فرشته طائرپور نوشت: «اگر قرارست دولت محبوب دوازدهم، تحت جریانهای فشار، بر سر ترکیب کابینهاش معامله کند، بهترست وزارت ارشادش را از دایره ملتهب این معامله بیرون نگه دارد و فراموش نکند که در چالش میدان هنر و فرهنگ، این نامها و نسبتها و سفارشها نیستند که مصونیت و امنیت میآورند؛ چرا که اگر چنین بود وزیر قبلی ارشاد، با آن شناسنامه مبرهن، از انواع حملهها جان سالم به در برده بود و هنوز وزیر مانده بود.»
این تهیهکننده سینما و صاحبنظر که آثاری چون «آینههای روبرو»، «گلنار»، «خاله قورباغه» را در کارنامه هنریاش دارد، در این متن که اختصاصا در اختیار ایسنا گذاشته آورده است:
«یا حفیظ و یا امین
ایام، ایام گمانهزنیهای کابینهای است. حتما لابیها در دل دولت و مراکز قدرت، فعال شدهاند و اسامی جدید و قدیم دارند ردوبدل میشوند.
خبرهای موثق و ناموثقی هم که به ملت میرسد، گمانهزنیهای مردمی را در نوع خودش فعال کرده است. در عالم سینما نیز زمزمههای تغییر وزیر ارشاد بالا گرفته و دارد به امواج حیرت و نگرانی در این دریای آرام-حرام، دامن میزند.
اصولا کوتاهی دورههای مدیریت در حوزه فرهنگ و هنر، همواره فرصت سوز بوده و انجام هر اقدام کارسازی را توسط وزیر و مدیرانش دشوار کرده و در نتیجه سامان یابی اوضاع فرهنگ و هنر را به تعویق انداخته است.
“سرگشتگی” جامعه هنری کشور باتوجه به دیربازده بودن طرحها در این حیطه، با هر یک از این تغییرات، بخصوص وقتی نوید بهبود اوضاع نیز از آن شنیده نمیشود، افزایش نگران کنندهای پیدا میکند که قابل انکار و اغماض نیست.
از منظر جامعه هنری و بخصوص سینمایی کشور، صالحی امیری با همه حسن و عیبش، مردانگی کرد و در شرایطی بحرانی سکان کشتی فرهنگ را به دست گرفت و انصافا آنرا با مهارت در دل امواج کوچک و بزرگ هدایت کرد تا به ساحل انتخابات دولت جدید برسد.
سینماگران ایرانی نیز در این بزنگاه، بیاعتنا به هر حاشیه و شایعه و محاسبهای و فارغ از هر فشار یا تحریکی، با وزیر ارشادشان در دفاع از تداوم دولتی که بزرگترین امتیازش تعادل، تدبیر، شجاعت و ترکیب شایسته کابینهاش بود، همسو و همراه شدند.
صالحی امیری شاید هنوز مهلت کافی نداشته تا کاری کارستان در حوزه وزارتی خودش انجام دهد و نامش مانند ظریف و زنگنه و هاشمی برجستهتر از سایر وزرا نوشته و خوانده شود، اما همه دیدیم که چگونه مردانه در روزهای سخت و ناپایدار، به کمک دولتی آمد که خود نزدیک بود در نیمه راه، تحت فشارهای پیدا و پنهان، به کارش خاتمه داده شود و کارهایش در حوزههای مختلف عقیم بماند.
برای قصهسازان، اینگونه رفتارها، شایان اعتناست و فراموش نمی شود. اکنون قصه تغییر او در نیمه راه، توسط همان دولت، برای راویان قصههای تاریخی این روزگار، قصه خوش فرجامی نیست و قهرمان ندارد.
سینمای کشور هوشمندانه به خاطر سپرده و میسپرد که صالحی امیری در همین دوره کوتاه:
برای دفاع از دولتی که منتخب ملت بود صادقانه تلاش کرد؛
برای استقبال مردم از سینما و تئاتر و موسیقی و هنرهای تجسمی ارزش قائل شد؛
برای خطای گفتاریاش در التهاب انتخابات، از جامعه سینمایی متواضعانه عذرخواهی کرد؛
برای مدیریت سینما، آگاهانه دست در دست مسئولان صنفی گذاشت؛
به حرکتهای موسوم به دلواپسی پاسخ های محافظه کارانه و عافیت طلبانه نداد؛
ادبیاتش با الحان تهدید و توقیف و تحریم آلوده نشد؛
در مسیر دفاع از حقوق اجتماعی هنرمندان (مالیات و بیمه و…) با اقتدار و تعصب میدان آمد
و…
حال اگر قرارست دولت محبوب دوازدهم، تحت جریانهای فشار، بر سر ترکیب کابینهاش معامله کند، بهترست وزارت ارشادش را از دایره ملتهب این معامله بیرون نگه دارد و فراموش نکند که در چالش میدان هنر و فرهنگ، این نامها و نسبتها و سفارشها نیستند که مصونیت و امنیت میآورند؛ چرا که اگر چنین بود وزیر قبلی ارشاد، با آن شناسنامه مبرهن، از انواع حملهها جان سالم به در برده بود و هنوز وزیر مانده بود.
معامله بر سر سرنوشت جامعه هنری و تولیدات هنری، جز با هنرشناسان و یا حداقل هنر دوستان، راه به جایی نمیبرد؛بخصوص به جایی که استقرار در آن، برای یک دولت، دوام و تفاخر داشته باشد.
یادمان باشد که سینماگران هوشمند ایرانی، بیش از آنکه اهل پیروی باشند، اهل پیشرویاند؛ و لذا هر وزیری را بخصوص اگر توهم مهار کردن داشته باشد، تاب نمیآورند. این جماعت اگر وزیری را بپسندند، صادقانه با او و مدیرانش همدلی و همراهی به خرج میدهند.. و اگر نپسندند، به راههای بسیاری که در این سالها برای فاصله گرفتن با وزارت ارشاد و وزیرش یافتهاند قدم خواهند گذاشت؛ فاصلهای که دودش تا چشم هر دولتی بالا میرود.»