کاوه معین فر سایت عصر ایران نوشت :محمد حسین مهدویان کارگردان سریال زخم کاری با اعتراض به سانسورهای اعمال شده ساترا (سازمان زیرمجموعه صداوسیما) بر سریالش اعلام کرد در صورت ادامه این رویه از ادامه انتشار سریالش معذور است.
زمان زیادی است که شاهد گلایه و شکایت کارگردانان و فیلمسازان از سانسور برخی صحنهها از فیلم یا مجموعه ای که ساخته اند هستیم ولی این بار داستان کمی فرق دارد، کارگردانی شاکی و ناراحت شده است که به نوعی از نورچشمی های این چند سال اخیر سینما قلمداد میشود.
محمد حسین مهدویان از سال ۱۳۹۴ تا به امروز هر سال یک فیلم سینمایی ساخته است: ایستاده در غبار (۱۳۹۴) ؛ ماجرای نیمروز (۱۳۹۵) ؛ لاتاری (۱۳۹۶) ؛ ماجرای نیمروز:ردخون (۱۳۹۷) ؛ درخت گردو (۱۳۹۸) ؛ شیشلیک (۱۳۹۹) و سریال زخم کاری (۱۴۰۰- ۱۳۹۹). سال گذشته علاوه بر فیلم شیشلیک سریال زخم کاری را شروع کرد و تا همین چند روز قبل مشغول فیلمبرداری آن بود.
از این نظر در ۲ دهه اخیر شاید هیچ فیلمساز دیگری را نداشته باشیم که چنین موقعیتی یافته باشد که هر سال یک فیلم بسازد و البته با سرمایه گذاری سازمان اوج، وزارت اطلاعات، اول مارکت و … و البته لیست بلند بالایی از سیمرغها و جوایز جشنواره های داخلی و …
حال مهدویان در صفحه اینستاگرامش نوشته است: « […] در قسمت ششم سریال زخم کاری به نقطهای رسیدهام که میبینم تن دادن به سانسورهای غیرعقلانی، غیرحرفهای و دور از واقعبینی اجتماعی به وضوح موجب تاثیرات مخرب بر داستان و تضییع حقوق ما به عنوان سازنده و شما به عنوان مخاطب شده است. پس اجازه بدهید در قسمتهای پیش رو در صورت ادامهی این رفتار، میان حق مسلم شما برای تماشای سروقت قسمت جدید و احقاق حق دیگرتان که تماشای نسخهای در شأن شماست، دومی را انتخاب کنم. قطعا میپذیرید که مسوولیت تضییع حق اولتان نه بر عهدهی ما که بر گردهی آنهاست که از دایرهی منطق و عقل خارج شدهاند و مسیر زور پیش گرفتهاند. شاید به زودی سیاههی این سانسورها را برای داوری درست مردم و مدیران خردمند باقیمانده بر مسند منتشر کنم تا خودتان قضاوت کنید و تصویری واقعی از میزان رفتارهای تنگنظرانه و سلیقهای پیش رویتان داشته باشید. رفتاری که جراحتهایی سنگین و زخمهایی کاری بر پیکر فرهنگ و هنر این سرزمین وارد آورده است.»
در ادمه هم نوشته است : «نمیدانم خبر دارید یا مثل همیشه در خواب خوش بیخبری سیر میکنید. شنیدهاید که چند پلتفرم بزرگ بینالمللی از جمله نتفلیکس برای سرمایهگذاری روی طرحها و ایدههای فیلمسازان ایرانی ابراز تمایل کردهاند؟ تردید نکنید که به زودی زود پلتفرمهای خارجی، مقصد هنرمندان خلاق ایرانی خواهند شد و نخبههای فرهنگی ما هم مثل نخبههای علمی و اقتصادی عرصه را خالی خواهند کرد.»
بدون تعارف باید گفت که مهدویان محصول فضای خاص موجود در سینمای ایران است که در این ۵ سال بسیار ساده راهی را طی کرده است که شاید برای بسیاری از هنرمندان و فیلمسازان دیگر تولید همین ۵ فیلم به این سادگیها و به این سرعت امکان ندارد. بسیار طولانی و پر فراز و نشیب تر از این حرفهاست، چه به لحاظ تهیه سرمایه و چه از نظر تولید، مجوز، پخش و … اما حال او که بسیار راحت به این مسند رسیده است در مقابل ناملایماتی چون سانسور سریالش اولین واکنش او تهدید تماشاگران به قطع پخش ادامه سریال و مخفی شدن در پشت آنهاست.
تهدید دوم او برای مسئولان به شکل نامحسوس این است که احتمالا پلتفرمهای بزرگی چون نتفلیکس برای سرمایه گذاری بر روی طرح و ایده های فیلمسازان ایرانی حاضر هستند! که این قضیه هم به شکلی یک شوخی یا یک جوسازی بیشتر نیست. کدام پلتفرمی حاضر است بر روی سریال سازی در کشوری سرمایه گذاری کند که حتی دسترسی به آن پلتفرم در آن کشور مقدور نیست؟! و با توجه به شرایط عجیب و غریب ایران آیا هیچ پلتفرم خارجی حاضر است که سرمایه گذاری کلانی انجام دهد و بعد شاید با یک نامه ساده تمام سرمایه شان توقیف شود؟
در مرحله بعدی باید به مهدویان یاداوری کرد او در بهترین حالت یک فیلمساز متوسط است با یک فیلم نسبتا خوب (ایستاده در غبار) و چند فیلم متوسط و ضعیف که اگر در این کشور نبود امکان نداشت بتواند به این سرعت چنین تولیداتی را داشته باشد.
در بخش دیگری از نوشته مهدویان آمده است: «به خدا که شما نه از ما مسلمانتر هستید و نه برای مردم و جامعهمان دلسوزتر. نمیدانم به چه معتقدید اما به همان چیز قسمتان میدهم که لااقل برای مدت کوتاهی دستتان را بردارید و بگذارید کمی نفس بکشیم.شاید بتوانیم در این روزگار دشوار، به اندازه یک سریال، یک فیلم یا یک موسیقی زیبا برای دقایقی هم که شده مردممان را به خوشی در آغوش بگیریم و شعلهی امید را در دل جوانان این خاک زنده نگه داریم»
این بخش جان کلام نوشته مهدویان است و من هم با او موافق هستم و ای کاش سانسور به هیچ شکلی بر هنرمند و اثر او اعمال نشود.
اما شق دیگر ماجرا این است که انگار مهدویان می خواهد جار بزند که من آن فیلمساز برامده از سازمان اوج و مرتبط و هماهنگ با بعضی نهادها و سازمانها نیستم، من هم در حیطه فیلمسازانی قرار دهید که سانسور شده است، ممنوع الکار شده است، زندگی هنریش نابود شده است و … !!! به قول شاملو : روزگار غریبیست نازنین!
دیگر قضاوتش با افکار عمومی جامعه.