«به دنیا آمدن» فیلمی به کارگردانی محسن عبدالوهاب این روزها بر پرده سینماهاست. عبدالوهاب که فعالیت های سینمایی اش را با تدوین فیلم های مستند و داستانی آغاز کرد رفته رفته به سمت کارگردانی جذب شد. او چند سال پیش با ساخت فیلم «لطفا مزاحم نشوید» نشان داد دغدغه های اجتماعی گسترده ای دارد و امروز با «به دنیا آمدن» این دغدغه را تثبیت کرد. «به دنیا آمدن» در سی و چهارمین جشنواره فیلم فجر نامزد دریافت سه سیمرغ بلورین در بخش های موسیقی، تدوین و بازیگر زن شد و پس از آن در جشنواره های بین المللی بسیاری حضور داشت و جوایزی هم کسب کرد. این فیلم در جشنواره فجر با بازخوردهای متفاوتی روبه رو شد و از جمله فیلم های متفاوتی بود که تلخی و طنز را در کنار هم داشت. به بهانه اکران عمومی این فیلم با محسن عبدالوهاب گفت وگو کرده ایم که در ادامه می خوانید.
من با این نیت به دنیا آمدن را نساختم. به نظر خودم این فیلم بیشتر خانواده محور است تا زن محور. آن زمان که به دنیا آمدن را ساختیم مدنظرم خانواده های طبقه متوسط بودند که در شرایط کنونی دچار بحران هستند. در طبقه متوسط مساله فرزند داشتن یا نداشتن از جمله مهم ترین دغدغه هاست. برایم مهم بود تفاوت عقاید و افکار یک زن و شوهر را در مواجهه با مهم ترین مساله زندگی شان ترسیم کنم.
نمی توانم دقیق بگویم که از کی و از کجا، اما سال ها بود که به چنین مسائلی در اطرافم بر می خوردم و در نهایت تصمیم گرفتم که آن را به تصویر بکشم.
به یک معنا بیشتر تقابل دیدگاه هاست که ریشه در سیر جامعه به سوی مدرنیسم دارد. در جامعه کنونی ما تعریف روابط زناشویی با گذشته تغییر کرده. امروز یک زن و شوهر به سادگی گذشته کنار هم قرار نمی گیرند و می بینیم که آمار طلاق افزایش پیدا کرده است. به گمانم این اتفاق در طبقه متوسطی که به خصوص گرایش های فرهنگی دارند بیشتر شده است. دقیقا همین طور است، فیلم شما به باور خیلی ها نگاه شریفی به طبقه متوسط اجتماعی دارد! خوشحالم که راجع به فیلم من چنین برداشتی می شود.
به نظرم فیلم های اجتماعی از آن نوعی که اوج و فرود چندانی ندارند باید بازی های باورپذیر داشته باشند. برایم مهم بود که بازیگرانی در این فیلم حضور داشته باشند که برای درآوردن نقش هایشان وقت بگذارند. دوستانم الهام کردا و هدایت هاشمی و باقی بازیگران آمدند، وقت گذاشتند و همگی سعی کردیم فیلمی باورپذیر را به سرانجام برسانیم.
تهیه کننده فیلم بیشتر در جریان این امور هستند. به هر حال غالبا فیلم های اجتماعی در ورود به چرخه اکران مشکل دارند.
معمولا در جشنواره ها تعداد زیاد فیلم ها و کنجکاوی علاقه مندان برای دیدن همه آنها نوعی شتابزدگی و کم حوصلگی برای بیننده به همراه می آورد. طی این مدت کوتاه معمولا کسی حوصله ندارد به تک تک فیلم ها نگاهی دقیق داشته باشد و در این بین خیلی از فیلم ها قربانی می شوند. در جشنواره ها معمولا اهل سینما حضور دارند، اما همین سینماروهای حرفه ای طی تماشای فیلم مدام مشغول تلفن همراهشان هستند. خب این چه فیلم دیدنی است؟ جشنواره فجر برای بعضی از فیلم ها که مورد توجه قرار می گیرند کارکردی مثبت دارد ولی برای برخی فیلم ها که به سینمای بدنه معروف شده است، نقش چندانی ندارد. به همین دلیل می بینیم در طول سال بسیاری از این نوع فیلم های پرفروش اصلا در جشنواره فجر حضور نداشتند.
دقیقا نمی دانم چه تعداد فیلم اجتماعی در سال ساخته می شود و البته تمام آنها را نمی بینم. بنابراین نمی توانم قضاوت دقیقی در این باره داشته باشم، اما به طور کلی مگر یک فیلم چقدر در جامعه تاثیرگذار است؟ حتی دیده ام فیلم های سیاسی را که سال ها اکران نشدند، اما بعد که به اکران درآمدند هیچ اتفاق خاصی در جامعه نیفتاد.
من خیلی در جریان مناسبات اکران و پخش نیستم. برخی مسائل هست که به گوش من هم می رسد. بنابراین نمی توانم راجع به این موضوع اظهارنظر دقیقی داشته باشم.
فرهاد و پری زوج میانسالی از قشر متوسط هستند که با فعالیت های هنری و فرهنگی گذران عمر می کنند. فرهاد فیلمساز است و پری بازیگر تئاتر. فرزندی ناخواسته پا به دنیای آنها می گذارد. فرهاد به دلیل مشکلات مالی و اجتماعی مخالف حضور فرزند دیگری در خانواده است و قصد دارد پری را مجاب به سقط جنین کند، اما پری از سقط جنین سر باز می زند. تمام اختلاف آنها در این است که پری موجود در شکم خود را فرزند می داند و فرهاد جنین. این اختلاف کم کم راه زندگی آنها را از هم جدا می کند و باقی ماجراها.