سینماسینما، گلاویژ نادری
روزگاری نه چندان دور جشنواره فجر جایی برای لذت بردن و ذوق کردن از تماشای فیلمهایی بود که هیجان تماشایشان آنقدر بود که تا مدتها علاقهمندان سینما را به خود سرگرم میکرد. آنها با یادآوری سکانسها و حتی پلانهای فیلمها لذت میبرند، دربارهشان حرف میزدند و مینوشتند. شروع جشنواره فجر مانند آغاز یک جشن بزرگ سینمایی برای آنها بود. کارگردانان بزرگ آثارشان را در این جشنواره ارائه میکردند و آنها هم برای رقابت با یکدیگر مشتاق بودند. جشنواره فجر مانند عید سینمای ایران بود. رقابت در آن و نمایش آثار برای همه مهم بود و اهمیت داشت. علاقهمندان به سینما برای آغازش لحظهشماری میکردند و روزهای آن برایشان سرشار از لذت و سرخوشی بود با تماشای فیلمهایی از فیلمسازانی که مدتها انتظار اکرانش را میکشیدند. جوانان ده دوازده ساعت پشت در سینماها به انتظار مینشستند. حتی عشق سینماها از نیمهشب در پیادهروها مینشستند و با آتش روشن کردن در پیتهای حلبی در سرمای سخت بهمن ماه خود را گرم میکردند تا بلیت سانسهای ظهر و عصر به آنها برسد. سینماها سرشار از شور و شوق بود در روزهای جشنواره فجر. صفهای طویل مقابل سینماها تشکیل میشد که عکسهای آن، جوانان امروز را متعجب میکند. چراکه فیلم دیدن در جشنواره مایه تبختر بود و فخرفروشی.
سینمای منتقدان و اهالی رسانه هم هیچ شباهتی به آنچه ازش باقی مانده، نداشت. کارگردانان و بازیگران و دیگر عوامل فیلمها با حجب وحیا وارد این سینما میشدند و آنقدر نقد و منتقد و حتی خبرنگار برایشان اهمیت داشت که نگران یادداشتهایی بودند که بعد از تماشای فیلم در مطبوعات و مجلات سینمایی به چاپ میرسید. در این سینما نه بازیگری به دنبال نشان دادن خود و لباسهایش بود و نه نگاهی به دوربینها داشت. با دلهره پا به این سینما میگذاشتند و نقد منتقدان آنها را نگران میکرد. نه خبری از فرش قرمز و آبی بود و نه هجوم عکاسان برای گرفتن پزهای مختلف بازیگران با عینک دودی و بدون عینک.
اما حالا سینمای رسانه تبدیل به محلی برای معرفی، طراحان لباسهای مجلسی، آرایشگران و… شده است. دیگر سینماگران نه نگران بازتاب رسانهای اثرشان هستند نه اهمیتی به نقد منتقدان میدهند. حالا بیش از هرچیز برای آنها مراسم فوتوکال مهم است. عکسهای آنان است که میزان لایک و اشتراک پستهای اینستاگرامی را تعیین میکند. برای لایک با یکدیگر مسابقه میگذارند و هر کاری میکنند که عکسهایشان جذابتر شده و بیشتر دست به دست شود.
حالا برای مدیران جشنواره نه لذت بردن از فیلمها مهم است نه به نمایش گذاشتن آثاری که از اهمیت و قدر بیشتری برخوردار باشند. آنها میخواهند این ده روزه را به بیسروصداترین شکل برگزار کنند. نه فیلم مهمی در جشنواره باشد و نه بحث و نقد زیادی پیرامون آن شکل بگیرد.
رونق جشنواره اصلا برایشان مهم نیست. حتی اگر چهلمین دوره جشنواره باشد. مدیران سازمان سینمایی در این دوره به چند فیلم از فیلمسازان اولی رضایت دادند و میان آنها یکی دو فیلم که از نظرشان مهم بود را هم جا داده تا جشنوارهای از هر حیث معمولی و حتی ضعیف در طول حداقل ۲۵ سال اخیر برگزار کنند که هیچ ربطی به شکوه چهلمین جشنواره فجر نداشت.
اصلا انگار برای آنها این چهلمین دوره هیچ مهم نبود. نه فیلمهای مهمی داشتند، نه هیات انتخاب اصلحی. همه چیز معمولی و زیراستاندارد بود. حتی نمایش فیلمها، فروش بلیت، برگزاری مراسم اختتامیه، بزرگداشتها، نشستهای نقد و بررسی و…
عدهای معتقدند، مدیریت تازه سینما با سرگروهی محمد خزاعی برای بیاثر کردن و ضعیف کردن سینما و فیلمهایش آمده. آنها میگویند، این تیم مدیریتی، مامور به این کار است تا توجه مردم را به سینما از بین ببرد و سینما را تبدیل به مدیومی معمولی کند که مردم عادی نه دیگر از آن لذت ببرند و نه مشتاق تماشای آثارش باشند.
اگر حرف اینها درست باشد، این مدل برگزاری جشنواره مقدمهای خوبی برای رسیدن به این هدف است. این شیوه برگزاری همان است که مطلوب همین مدیران است و تا اینجای کار هم نتیجه داده و بعد از این هم به همین روش ادامه پیدا خواهد کرد.
پیش از جشنواره شورای صنفی نمایش و سینماداران تهدید کرده بودند، اگر فیلم جذاب و پرفروشی پروانه نمایش نگیرد و به اکران نرسد، سینماها را تعطیل خواهند کرد و تغییر کاربری خواهند داد. به نظر میرسد برگزاری چنین جشنوارهای پیش زمینه خوبی برای این اتفاق هم باشد…
منبع: روزنامه سازندگی