فرهاد مهندسپور با نگارش متنی در روزنامه «شرق» نسبت به آنچه در روزنامه «کیهان» درباره بهرام بیضایی نوشته شده بود موضع گرفت.
به گزارش سینماسینما، مهندسپور درباره بیضایی نوشت:
بهرام بیضایی یک فرهیخته ایرانی است که در طول عمر با برکتش به پژوهش و تألیف و تولید ادبی و هنری پرداخته، همیشه دغدغه دادخواهی و عقلانیت و اخلاق داشته و کارهایش که ثمره دانش و استقلال فکری اویند، نشانگر هوش سرشار، ذوق زنده و پاکی مرام اوست.
مطبعه بیانصاف کیهان!!! بهرام بیضایی هرگز از هیچکس و هیچ جایی، هیچ بورسیهای دریافت نکرده و منت هیچکس را به گردن نگرفته است. بهرام بیضایی، پیش از انقلاب نیز اینگونه محدود و نکوهش میشد و یادداشت شما متأسفانه یادآور همان رفتار نادرست پیشین است. شما پیداست، نادانسته به کسی تاختهاید که نمیشناسیدش.
بهرام بیضایی همه عمرش را در پژوهش و کاوش و اثبات برجستهترین آثار و هنرهای ایران گذرانده است. نوشتهها و کوششهای او برای نگاهداری و مفهومسازی بزرگترین هنر نمایشی شیعه، همان شبیهخوانی یا تعزیه، بیشمارند. چگونه و چه سبب شده که این همه تلاش بیچشمداشت و اخلاقمدارانه را انکار کنید؟ جستوجوی او برای یافتن ریشهها و زمینههای اجرائی تعزیه و نمایشهای سنتی ایرانی مانند تقلید و پردهخوانی و سیاهبازی و خیمهشببازی از همین دست است.
نمایش «طربنامه» که مطبعه کیهان از آن به نام «مسخره و مضحکه ارزشها» نام برده، یکی از بهترین نمایشنامههای ایشان در تکنیکها و معرفتشناسی نمایشهای سنتی ایرانی و فنون برآمده از سنن و آیینهای ملت و فرهنگ این سرزمین است که بیمطالعه و ندانسته به آن بیادبی شده است.
نمایشنامهها و دیگر آثار بهرام بیضایی، فخر مملکت و ایرانیان هستند، آن هم در روزگاری که هنر و اندیشه بازیچه بازارها و تهاجم قدرتهای بزرگ سیاسی و اقتصادیاند. نمایشنامه اخیرشان که برداشتی از «ارداویرافنامه» و داستان سفر به جهان آخرت است، در زبان و فرم، بدیع و در ایده و اندیشه، شگرف و تکاندهنده است. این نمایشنامه بازخوانی امروزین متنی دینی است که ظرفیتهای هنری و فکری ادبیات ایران را به جهانیان نشان خواهد داد. بهرام بیضایی مردی است که اینچنین مایه فخر ایران است و مایه شرمساری است که از سر جهل، به اتهام عقیده و فرهنگ، نکوهش شود.
چه بپسندید و چه بخواهید انکار کنید، نیمقرن از تاریخ هنر و پژوهش در نمایش و سینمای ایران مفتخر است به وجود و زندگی سراسر پوینده و آموزنده بهرام بیضایی. کمی به خودتان زحمت بدهید و نقدهای او را درباره نمایشهای اجراشده در دهه پنجاه بخوانید تا دریابید که نگاه تیزبین و قلم بیپروای بهرام بیضایی، هرگز تن به بیخردی مرسوم زمانه نداده است. در هیچیک از فیلمها یا نمایشنامههای او چه پیش و چه پس از انقلاب، ذرهای یا گرتهای از ابتذال و بیمایگی و تزویر و سرسپاری به تعصب و بدخواهی انسان و بیاخلاقی و بیمعرفتی شایع روزگارش نخواهید یافت.
تعهد او در شکافتن حقیقت و تکاپوی خرد و اخلاق و اندیشه، لامحاله نتیجه شخصیت و سلوک او بوده و هست. شناخت او از تاریخ اسلام، اعتقادات و باورهای ایرانی و آیینها و ادبیات مذهبی آنچنان ژرف و موشکافانه است که رهاورد آن نمایشنامهها و فیلمنامههایی است که گویا اذهان بیانصاف و تندخو از آن بیخبر است. بهترین نمایشنامه درباره شهادت امام اول شیعیان، «مجلس ضربتزدن» را بهرام بیضایی نوشته است. بهترین فیلمنامه درباره امام سوم شیعیان و قهرمان بزرگ کربلا، «روز واقعه» را بهرام بیضایی نوشته است. بهترین نمایشنامه ایرانی درباره انقلاب مشروطه، «ندبه» را بهرام بیضایی نوشته است. بهترین تحقیق درباره تاریخ نمایش ایران و بهترین و مستدلترین پژوهش درباره خاستگاه ایرانی «هزار افسون» را بهرام بیضایی نوشته است. بهترین برداشتها و بازنویسیها از مجالس تعزیه را بهرام بیضایی نوشته است. شوقِ دادخواهی و حقیقتجویی ایرانیان را بهرام بیضایی در نمایشنامهها و فیلمنامههایش نوشته است. تصویر ملت ایران، بیرون از روایت ستمگران و شاهان را بهرام بیضایی در بازخوانیهایش از تاریخ ایران نوشته است.
بسیاری از نمایشنامهنویسان جوان ایران امروز از بهرام بیضایی آموختهاند که روایت تاریخِ ستم، وارونه است و کرامت اخلاق و دانایی در برملاکردن انصاف و راستی و حقیقت، هنر است. شاید بتوان با کوفتن قلم به دروغ و اتهام، سیاستباز بود ولی در حوزه فرهنگ و هنر و ادب و اخلاق و راستی و درستی و پاکی، نمیتوان با این دستاویز به ارزنی ارزید. این، نه مشی مسلمانی است و نه رسم مملکت داری؛ هیچکس نمیتواند با دشنام و افترا، این مردی را که مظهر اخلاق و نیکی است از کشوری که خانه اوست بترساند. جشنوارهها و جریانهای فرهنگی در ایران باید مفتخر باشند که به نام بهرام بیضایی و دیگر بزرگان فرهنگ و هنر ایران آراسته باشند و بدرخشند. بهرام بیضایی یکی از بهترین و برگزیدهترین هنرمندان ایران است که چشم به راه بازگشت اوییم و هرگاه که به خانه بازگردد، چشمها و کوچهها را برایش به اشک و آب خواهیم شست.
منبع: شرق