همانطور که در ماجراهای سیاسی برخی نفر اول هستند و برخی نفر دوم، در دنیای بازیگری هم در کنار بازیگرانی که به خاطر ایفای مدام نقشهای اصلی شناخته میشوند، بازیگرانی را داریم که به خاطر ایفای بینقص نقشهای مکمل مورد توجه مخاطبان قرارمیگیرند.
به گزارش سینماسینما ،فریده سپاهمنصور از جمله بازیگران مکملی است که نمک خاصی که در ایفای نقشها دارد موجب ایجاد شمایلی ماندگار از وی در ذهن مخاطبان شده است. فریده سپاهمنصور بازیگری را با تئاتر آغاز کرد و تا پیش از انقلاب اسلامی هم فقط در تئاتر حضور داشت، اما بعد از انقلاب این فرصت برایش فراهم شد هم در سینما و هم در تلویزیون ایفای نقش کند. مدرس، گرگها، امام علی(ع)، نیمه پنهان ماه، دوران سرکشی، معصومیت از دست رفته، جلالالدین، اغما و مرگ تدریجی یک رویا از جمله مجموعههایی است که سپاهمنصور در آنها بازی داشته است.با سپاهمنصور درباره آخرین کارهایش در تلویزیون و همچنین دیدگاهش درباره کیفیت مجموعههای اخیر رسانه ملی گفتوگو داشتهایم.
بعد از ایفای نقشی طنازانه در سریال هیأت مدیره که نوروز روی آنتن رفت کم کارتر شدهاید. پیشنهاد کار نیست؟
پیشنهاد کم هست، اما پیشنهاد منطقی اصلا نیست! البته منطقی از نظر من چون همه آنهایی که به هم پیشنهاد بازیگری میدهند پیش خود گمان میکنند من گزینهای منطقی برای ایفای نقش در فلان کاراکتر مکمل هستم، اما زمانی پیشنهاد منطقی است که تفاوتی در کاراکتر و حتی داستان با سایر آثاری باشد که در آنها بازی کردهام. تا این تفاوت را حس نکنم به همکاری نمیپردازم.
تفاوت یعنی اینکه کاراکترهایی متفاوت با کاراکترهای قبلی به شما پیشنهاد شود؟
من همیشه خودم را بازیگر دانسته و هیچگاه نگفتهام بازیگر کمدی هستم، اما عجیب است که به خاطر برخی نقشهای طنازانه همه مرا به چشم بازیگر کمدی میبینند و وقتی متن جدی میفرستند باز از من میخواهند نقشم را به چشم نقش طنز ببینم! خیلی عجیب است برایم؛ مگر امکان دارد شما فیلمنامه یک ملودرام پرسوزوگداز و پر از تلخی را بنویسی و بعد از بازیگر بخواهی کاراکتری تلخ را به شخصیتی شیرین و طنازانه بدل کند؟ پس جایگاه فیلمنامهنویس چه میشود؟
… این انتظار از شما بهعنوان بازیگر کمدی به خاطر سابقه ذهنی مخاطب از نقشهای نمکین شما در آثاری همچون مهمان مامان، مارمولک و کتاب قانون نیست؟
قبول دارم، اما فیلمهایی که نام بردید همه در گونه کمدی نگارش شده بودند و اینطور نبود که مثلا داریوش مهرجویی فیلمنامه کاملا جدی مهمان مامان را به من دهد و بگوید نقشت را کمدی بازی کن! فیلمنامه با زمینه جدی که نباید کمدی اجرا شود. مگر من نویسندهام که باید خودم پایهگذار نوعی کمدی ناخواسته در فیلمنامههای جدی شوم!
آسیب عجیبی است که فیلمنامهنویسان نتوانند کمدی خلق کنند و بخواهند کار با بداهه بازیگر جمع شود!
برای همین است که مدام یکسری کمدی تولید میشود که به جای داستانپردازی و خلق کمدی موقعیت از بازیگران، شیرین کاری میخواهند بلکه مخاطب بخندد! این مسأله واقعا بیشرمانه و غیرقابل تحمل است که نقش مهم سناریست فاکتور گرفته شود و بازیگر باشد که بخواهد با بداههپردازی فیلم یا سریال را جلو ببرد. البته این پیشنهادات بیربط فقط یکی از دلایل رد آنهاست و دلیل دیگر آن است که هرچه سن بالاتر میرود نقشهای پرجنبوجوش کمتری پیشنهاد میشود و اغلب انتظار ارائه تیپ از بازیگران دارند؛ برای امثال من که کار تئاتر کردهایم ایفای تیپ زیاد سخت نیست، اما لذتبخش نیست.
با این اوصاف از آخرین کار تلویزیونیتان هیأت مدیره رضایت دارید؟ در آنجا هم نقشتان در دل ساختاری غیرکمدی بنا شده بود.
با مازیار میری، کارگردان هیأت مدیره پیشتر در کتاب قانون همکاری کرده بودم و اصلیترین دلیل همکاری با سریال، کارگردانش بود اما مشکلی که در هیأت مدیره با آن برخورد کردیم این بود که کار مناسبتی نبود و بنا بود در ایام عادی سال روی آنتن برود، اما به ناگاه در جدول پخش نوروزی قرار داده شد و همین باعث فشردگی بیش از حد تولید و ضبط سریعالسیر شد؛ بخصوص که متن هم کامل نبود و در نهایت همین مسأله هم از کیفیت نهایی کاست.
یعنی فکر میکنید اگر هیأت مدیره نوروز روی آنتن نمیرفت میتوانست مخاطب بیشتری داشته باشد؟
مخاطبان انتظارشان از سریال مناسبتی چیزی ورای آنچه بود که هیأت مدیره به آن میپرداخت و شاید اگر از ابتدا میگفتند سریال برای نوروز تولید میشود کیفیت متفاوتتر میشد و تکلیف مخاطب هم روشنتر بود.
از جمله بازیگران تلویزیون هستید که در کنار ملودرام در برخی آثار تاریخی نظیر جلالالدین و امام علی(ع) ایفای نقش داشتهاید. ذاتا به کدام فضا تعلق خاطر دارید؛ ملودرام یا گونه تاریخی؟
سریال تاریخی که متن خوب داشته باشد به اندازه ملودرامی که متن خوب دارد برایم عزیز و محال است در هیچیک کم بگذارم، اما برخلاف نمونههایی مانند امام علی(ع) که از نتیجه نهایی لذت بردم، جلالالدین آن چیزی نشد که دلم میخواست، چون سریال از ابتدای تولید دچار مشکلاتی بود که اثرش را بر روند تولید گذاشت و در نهایت کارگردان تعویض شد. همانطور که دیدهاید در سالهای اخیر ترکها علاقه زیادی داشتهاند که مولوی را بهنفع خود مصادره کنند در حالی که مولوی یک شاعر و عارف فارسیگو و مسلط به نظم فارسی بوده است؛ اگر شهرام اسدی تصمیم گرفت سریالی براساس زندگی مولوی بسازد به همین دلیل بود که میخواست همین ویژگیها را اثبات کند. تولید جلالالدین به اندازه موافق، مخالف هم داشت، اما در نهایت موافقان تولید سریال پیروز شدند و سریال روی غلتک افتاد، اما مخالفان بیکار ننشستند و حین تولید آنقدر سنگاندازی کردند که کار با تعویض کارگردان مواجه شد. شهرام اسدی خیلی جنگید که پروژه نخوابد و حتی بسیاری از سکانسها را چندبار فیلمبرداری کرد تا رضایت مخالفان حاصل شود، ولی در نهایت به بهانه طولانی شدن روند تولید اسدی را کنار گذاشتند و آرش معیریان جایش را گرفت.
این تعویض کارگردان باعث دوگانگی ذهنی بازیگرانی نظیر شما نشد؟
واقعیت آن است آنچه شهرام اسدی کارگردانی میکرد یک سریال تاریخی محض بود، اما آرش معیریان بیشتر سریال را به سبک و سیاق آثار روتین شبیه کرد؛ البته تقصیر معیریان هم نبود چون از او خواسته بودند کار را جمع کند و او هم اگر سریال را تمام نمیکرد ممکن بود سریال کلا نیمه کاره بماند. با این حال همین سریال جلالالدین میتواند نقطه شروعی باشد برای پرداختن بیشتر تلویزیون و حتی سینمای ایران به زندگی مولوی. لزومی ندارد همواره نخستین کار بهترین کار باشد؛ باید آنقدر کار کرد تا به بهترین نتیجه رسید.
در فواصلی که مشغول بازی در سریالهای تلویزیونی نیستید آثار تلویزیونی را پیگیری میکنید؟
معمولا چند قسمت ابتدایی اغلب سریالها را میبینم و اگر سریال مضمون تکراری نداشته باشد و بازیهایش هم نظرم را جلب کند آنها را پیگیری میکنم وگرنه قید ادامه تماشا را میزنم.
اخیرا سریال اسارق روحب را پیگیری میکنم که هم داستان متفاوت و جذابی دارد و هم تیم بازیگران خوبی را به خدمت گرفته است. معلوم است از کارهای بزن دررویی نیست و تیم تولید سعی زیادی کردهاند به نیاز مخاطب زمانه پاسخ بگویند.
پس علیرغم منفیبافیها همچنان محصول قابل اعتنا هم در رسانه ملی یافت میشود؟
معلوم است که محصول قابل اعتناست، اما مشکلی کلی بر اغلب محصولات سایه انداخته و آن هم سلیقهگرایی بیریشه است. سلیقهگرایی در تولید باید حذف شود تا مخاطب بیشتری جذب تلویزیون شود. نباید مخاطب را ساده فرض کرد؛ مخاطب روزگار ما حتی مخاطبی که در نقاط دورافتاده زندگی میکند، مخاطب باهوش و باسوادی است که به محصولات غنی و جذاب نیاز دارد.
همان طور که سطح سواد مردم پس از پیروزی انقلاب اسلامی رشد کرده همان قدر هم توقعاتشان از سینما و تلویزیون بالا رفته است. این توقعات را درک کنیم و بکوشیم برآورده شوند.
منبع: جام جم