از روایت خشکوخالی قصه به فیلمی با حالوهوای جذاب و پرانرژی بدل شده است، آنهم با حضور نوجوانانی که در فیلم معرکهاند و بزرگسالانی که نقشهای متفاوتشان را درخشان بازی میکنند. دوربینِ فیلم نه اسیر نمایش زشتیهاست نه بیجهت آن را لاپوشانی میکند، دوربینی متین و آرام است که ستایش گر «انسان» و تلاش اوست و زیباییشناسیاش به قابهایی مربوط است که از آدم حرف میزند و هر جا که قهرمانهای یک لاقبای فیلم را نشان میدهد فیلم میدرخشد. «خورشید» نه فقط بازگشت مجیدی به خودش که نقطهی شروع و جهش دوبارهای برای او هم هست.