در حال حاضر تماشاگر داخلی قبل از پخش دیویدی قانونی فیلمهای خارجی در کشورهای دیگر، میتواند فیلمهای روز دنیا را در ایران همزمان با اکران آنها در بعضی از کشورها ببیند و از اینجهت حتی از خیلی از تماشاگران سینماها در کشورهای خارجی هم جلوتر است؛ بنابراین اکران این فیلمها در ایران باید با حداقل سانسور همراه باشد، چون تماشاگر جدی فیلمهای سینمایی ترجیح میدهد، صبر کند تا به تماشای نسخه کامل فیلم بنشیند، نه اینکه برای تماشای فیلمی که مورد ممیزی و سانسور قرار گرفته به سالن سینما برود؛ ضمن اینکه در حال حاضر فاصله دیدن فیلم در خانه با کیفیت بالا تا سالن سینما کمتر از همیشه شده و با دستگاههای سینمای خانگی میتوان فیلمها را با کیفیت بالا در خانه هم تماشا کرد. با تمام این اوصاف میتوان با برنامهریزی درست از اکران فیلمهای خارجی در جهت حمایت از تولید فیلم ایرانی هم استفاده کرد. کاری که در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا هم آن را انجام میدهند؛ بهطور مثال در فرانسه، مالیاتی روی فروش فیلمهای خارجی وضع شده که از آن بهعنوان درآمدی برای تولید فیلمهای داخلی استفاده میشود. یعنی درآمد اکران فیلمهایی نظیر «جیمز باند» و «جنگ ستارگان» صــرف تـــولیــــد فیلمهــــای داخلــی فرانســه میشود و به اینترتیب سود اکران فیلم خارجی بهنفع سینمای فرانسه صرف میشود. حالا باید دید طرفداران اکران فیلم خارجی در ایران هماکنون چه سیاستی را میخواهند در پیش گیرند، دلیل اکران این فیلمها بهزعم آنها چیست و سیاستهایی که قرار است اعمال شوند، چه هستند؟
اگر بخواهیم فیلم خارجی را مانند کاری که همه کشورهای دنیا انجام میدهند، اجرا کنیم، یعنی اینکه قبل از هرکاری باید کپیرایت را بپذیریم. این به معنی آن است که نمیتوانیم از پخشکننده خارجی، نسخه دیویدی را طلب کنیم. با خرید حق نمایش فیلم خارجی، نسخه دیسیپی فیلم در اختیار ما قرار میگیرد که این نسخه قابلیت سانسور و اعمال جرحوتعدیل نخواهد داشت. در نتیجه با اکران فیلم خارجی باید فکری به حال نمایش این نوع فیلمها بکنیم. ما یا باید خود را بهعنوان بخشی از جریان نمایش فیلمهای بینالمللی تلقی کنیم و قوانین حاکم بر آن را بپذیریم یا اینکه بهطور کلی این کار را فراموش کنیم، چراکه اکران فیلم خارجی به روش سابق یعنی نمایش فیلمها با شرایط دلخواه و اعمال هرگونه سانسور و ممیزی، یکبار در ایران آزمایش شده و نشان داده که موفق نیست.
ما در شرایط امروز سینمای دنیا باید خود را بهعنوان بخشی از قوانین جهانی فرض کنیم. برای من جالب است که در چنین شرایطی سیاستگذاری اکران فیلمهای خارجی چطور خواهد بود، چون به نظر من این کار در حال حاضر شدنی نیست. مگر اینکه اکران محدودی برای فیلمهای هنری داشته باشیم که این کار شکل دیگری خواهد داشت و نمیتوان به آن اکران فیلم خارجی در سطح سینماهای کشور اطلاق کرد و بهطور کلی بحث دیگری میطلبد. اگر منظور از اکران محدود فیلمهای خارجی، فیلمهایی باشد که تاریخ اکران آنها در دنیا برای ما مهم نباشد و فاصله میان اکران فیلم در خارج و داخل ایران اهمیت زیادی نداشته باشد، میتوان نسخه «کد باز» آن را خریداری کرد. این درصورتی است که شرکتهای واردکننده این فیلمها، دغدغه فروش نداشته باشند و با اینکه نسخه فیلم لو برود و قبل از اکران در خانهها دیده شود، مشکلی نداشته باشند.
زمانی میتوانیم حرف از اکران خارجی و فیلمهای روز دنیا بزنیم که مثلا نسخه بعدی فیلم «جنگ ستارگان» را در سینماهای کشور اکران کنیم. این توقعی است که ما از اکران فیلمهای خارجی داریم که به اعتقاد من در وضعیت فعلی جامعه ما امکان آن وجود ندارد. اگر بخواهیم فیلمها را سانسور کنیم و بعد نمایش دهیم باید نمایندگان کمپانیهای سازنده، نسخههایی را به ما بفروشند که سانسورها در همان کمپانی اعمال شود، اما این کار خیلی سختی خواهد بود. با اینحال، این کار راهحلهای زیادی دارد که خیلی پیچیده است و نمیتوان بهراحتی آن را انجام داد؛ ضمن اینکه این کمپانیها خیلی سخت با این شرایط کنار میآیند و حاضر به دستبردن در نسخه نهایی فیلم نخواهند بود و تنها با شرایط سخت و شرطوشروطهایی اعمال این جرحوتعدیلها را میپذیرند.