سینماسینما، حمیدرضا گرشاسبی
ظاهرا اینطور است که قصهها تماما روایت شدهاند و داستانها هزار هزار گفته شدهاند و دیگر چیز تازهای نمیتوان پیدا کرد که بوی تازگی بدهد. این یک واقعیت است و البته برای داستانسرا واقعیتی تلخ است، چراکه برای پیدا کردن داستانهای جدید و نو باید سختیهای بیشتری را تحمل کند. داستانهای خوب از چه چیزهایی شروع میشوند؟
هر داستانِ خوبی ـ اینجا فیلمنامه ـ از یک شخصیت خوب، موضوع خوب یا موقعیت خوب آغاز میشود. «کارت پرواز» موقعیت خوبی را برای داستانش پیدا کرده، اما این موقعیت یکه و تازه منجر به فیلمنامهای قابل قبول نشده است. در واقع، منجر به فیلمنامهای بد شده است. اگر میگویم غیرقابل قبول، دارم نگاهی حداقلی به ماجرا میکنم. در واقع کمترین انتظار ما از موقعیت برگزیده فیلم، این است که با یک فیلمنامه بهنسبت پرکشش روبهرو باشیم که اینطور نشده. دختر و پسری که بنا به شرایط زندگیشان با مرگ معامله میکنند، دختر و پسر جدیدی در سینمای ایران نیستند، اما موقعیتشان ـ و در واقع راهی که انتخاب کردهاند ـ انتخابی جدید است. اینکه آنها بستههای مواد مخدر را قورت میدهند تا در کشوری خارجی دوباره آنها را احیا کنند و چند دلاری قاتق زندگیشان کنند، از آن دست دکمههای جذابی است که ارزش دارد آدم وقت بگذارد از آن کُتی خوشدوخت و تاثیرگذار بدوزد، اما سازندگان بیحوصلهتر از آن بودهاند و حاصل کارشان شده چیزی در حد پیژامه بدقواره. با نگاهی خوشبینانه میتوان گفت که فیلمنامهنویسان عامدانه نخواستهاند به این موقعیت بحرانی چاشنیِ جذابی بزنند. غافل از اینکه آنچه غذایی را خوشمزه میکند، آن اندازه از چاشنیای است که شما به آن اضافه میکنید. «کارت پرواز» در شکل کنونیاش به یک غذای رژیمیِ بدمزه شبیه است.
ندا به عنوان شخصیت مرکزی این فیلم پیش از اینکه به موقعیت کنونیاش برسد، زندگیهایی کرده و به مصیبتهایی رسیده. «کارت پرواز» همه چیزهایی را که باعث شده ندا به اینجا برسد، حذف میکند. او در موقعیتی بحرانی است، اما با حذف پیشداستان و آغاز کردن فیلم از جایی بسیار جلوتر از آنچه باید، عملا میزان همدلی ما کاهش یافته است. ندا را آنقدری نمیشناسیم که بخواهیم با او همراه شویم. صرف یک شوهر بد که میخواهد کودکش را از او بگیرد، قلب و ذهن را برای او باز نمیکند. از سویی دیگر، همراهی منصور با ندا نیز آنقدر باورپذیر نیست که بخواهد یک فیلمنامه جاندار بسازد. منصور در پایان خیلی راحت موادش را دفع میکند، بنابراین چه جای اینکه این همه دردسر بکشد تا با ندا همراه شود و خودش را زجر دهد. ندا در او عاطفهای هم نساخته که بخواهد همراهیاش کند. پس موضوع چیست واقعا؟یادمان باشد همراهی این دو آدم اصلِ فیلمنامه است و این چنین، عقیم.
منبع: ماهنامه هنروتجربه