محمد زعیمزاده در سرمقاله روزنامه وطن امروز نوشت: برخلاف یادداشت قبلی که در همین جریده درباره برنامه ۹۰ و عادل فردوسیپور نوشتم این بار اصلا روی صحبت با جناب عادل و عوامل برنامهاش نیست. فردوسیپور یک استعداد متوسط به بالا در حوزه رسانه است که مشی و مرام خود را دارد، هدفش را از برنامهسازی میداند و از قبل فشل بودن و بیبرنامه بودن مدیران فرهنگی و رسانهای ما در یک پروسه ۱۵ ساله ستاره شده است، کارش را هم به مدد آموزش حین کار با امکانات رسانه ملی در این ۱۵ سال خوب یادگرفته، فضای معرفتشناسی و سیاسی خاص خود را هم دارد و بخوبی با ربط و بیربط آنها را فوتبالمالی کرده و در برنامه اعمال میکند و به خورد مخاطب میدهد و البته به مدد حمایت مدیران همولایتی در این سالها حاشیه امن خوبی هم برای خود ساخته است.
فردوسیپور مدتی است حتی به خود زحمت نمیدهد خیلی این علایق و سلایق سیاسی- اجتماعی را هم زرورقپیچ کند و در لفافه بگوید؛ در برنامه ورزشی به مناسبت شب یلدا با اذن خودش با وزیر خارجه مصاحبه میکند، شب یلدای بعد سراغ برنده کن میرود، از یک جایی به بعد حتی میخش را اینقدر محکم به زمین بایر مدیریت فشل فرهنگی ما کوبیده که نگران ژست و استقلال و تخصصی بودن و این حرفها هم نیست و به هر کجا که اراده میکند سرک میکشد و حرف خودش را میزند، حتی در ۲ مساله در سطح ملی هم ابایی ندارد اهداف سیاسی جریانش را پیگیری کند؛ زمانی که حادثه تلخ قطار تبریز- مشهد اتفاق میافتد، صرفاً به مدت ۴۰ ثانیه روی آنتن ابراز تسلیت میکند و پس از آن روال عادی برنامه را پی میگیرد اما درباره حادثه ناگوار پلاسکو آن هم در هفتهای که باید ۱۶ بازی لیگ برتر را بررسی کند، ۴۵ دقیقه درباره پلاسکو حرف میزند و برای همه مدیران در همه سطوح تعیین تکلیف میکند!
در بحث فساد در فوتبال به نماینده مجلسی که حسب وظیفهاش کار تخصصی درباره فساد انجام داده به دلیل عدم همگرایی سیاسی تریبون نمیدهد ولی به رفقای گرمابه و گلستان خود اجازه میدهد درباره فساد رطب و یابس را به هم ببافند. در برنامه ۹۰ هیچ خبری از پاداشهای بلوکه فدراسیون فوتبال که سالهاست به دلیل تحریمها وصول نمیشود نیست اما تا دلتان بخواهد مرجعیتدهی به فیفا و هرچه که هست تبلیغ میشود و تلخی طنزش آنجاست که وقتی گند رسوایی فساد در فیفا بالا میآید، دریغ از یک اشاره مجری همهچیز گوی برنامه فوتبالی ما.
البته عرض کردم این وسط ایرادی به فردوسیپور وارد نیست به نظرم حتی باید جایزه هم بگیرد-که البته میگیرد!-او کارش را خوب بلد است، خیلی خوب، یعنی اگر کسی چنین موقعیتی برایش فراهم شود و از آن استفاده نکند شایسته ملامت است.
عادل فردوسیپور و نودش حاصل یک سوءاستفاده حرفهای از انفعال و سطحی بودن جمعی از مدیران فرهنگی همین مملکت است، مدیرانی که برای امثال ثریا که حرف جدی و تخصصی انقلابی میزند و قصد دارد باری از دوش مملکت بردارد زنبابا هم نیستند اما برای امثال نود که حرف و نقلش هفتهها چهره هفته پارازیت صدای آمریکا میشود، مادری عطوف، مهربان و خطاپوش با آغوشی گشاده هستند.
مدیرانی که از فرط سطحی بودن بزرگترین افتخاراتشان عکس گرفتن با فلان سلبریتی و بهمان کارگردان و بازنشر است، مدیرانی که احساس میکنند سلبریتیهایی را که به دست خود ساختهاند و رستمشان کردهاند و حالا از آنها واهمه دارند مدیریت میکنند اما واقعیت این است که خیلی شیک از طرف آنها مدیریت میشوند.
مدیرانی که از یک طرف با تنگنظری و محافظهکاری و ساختن خطوط قرمز واهی و ناشیانه اجازه نمیدهند حوزههای مورد آسیب کارآمدی توسط بچههای انقلابی به شکل تخصصی و جدی نقد شود و از طرف دیگر با وادادگی برابر جریان خشن به اصطلاح روشنفکری کفش جفت میکنند و کاملا منفعل هستند. مدیرانی که دستگاههای عریض و طویل فرهنگی را به اندازه قد و قواره خود خفیف کردهاند و دارند با تانک چیفتن مسافرکشی میکنند.