سینماسینما، شرق/ عسل عباسیان: چندی پیش، پس از ماجرای انهدام هواپیمای مسافربری، محمدصادق کوشکی در برنامه جهانآرا که از شبکه افق پخش میشود، اظهارات توهینآمیزی درباره رخشان بنیاعتماد و باران کوثری مطرح کرد که با واکنشهای زیادی در جامعه و افکار عمومی روبهرو شد و نهایتا دادخواهی رخشان بنیاعتماد را در پی داشت. در ادامه به مرور آنچه پس از این اهانت رخ داد میپردازیم.
ماجرای توهین محمدصادق کوشکی به رخشان بنیاعتماد و باران کوثری
در برنامه جهانآرا راجع به سقوط هواپیما و جانباختگان و اتفاقات ناشی از آن به تفصیل حرف زده شد و طی آن صحبتها کوشکی با کلماتی به دور از ادب و رعایت شأن یک هنرمند، اظهارنظر کرد.
اینکه چطور آنتن زنده سیما، در اختیار افرادی با افکاری اینچنین قرار میگیرد تا در آن به هنرمندان صاحبنام اهانت کنند، جای سؤال دارد.
واکنشها به توهین کوشکی به رخشان بنیاعتماد و باران کوثری
اما اظهارات کوشکی اعتراض اصناف و نهادهای مدنی را در پی داشت. در بیانیه انجمن مستندسازان سینمای ایران در اعتراض به توهین محمدصادق کوشکی به رخشان بنیاعتماد آمده:
جناب آقای علیعسگری
رئیس سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
اگر برنامههای تلویزیون و شبکههای اجتماعی را دنبال میکنید حتما از توهین آشکار و بیشرمانه به شأن یک بانوی ایرانی و خانواده ایشان و تهدید علنی جمع بزرگی از مردم، در یکی از برنامههای زنده شبکه افق توسط محمدصادق کوشکی، مهمان برنامه مطلع هستید.
بخشهایی از این برنامه دستبهدست در شبکههای اجتماعی میچرخد و عرق شرم بر پیشانی مردم سیاهپوش کشور مینشاند. آیا نمیشود پایان و نهایتی برای این بیاحترامیها به شأن و حقوق مردم در صداوسیما متصور بود؟ بانو رخشان بنیاعتماد از مفاخر فرهنگ و هنر این سرزمین و از پیشکسوتان بنام انجمن مستندسازان سینمای ایران است.
ما هرچند به رویه جاری و ساری در برنامهسازیهای جانبدارانه در شبکه مذکور عادت کرده و به آن وقعی نمینهیم، اما این اهانت آشکار به شأن یکی از اعضای خود را برنمیتابیم و درخواست برخورد جدی با متخلفین و عذرخواهی رسمی جنابعالی از جامعه هنری و مردم ایران را داریم. سپس خانه سینما نسبت به این اهانت واکنش نشان داد.
خانه سینما به درخواست رؤسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، در این بیانیه اعتراض خود را به صداوسیما اعلام کرد.
متن بیانیه خانه سینما چنین بود:
سالهاست رسانه انحصاری ملی که مدعی ارتقای فرهنگ و هنر و دانش اجتماعی و حقوق شهروندی است، نهتنها از انجام تکالیف ملی و اصلیاش جا مانده، بلکه هرازچندگاهی با خروج خود از مرزهای اخلاق و انسانیت به بهانه دفاع از ارزشها تداوم تخریبش را در شبکههای متعدد به رخ میکشد و در مسیر این مأموریت، چه چهرههایی شاخصتر از هنرمندان جامعه برای آنکه هدف تخریب قرار گیرند؟
اهانت اخیر و بیشرمانه صداوسیما به بانویی محترم از جمع کارگردانان سینمای ملی ایران و فرزند هنرمندش، پیش و بیش از آنکه خدشهای به ساحت اعتبار و ارزش این سرمایه فاخر فرهنگی و هنری کشور وارد کند، برای ما سینماگران و همه کسانی که سینمای اجتماعی او را در تمام این سالها دنبال کردهاند، گواه گویاییست بر تداوم عامدانه روند ایجاد تفرقه و تخریب توسط سازمان مذکور.
خانه سینما به درخواست رؤسای صنوف و جمع کثیری از اعضای خود، طی این بیانیه ضمن اعلام وظیفه اخلاقی، فرهنگی، حرفهای و صنفی خود در حراست از حیثیت کلیه اعضا بهویژه یکی از فاخرترین چهرههای فیلمسازش و ضمن اظهار تأسف برای مدیریت سازمانی که ظاهرا بر محتوای تولیدات رسانهاش هیچ نظارت هوشمندانهای ندارد، به نمایندگی از جامعه اصناف سینمایی کشور به مردم ایران اعلام میکند که همسو با مطالبات مدنی و حقجویانه آنها، چشم بر روی اینگونه توهینها و عملکردهای رسانه ملی نخواهد بست.
همچنین به همه همکاران خود پیشنهاد میدهد که با خودداری از حضور در برنامههای بهاصطلاح سینمایی و تحلیلی این رسانه، همدل و همراه در این اعتراض حرفهای مشارکت کنند تا این رسانه گمان نبرد که به اتکای قدرت و بودجه وافرش میتواند هر تهمت و توهینی را نثار سینمای ایران و چهرههای فرهنگی این سرزمین کند.
کانون کارگردانان نیز در اعتراض به توهین محمدصادق کوشکی به رخشان بنیاعتماد نوشت:
«کانون کارگردانان سینمای ایران هتک حرمت بزرگان و سرمایههای سینمای ایران سرکار خانم رخشان بنیاعتماد و جناب آقای مسعود کیمیایی را شدیدا محکوم میکند و در برابر تخریب سینماگران سکوت نخواهد کرد.
کانون کارگردانان سینمای ایران با احترام به تمامی برنامهسازان سیما، رسما از تمامی کارگردانان سینما درخواست میکند تا عذرخواهی رسمی سازمان صداوسیما در هیچ برنامه تلویزیونی بهعنوان میهمان و کارشناس شرکت نکنند».
واکنش ناصر فکوهی، جامعهشناس
در همین حال ناصر فکوهی، استاد دانشگاه تهران نیز در واکنش به سخنان توهینآمیز محمدصادق کوشکی خطاب به رخشان بنیاعتماد نوشت: اظهارنظری که خطاب به خانم رخشان بنیاعتماد، بانوی محترم و فیلمساز ایرانی بیان شده و سرشار از اهانت است، اگر چنین اظهارنظری را حتی فردی عامی و از اقشاری که قربانی جامعه شده و درون لمپنیسم و اوباشیگری هم سقوط کرده در «چالهمیدان» سابق ایراد میکرد، باعث تأسف بود؛ و وقتی خوانندگان، سوابق گوینده و جایی را که اظهارنظر انجام شده بررسی میکنند، به حال خود و مملکت تأسف میخورند.
چگونه میتوان پذیرفت که تریبونهای رسمی کشور در اختیار چنین افرادی قرار بگیرد که این اظهارات سخیف را درباره زنان و دختران این کشور بیان کنند. آیا اینها دفاع از ارزش است یا توهین و زیرپاگذاشتن هر چیزی که ما در تاریخ چند هزار ساله خودمان به عنوان شرف، ارزش و احترام، ادب و اخلاق اسلامی و ایرانی و سنتی داشتهایم؟ نیاز به نظر یک کارشناس فرهنگی نیست؛ از هر یک از روستاییان یا افراد ساده و کوچه و خیابان که میخواهید بپرسید ببینید دراینباره چه میگویند؟ ازاینرو هرچند خانم بنیاعتماد با سابقه درخشان خود به دفاع نیاز ندارد، باید پشتیبانی کامل خود و تأسف عمیق خویش را از ضرباتی که به این ترتیب به ارزشهای انقلاب و اسلام و فرهنگ ایرانی و بشری وارد میشود، اظهار کنم. این سخنها را نباید به حساب ارزشهای جامعه ما گذاشت، بلکه باید آنها را بدترین ضربات برای تخریب اخلاق در این کشور دانست.
محمدصادق کوشکی کیست؟
با گوگل کردن نام او، همه اطلاعات، مربوط به همین ماجرای توهین کذایی است؛ حکایت آنکسی که با خدشهدار کردن هویت بزرگی، میخواهد خود را بزرگ کند.
محمدصادق کوشکی متولد شهر آباده فارس، استاد دانشگاه است. او فارغالتحصیل دکترای اندیشه سیاسی از پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی است که در قامت مدرس و هرازگاهی کارشناس در تلویزیون نیز حضور دارد. کوشکی در سال ۱۳۶۹ وارد دانشگاه امام صادق(ع) شد. در رشته علوم سیاسی و معارف اسلامی تا مقطع فوقلیسانس تحصیل کرد و به موازات آن در کلاسهای دانشکده صداوسیما هم حضور داشت. او سپس دکترای خود را از پژوهشگاه علوم انسانی دریافت کرد.
کوشکی در سال ۱۳۷۷ مدیر دفتر هنر و ادبیات مرکز اسناد انقلاب اسلامی شد و تا سال ۱۳۸۴ در این مسئولیت حضور داشته است. کوشکی تألیف را از سال ۱۳۷۹ با کتاب «برگی از باغ» شروع کرد، سپس با کتاب تأملی در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ادامه داد و اکنون چند اثر علمی به نام او ثبت شده است.
اظهارنظرهای کارشناسی ایشان از سال ۱۳۸۹ در واکنش به سخنان اسفندیار رحیممشایی در باب مکتب ایرانی شروع شد و با نقد دولت حسن روحانی ادامه یافت. او در سال ۱۳۹۳ در همایش دلواپسیم گفت: ما شهید ندادیم تا آمریکا کدخدای ما باشد، هزاران کودک ما یتیم نشدند تا کسی توان نظامی کشور را زیر سؤال ببرد.
موضعگیری وکیل رخشان بنیاعتماد
گفته میشود پس از اظهارات کوشکی که عباراتی دوپهلو و توهینآمیز نسبت به خانم رخشان بنیاعتماد به کار برده بود، این کارگردان سینما از شخص مورد نظر شکایت کرده است. در مصاحبه کوتاهی با امیر رئیسیان، وکیل خانم بنیاعتماد، از سرنوشت این شکایت سؤال کردیم که در ادامه میخوانید:
از رئیسیان پرسیدیم: «آیا شکایت شما به وکالت از خانم رخشان بنیاعتماد به نتیجهای رسیده است؟» که او به «شرق» گفت: «این ماجرا زمانی که اتفاق افتاد به صورت غافلگیرکنندهای واکنشهای مردمی در حمایت از خانم بنیاعتماد دیده شد. افکار عمومی و نظرات اقشار مختلف جامعه اعم از هنرمندان یا شخصیتهای مرجع و محترم اجتماعی نشان داد که باوجود نیت اولیه فرد مورد نظر، اساسا بهکارگرفتن این ادبیات موجب تحقیر مخاطب توهین، یعنی خانم بنیاعتماد، نشده است بلکه موجب بروز انتقادها و تذکرهای بیشمار به گوینده شده و این یعنی داوری برحق مردم بهترین قضاوت را بدون تشریفات و تکلفات دادرسی انجام داد، مگر هدف قانون و حقوق چه چیزی بیش از تحقق عدالت و نشاندادن حق است؟ ازقضا مردم بهمثابه یک هیئت منصفه که وجدان اجتماعی را کشف میکنند نظر خود را اعلام کردند. امروز تلقی عموم مردم این است که اتفاقا اینگونه اظهارات نشاندهنده سطح نازل تسلط هیجانی و کلامی در یک شخصیت سیاسی است که هم مدعی شناخت و دانش سیاسی است و هم مدعی توجه به منافع ملی. چگونه میشود نگران منافع ملی بود و تیشه به ریشه وحدت ملی زد؟ این کارها هم به خود این افراد لطمه وارد میکند و هم جامعهای را که ملتهب شده است، ناآرامتر میکند.
به قول مولانا
بیادب تنها نه خود را داشت بد/ بلکه آتش در همه آفاق زد
اینها را مردم میبینند، مردمی که داور بیطرف و حقیقی هستند. در چنین وضعیتی فرهنگ و ادبیات و هنر ما به یک شخصیت فرهنگی مثل خانم بنیاعتماد چه توصیهای داشت؟ جواب این بود که «بیا تا داوریها را به پیشِ داور اندازیم».
این شد که وقتی دیدیم حکم در دست مردم است از حکم کاغذی بینیاز شدیم.
در نتیجه در بحث حق شکایت شخصی خانم بنیاعتماد و ادعای ایشان به عنوان شاکی خصوصی باید عرض کنم پس از این ماجرا ما شکایت خود را تنظیم کردیم و آماده اقدام قضائی بودیم و ثبت مقدماتی هم انجام گرفت، ولی با توجه به مطالبی که عرض کردم ضرورت این کار از بین رفت.
نهایتا در گفتوگویی که با خانم بنیاعتماد صورت گرفت، ایشان از حق شخصی خود گذشت و بنا شد شکایت پیگیری نشود. البته دلیل دیگر نیز این بود که منافع ملی و تسلی اجتماعی در این شرایط ملتهب، موضوعات مهمتری بودند؛ بنابراین صلاح ندیدند که اینگونه رفتارها بیشتر از مصالح اجتماعی مورد توجه قرار گیرد».
اما این سؤال پیش میآید که اگر رضایت خانم بنیاعتماد جلب نمیشد، نتیجه این شکایت چه میتوانست باشد؟ رئیسیان در پاسخ به این پرسش به «شرق» گفت: «اول اینکه رضایت خانم بنیاعتماد با این عذرخواهی جلب نشد، بلکه اساسا گذشت کردند. تفاوت این دو در این است که رضایت از موضع سازش و توافق است، اما گذشت یک امر اخلاقی است که صرفا مبتنیبر بزرگواری گذشتکننده است و هیچ مابازایی هم ندارد. اما درباره اینگونه شکایتها باید عرض کنم در مواردی که تابهحال در آنها حضور داشتهام، حتی یکبار هم ندیدم متهم در مرجع قضائی اظهارات خود را تکرار کند.
اغلب مدعی شدهاند که منظورشان شاکی پرونده نبوده یا گفتهاند منظورشان با برداشت عموم تفاوت دارد و جملاتشان را جور دیگری تفسیر کردهاند یا در مواردی که هیچ دفاعی نتوانستند بکنند مدعی شدهاند که خبرنگار در جملاتشان تغییر داده است که ازقضا دیواری کوتاهتر از دیوار همان رسانهای که ابزار قرار دادهاند پیدا نکردند و این امر برای رسانهها یک نشانه است که انعکاسدهنده مطالب غیراخلاقی، غیرقانونی و غیرواقعی نباشند و ایکاش درس عبرت باشد که متأسفانه نیست. اما در هر حال تقریبا تمام این افراد که در مقابل رسانهها اسیر فضا میشوند و کار فکرنشدهای میکنند، در مرحله دادرسی تلاش میکنند ثابت کنند که چنین رفتاری را مرتکب نشدهاند».