سینماسینما، محمد حقیقت-ونیز: جعفر پناهی به طور قطع از فیلمسازان سرشناس نسل جدید است که فیلمهای بسیارخوبی مثل دایره (برنده شیر طلا) بادکنک سفید (برنده دوربین طلا)، طلای سرخ و غیره را در کارنامه خود دارد و حالا بعد از ۲۲ سال با خرس نیست به جشنواره ونیز بازگشته است.
«خرس نیست»، در آخرین روز مسابقه، یعنی نهم سپتامبر ساعت ۹ بنمایش درآمد و نمایش رسمی آن ساعت ۴ و۴۵ دقیقه همین روز خواهد بود. این اثر در رده همان فیلمهای «پناهی- محور» این سالهاست که او ساخته و خود کارگردان که هنرپیشه اول فیلم هم هست (و در صحنه ها خیلی خودشیفته، بنظر میآید) باز هم پشت فرمان ماشیناش راهی کوهستان و دهکده های دوردست غرب کشور شده است تا یک (فیلم در فیلم ) دیگر بسازد. آنجا نزدیکی مرز بین ایران و ترکیه، به دو داستان عاشقانه علاقهمند میشود که یکی در این دهکده و دیگری در ترکیه اتفاق میافتد. دو داستان تیپیک عاشقانه (و کمی ساختگی) میخواهد فیلمبرداری کند، در یکی از داستانها در ترکیه، دو دلداه، به دنبال یافتن پاسپورتهایی برای رفتن به اروپا هستند فیلمساز که شبانه سعی دارد مرز را مخفیانه طی کند، سرانجام پشیمان میشود و دستیار او آنرا میسازد که خود پناهی با تلفن، اسکایپ و غیره از راه دور آنرا نظارت میکند و دیگری، در همین دهکده که در آن سکنی گزیده، میگذرد. پناهی میخواهد به مساله سنت هم بپردازد. یک مرد جوان سنتی، دختری از فامیلش را از بچگی دوست داشته که به عقد او درآمده بوده و حالا حاضر نیست او را در مقابل رقیب ازدست دهد و…
کارگردان در همان دهکده هم درحال عکسبرداری و فیلمبردای است و روزی هم درگیر مساله راست/ دروغ و سینما میشود که بارها در فیلمهای کیارستمی و دیگران دیده بودیم. همچنین گاه گداری رد پای فیلم باد ما را خواهد برد از کیارستمی در آن دیده میشود. در مجموع کل فیلم چندان موفق از کار درنیامده و کمی مصنوعی بنظر آمده است و حالتی سرهم بندی شده دارد. از سویی او که خود تهیه کننده فیلمش است، سعی کرده فیلم را ارزان (به لحاظ بودجهای) تمام کند که البته این اشکال فیلم به حساب نمیآید. سوال بسیاری از افراد در اینجا این بود که این تیپ سینمای ایران و نمایش آنها در جشنوارهها اگر از کارگردانهای شناخته شده باشند تا چه زمانی برد دارد؟ پاسخ با شماست.