اوایل دهه هفتاد بود که داشتم برنامه تلویزیونی فیلم کوتاه به نام «سینمای دیگر» را برای شبکه دو سیما می ساختم که به فکرم رسید میان برنامه های کوتاهی، در کنار نمایش فیلم های کوتاه روز جهان تولید کنم و به سینما، فیلم کوتاه و دیدگاه های متنوع و گاه متضاد طیف های مختلف جامعه بپردازم. برنامه جالبی شد. از شاعر، نویسنده، سینماگر، منتقد، مدیر، نقاش و… همه در آن برنامه صحبت کردند. مرور آن صحبت ها همان موقع برای من هم جذاب و دلنشین و هم نگران کننده بود. بعضی از دوستان کلا سینما را متعلق به شیطان می دانستند و امیدی به عاقبت آن نداشتند. عده ای دیگر سینما را امری رحمانی می شمردند و معتقد بودند از الطاف خدای کریم در آخرالزمان یکی همین سینما است. بعضی ها هم سینما را به چاقو تشبیه می کردند که اگر دست آدم نااهلی بیفتد ممکن است جامعه را دچار گرفتاری بسازد. عده ای هم در این وسط و بی چون و چرا، عاشق سینه چاک سینما بودند و…آن گفت و گوها برای من جذاب و دلنشین بود! چرا که احساس می کردم وقتی حوزه فرهنگ و هنر وسینما، آنقدر با نگاه های متنوع و متکثر محشور و مانوس هست می توان به آینده امیدوارتر شد. تجربه بشری در طول تاریخ حاکی از این واقعیت است که هر چقدر فرهنگ و هنر و… به دریای مواج جامعه، بی واسطه وصل باشد جامعه زنده تر و با قوام تر خواهد شد. اما نگران کننده بودن آن گفت و گوها!، چیره شدن یک نگاه و سلیقه به فرهنگ و هنر و سینما بود. معجزه اصلی انقلاب اسلامی سال ۵۷ بیش از هر چیزی، همراه شدن همه افراد با هر سلیقه و نگاهی با خود بود. این اعتماد به همه، رمز پیروزی های بزرگ تاریخ بشری است. این مقدمه نسبتا طولانی بهانه ای بود برای ورود به شاخه ای بزرگ از صنعت تصاویر متحرک به نام سینمای مستند، سینمایی پیشتاز، پرسش گر، متعهد و حقیقت جو.
شناخت و گفت و گو درباره سینما و مخصوصا سینمای مستند، نیاز به توجه جدی به چند نکته دارد:
۱-سینما ذاتا هنری جهانی و بین المللی است و شناخت این زبان قدرت فراگیری این هنر صنعت را چند برابر خواهد کرد.
۲- سینما با نگاه ملی و بومی سینماگر، هویت پیدا می کند.
۳- تجربه های خوب و بد فیلمسازان، ضرورت اکتشاف های بزرگ است.
۴-حیات سینما بدون حضور همه سلیقه ها و نگاه ها با دوام نخواهد بود.
۵-ترس از بیان حقایق در سینمای مستند، چه تلخ و چه شیرین، به ناشکیبایی جامعه منجر می گردد.
۶-حمایت از سینمای مستند، حمایت از آگاهی، قدرت و اندیشه است.
۷-سینمای مستند با حضور در همه عرصه های ملی و بین المللی، ظرفیت واقعی و حقیقی خود را به دست خواهد آورد.
۸-عرصه های جدید تکنولوژی، امکانات بی نظیری برای مستند سازان خلاق مهیا کرده است.
۹-سیمای مستند سینمای انسان های صبور است.
۱۰- و…
همه این صحبت ها و گفت و گوها که تا اینجا زده شد برای یادآوری اهمیت این حوزه مهجور و مظلوم بود، حوزه ای که با حمایت حداقلی و اعتماد، می تواند هم در داخل و هم در خارج، زندگی و امیدواری و افتخار با خود به ارمغان بیاورد. متاسفانه سینمای مستند معمولا در نگاه مسئولان در حاشیه قرار دارد و همیشه مستند سازان برای به دست آوردن حداقل ها باید همانگونه که در ثبت واقعیت ها ریاضت می کشند برای دسترنج معمولی خود نیز، سختی بکشند. بارها گفته ام تلویزیون می تواند با خرید رایت نمایش تلویزیونی فیلم های مستند، بسیاری از آثار مستند سازان خلاق این سرزمین را حمایت کند و با این حمایت، تعامل و ارتباط گسترده تری با سرمایه های این سرزمین داشته باشد اما نگاه بسیاری از ساختارهای ما، تولید توسط خود سازمان ها است. از الطاف الهی در دوره حاضر باید به امکانات متنوع و گسترده ای که تکنولوژی برای بشر به ارمغان آورده اشاره کنم امکاناتی که دیگر انحصار بسیاری از مراکز و سازمان ها را کم و یا ناچیز کرده است. این نعمت الهی، بی واسطه امکان تجربه های خلاقانه جوانان را فراهم کرده است، تجربه هایی که امکان بسیاری از آنان در ساختارهای معمولی و سنتی هرگز به دست نخواهد آمد.باتوجه به مجموعه شرایط تولید فیلم مستند که همیشه شکننده و سخت بوده است دنیای گرفتار کرونا هم مزید بر علت شده است. از یک طرف استعداد خدادادی این ملت که همیشه در جوش و خروش و سازندگی است و از طرف دیگر مشکلات و گرفتاری ها. مطمئن هستم که مستند سازان با همه سختی های زندگی و کمبودها تلاش خود را همچون سربازان گمنام برای این سرزمین بکار خواهند برد، اما آرزو می کنم دیگران تا فرصت ها از دست نرفته است وظیفه اصلی خود را با اعتماد و بدون واهمه انجام دهند.