مریم نراقی روزنامهنگار در شهروند نوشت :
۱. مهدی فخیمزاده هنگام فیلمبرداری در چالوس به سانحهای دچار شد و او را به تهران منتقل کردند، اما بیمارستانها از پذیرش بیمار سر باز زدند. دلیلش این بود که فخیمزاده چهره سرشناسی بود. حالا اگر فردی معمولی به جای این چهره سینمایی به چنین مشکلی دچار میشد، چه اتفاقی میافتاد؟ شاید پاسخ این سوال مضحک باشد، اما واقعیت این است که خیلی راحتتر از اینها در یک بیمارستان پذیرش میشد. این یک معضل جدید و نگرانکننده است. رد پای این نگرانی را اگر دنبال کنیم، میرسیم به سال ۹۴؛ وقتی نخستین چالش بین پزشکان و سینماگران کلید خورد؛ همان زمان که شبکه سه سریال «در حاشیه» مهران مدیری را پخش کرد. پزشکان شوخیهای مدیری را تاب نیاوردند و معتقد بودند صدا و سیما برای جذب مخاطب بیشتر، آنها را سوژه تمسخر خود قرار داده؛ بعد هم بیانیه دادند و تحریم کردند. سریال «در حاشیه» تمام شد و این جنجال هم ختم بهخیر. پزشکان و سینماگران هم این چالش را فراموش کردند. اما کمتر از یک سال دوباره گذر این دو صنف به هم افتاد. اینبار اما ماجرا متفاوت بود. ۱۴ تیر ۹۵ بود که خبر آمد عباس کیارستمی از بینمان رفت؛ عجیبترین اتفاق ممکن و شوک بزرگی که قابل هضم نبود. این آغاز چالش دیگری بود میان سینماگران و پزشکان. حال کیارستمی آنقدر وخیم نبود که برود؛ اصلا همه در انتظار مرخص شدنش بودند نه رفتنش. اما فضای رسانه پر شده بود از خبرهای ضد و نقیض. خانواده و دوستان کیارستمی تاکید داشتند که مرگ او بر اثر خطای پزشکی رخ داده است. غم از دست دادن عباس کیارستمی برای جامعه فرهنگی آنقدر بزرگ بود که مطرح شدن موضوع خطای پزشکی، همهچیز را ملتهبتر کند. همه برآشفته بودند و عاجز. واکنشهای عصبی از سوی برخی از سینماگران رخ میداد؛ که شاید بسیاریشان امروز پشیمان باشند از آن برخوردها و گفتهها و نوشتهها. فضای عجیبی بود؛ سینماگران در فضای مجازی پست میگذاشتند و مصاحبه میکردند و پزشکان تکذیب میکردند. کار به تجمع و تحصن رسید و در نهایت شکایت خانواده کیارستمی از پزشک معالج او. حالا دو سال از رفتن کیارستمی و طرح شکایت از پزشک معالجش گذشته است. دیروز خبر آمد که حکم پزشک کیارستمی صادر شده است. به گفته قائممقام معاون انتظامی کل سازمان نظام پزشکی، آقای دکتر تذکر گرفتند و توبیخ شدند و این توبیخ در سابقه پزشکیشان لحاظ میشود و پیامدهایی دارد که در خبرها مفصل آمده است.
۲ . بهنظر میرسد چالش میان سینماگران و پزشکان اینبار جدیتر از آن است که فراموش شود. هر کدام از دو صنف مذکور ته دلشان از یکدیگر چرکین است و بیش از همیشه حواسشان به حریف هست. مرگ کیارستمی تبعات جبرانناپذیری بهجا گذاشت. حالا اوضاع بهگونهای است که وقتی هنرمندی یا سینماگری پایش به بیمارستان میرسد، پزشکان محافظهکارتر میشوند. نمونه اخیرش سانحهای که برای مهدی فخیمزاده رخ داد و در بیمارستان ایرانمهر تهران بستری شد. پزشکان معالجش دلسوزانه برای نجاتش تلاش میکردند، اما وقتی پای رسانهها در میان میآمد که جویای احوال فخیمزاده میشدند، همهچیز تغییر میکرد. وقتی دوستی یا فامیلی از پزشکان یا مسئولان بیمارستان حال فخیمزاده را میپرسید، اوضاع خوب بود و چندان جای نگرانی نبود، اما همین که موضوع اطلاعرسانی رسمی میشد، اطلاعات متفاوت بود. سطح هوشیاری آقای فخیمزاده در اخبار رسمی بسیار پایینتر از شنیدههای خودمانیتر بود و همه اینها یعنی پزشکان حالا در برخورد با هنرمندان محتاطتر از قبل عمل میکنند و بخشی از این بیاعتمادی نتیجه رفتار نادرست برخی از سینماگران است.