علی اکبری در ادامه گفت: اما در دهه های هشتاد و نود فیلمسازان ما به دنبال ساخت آثار سطحی و بدون قصه و با پرداخت ساده بودند که با سرمایه اندک ساخته شود و خیلی زود به سود برسد. برای همین فیلمسازان ما به کپی کردن آثار هندی و غربی مشغول شدند و نتیجه آنکه مخاطبین که اصل این آثار در دسترسشان بود دیگر تمایلی به دیدن این آثار نداشته و سینماها با افت مخاطبین روبرو شد.
در ادامه این برنامه کیوان کثیریان درباره دلائل افت مخاطبین گفت: بر خلاف صحبت های آقای علی اکبری من موضوع را فراتر از موضوع نبود فیلمنامه خوب می دانم. هر چند این موضوعات به جای خود اهمیت دارد اما موضوع مهم تر این است که سینما در تمام دنیا به عنوان صنعت معرفی شده اما در اینجا چیزی به عنوان صنعت نداریم. آیا دلیل اینکه مردم سینما نمی روند گران بودن بلیط سینما است؟ پس چرا مردم در صنعت غذا و رستوران حاضرند شبی ۱۰۰ هزار تومان خرج کنند و حتی روز به روز رستوران ها شلوغ تر می شود ولی حاضر نیستند بلیط شش هزار تومانی را بخرند؟ برای اینکه در ایران سود تهیه کننده در تولید فیلم است و بودجه آثار در بخش خصوصی تامین نمی شود. اکثر تهیه کننده هایی که در سینما هستند واقعی نیستند و از جیب خودشان هزینه نمی کنند برای همین برایشان اهمیتی ندارد کیفیت اثری که ارائه می دهند چگونه است و چقدر می تواند مخاطب را جذب کند. وقتی تهیه کننده ای فیلمی که می سازد دو ریال می فروشد و فیلم بعدی اش دو ریال و ده شاهی می فروشد چگونه می تواند فیلم سومش را بسازد؟ این نشان می دهد سود تهیه کنندگان جایی قبل از اکران تامین می شود.
محسن علی اکبری در ادامه گفت: اینکه بخش خصوصی ما می تواند بار سینما را به دوش بکشد خیلی موافق نیستم. بسیاری از آثار نازل در همین بخش خصوصی ساخته شده است و برای همین نمی توان گفت بخش خصوصی می تواند در سینما به صورت مستقل فعالیت کند.
کثیریان در ادامه این مناظره گفت: قطعا تهیه کنندگان بخش خصوصی هم درست عمل نمی کنند و دلیل عمده این موضوع هم دخالت دولت در بخش تولید است. دولت تا کی می خواهد این بچه عزیز کرده اش را در آغوش بگیرد و اجازه ندهد مستقل شود. یکبار امتحان کند و این بچه را زمین بگذارد تا گریه اش قطع شود. به عنوان مثال آقای علی اکبری هم قطعا آثاری ساختند که به ایشان سفارش شده است. و گاهی این آثار خوب بودند و گاهی هم نه. در حالی که اگر ایشان سرمایه اش را در بخش خصوصی تامین می کرد قطعا بیشتر دلش برای سرنوشت فیلمش می سوخت.
به گزارش سینماسینما، علی اکبری در پاسخ کثیریان گفت: من فیلم “پاداش سکوت” را که فیلم خوبی هم بود در بخش خصوصی ساختم. این فیلم ولی در اکران فروش نرفت. چون بعد از یک هفته که از اکران آن گذشت دولت جلوی اکرانش را گرفت. فیلم کتاب قانون که باز هم با سرمایه شخصی بود مثل پاداش سکوت ، دو سال توقیف بود و بعد اکران شد و توانست فروش خوبی هم داشته باشد. می خواهم بگویم تهیه کنندگان می خواهند فیلم خوب بسازند. بعضی وقت ها دولت نمی گذارد این اتفاق بیافتد.
علی اکبری در ادامه گفت: من همیشه یک پیشنهاد به نهادهای دولتی داشتم. به عنوان مثال بودجه بنیاد سینمایی فارابی به جای آنکه صرف تجهیزات و حمایت های تولیدی شود این بودجه را صرف فیلمنامه نویس ها کند تا نویسندگان بدون داشتن دغدغه های مالی اثری را بنویسند که بشود با یک تیم متوسط تولید اثری خوب ارائه کرد.
کثیریان در ادامه و در پاسخ علی اکبری گفت: ای کاش آقای علی اکبری این پیشنهاد را از پروژه های خودشان شروع کنند و در پروژه ای که ده میلیارد بودجه آن است به فیلمنامه نویس به جای دو میلیون تومان ۲۰۰ میلیون بدهد تا این نویسنده هم بدون دغدغه بتواند فیلم خوب بنویسد.
کثیریان در ادامه گفت: متاسفانه دولت ها نسبت به سینما خیلی حساس هستند. اگر به عنوان یک صنعت به آن نگاه شود این میزان نظارت بر فیلمها نیازی نیست . مگر دولت برای هر نانی که در نانوایی تولید می شود مجوز می دهد که اینقدر نسبت به سینما حساس است. بالاخره تمامی فیلمسازان ما بعد از سالها کار در این حوزه خودشان می دانند خط قرمزها کجاست و نیازی به این همه نظارت نیست و بگذارند سینماگران کارشان را بکنند.
علی اکبری با اشاره به حضور تهیه کنندگان کاذب در سینما گفت: حضور این دست از سرمایه ها و تهیه کنندگان برای سینما مثل سم است. این نوع از تهیه کنندگان با سرمایه های بی هدفی که وارد سینما می کنند هنرمندان و فیلمسازان بی هویتی می سازند که نتیجه اش را در جشنواره دوره گذشته دیدیم که در بین ۵۰ فیلم اولی تنها شاید ۱۰ اثر قابل توجه و با اصول ساخته شده و ما بقی با بودجه های کاذب و از راه غیراصولی ساخته شده است.
وی گفت: متاسفانه به همین دلیل و این ناامنی ای که در سینما به وجود آمده است دیگر سرمایه گذاران حاضر به سرمایه گذاری نیستند. مثلا اگر سرمایه گذار پول می آورد می دانست اگر سودی ندارد اعتبار و آبرو دارد. ولی الان نه سودی برای او می آورد نه اعتبار و آبرویی.
کثیریان در ادامه این برنامه گفت: یکی از مشکلاتی که سینمای ایران به آن گرفتار است ممیزی است . ما شاهد هستیم فیلمی که در جشنواره توقیف است سه ماه بعد بدون هیچ گونه تغییری اکران می شود. با خودمان می گوییم پس چطور این فیلم اکران شد؟ چطور می شود فیلمی که با بی رحمی تمام کنار گذاشته می شود باز روز دیگر اکران شود؟ این باعث می شود فیلمسازان ما دیگر ریسک نکنند و به دنبال موضوعات جدی نروند. چون هر بار که فیلمی با یک دغدغه اجتماعی ساخته می شود به آن انگ سیاه نمایی زده می شود و با این چوب رانده می شود.
علی اکبری در ادامه گفت: به نظر من یک بار برای همیشه نظام ما باید تکلیف خودش را با خط قرمزها مشخص کند. یعنی خطوط قرمز را در شورای عالی انقلاب فرهنگی تصویب کند تا کسی دیگر نتواند تفسیر و سلیقه خودش را نسبت به آن اعمال کند. متاسفانه فیلمسازان و مدیران ما هر دو سرگردانند و نمی دانند با این ممیزی های سلیقه ای که با ذائقه هر دولت عوض می شود چگونه رفتار کنند.
وی گفت: الان شاهد آن هستیم که در طول ده سال گذشته هیات انتخاب جشنواره فجر از یک طیف فکری استفاده می کند و این باعث می شود سلیقه سینمایی در جشنواره ها ثابت می ماند و این به گیشه هم لطمه می زند.
به گزارش سینماسینما، کثیریان با اشاره به نبود اعتماد به هنرمندان گفت: اگر این ممیزی های سلیقه ای نبود و به هنرمندان اعتماد می شد فیلمی مثل “به رنگ ارغوان” در دولتی به طور کامل توقیف نمی شد و در دولت بعد تمام جوایز به او تعلق بگیرد. اگر به رنگ ارغوان در زمان خودش اکران می شد مسیر فیلمسازی حاتمی کیا هم عوض می شد.
وی با اشاره به نبود تنوع ژانر گفت: همین نبود توجه به ژانرهای مختلف سینمای ایران را یکدست و در حالاتی بی خاصیت کرده است. چرا اجازه ساخت و اکران گسترده به سینمای کودک نمی دهیم در حالی که می دانیم تجربه خوبی در این زمینه داشتیم.
علی اکبری در این زمینه گفت: متاسفانه وضع سینما به گونه ای شده است که آثار ضعیف سلیقه و ذائقه مخاطب را هم پایین آورده است. مخاطب به فیلم های سخیف عادت کرده است. اگر فیلمی مثل “رخ دیوانه” فیلم موفقی است برای اینکه فیلمسازش چند سال برای سناریو و ساخت آن وقت می گذارد اما الان شاهد آن هستیم فیلمساز امروز تصمیم می گیرد فیلم بسازد فردای آن روز پروانه ساخت می گیرد و سریع هم اکرانش می کند. با این آثار دم دستی نباید توقع داشت مخاطب به سینما اعتماد کند.
کثیریان با اشاره به نبود اعتماد مردم به سینما گفت: یکی از دلایلی که مردم به سینما اعتماد نمی کنند این است که اساسا در سال های گذشته کاری کردیم که این حوزه به یک حوزه پر تنش تبدیل شده است. در هر نشستی مشغول دعوا هستیم و بدون هیچ دلیلی تصمیم می گیریم خانه سینما را تعطیل کنیم. این همه هزینه ای که در سینما می دهیم و کاری می کنیم که سینما نتواند روی آرامش را به خود ببیند طبیعی است که مخاطب هم به آن اعتماد نمی کند. نهادهای موازی و تصمیم گیرنده که یک روز تصمیم می گیرد فیلمی را اکران نکند و آنقدر قدرت دارد که سر حرفش می ماند چطور می توان به این سینما اعتماد کرد؟ آقای علی اکبری که در دولت گذشته هم در شورای عالی سینما بودند خوب می دانند تعطیلی خانه سینما چه ضربه ای به بدنه سینما زد. دوستان ایشان خانه سینما را بستند و خود آقای علی اکبری هم پایش را امضا کردند. هنرمندی که به جای نشستن و فکر کردن به اثرش تمام مدت درحال بیانیه دادن و جلوی در وزارت ارشاد در حال تحصن است تمرکز ندارد و نمی تواند اثر عمیق و قابل قبولی تولید کند.
کثیریان گفت: یعنی می خواهید بگویید جایی بالاتر از دولت برای دولت تصمیم گرفت؟ به نظر شوخی می آید.
این منتقد سینما در پایان سخنانش گفت: نکته آخری که نمی گذارد فیلم ها به اکران موفقی دست پیدا کنند نبود رقابت در این عرصه است. چرا تهیه کنندگان ما اجازه نمی دهند فیلم خارجی اکران شود. مزیت ورود فیلم خارجی به بازار اکران هم بازگشت رونق به سینماها و هم بالا رفتن کیفیت فیلم ها است.
علی اکبری هم در پایان صحبت هایش گفت: فیلمسازان ما اگر باز به سراغ اقتباس ادبی بروند باز هم سینمای جدی و قابل قبولی خواهیم داشت.