سینماسینما: سعیدحضرتی با محسن جعفری راد کارگردان «رنج زیر پوست» گفتگویی انجام داده که در سایت هنروتجربه منتشر شده است. این گفتگو را میخوانید:
محسن جعفریراد اصالت روستاییاش را حفظ کرده و اهل ادا و اطوار دوستان هم نسلش نیست که از موضع بالا رفتار کند، مانیفست صادر کند و خودش را صاحب سبک بداند! او میخواسته به سه چیز برسد؛ نویسنده و منتقد، فیلمساز و استاد دانشگاه شود و به هر سه دست پیدا کرده. اما به گفته خودش در ابتدای راه است. بیش از ده سال همکاری با معتبرترین نشریه سینمایی یعنی «مجله فیلم»، همکاری با بیش از بیست نشریه تخصصی و عمومی از جمله نشریاتی مثل «شرق»، «اعتماد»، «ایران»، «جام جم»، «صبا»، «سینما»، «زنان امروز»، «تجربه»، «همشهری ۲۴» و …، چاپ بیش از هزار مطلب در مطبوعات، انجام ۱۵۰ مصاحبه با هنرمندان سینما، تئاتر و تلویزیون و حضور به عنوان کارشناس سینما در رادیو و تلویزیون را بالاترین سقف یک ژورنالیست و منتقد در ایران میداند و حالا بیش از پیش به فیلمسازی فکر میکند. جعفریراد قبل از نوشتن نقد، از سال ۸۶ با انجمن سینمای جوان لاهیجان شروع کرده، فیلم کوتاه مستند و داستانی ساخته، چند جایزه گرفته اما تمام تواناییاش را صرف اولین مستند بلندش یعنی «رنج زیر پوست» کرده که فیلمبرداریاش ۸ سال و تدوینش یک سال و در کل ۹ سال ساختش طول کشیده. میگوید فکر نمیکردم فیلمی علیه خشونت و دیکتاتوری مردسالارانه در جشنوارههای داخلی انتخاب شود اما در جشنواره بینالمللی مستند ایران، سینما حقیقت به بخش مسابقه راه یافت و به سانس فوقالعاده رسید و اخیرا در جشن مستقل سینمای مستند ایران هم به بخش مسابقه راه پیدا کرده که خودش حضورش در این دو جشنواره معتبر، برای فیلم اولش را یک جایزه میداند. حالا کمتر نقد مینویسد و بیشتر میخواهد فیلم بسازد. به بهانه اکران فیلمش در موسسه «هنر و تجربه» با او مصاحبه کرده ایم.
مستند اتوبیوگرافی «رنج زیر پوست» دو سال پیش در جشنواره سینما حقیقت نمایش داده شد و پس از طی این مدت اکران آن در سینماهای «هنروتجربه» آغاز شده است. نسخه فعلی با نسخه دو سال پیش چه تفاوتی دارد؟
فرق چندانی این نسخه با دوسال پیش ندارد جز آنکه این حجم از موسیقی در آن نسخه قبلی نبود.
فیلمبرداری «رنج زیر پوست» از چه زمانی آغاز شد و در ابتدا به هدف و نیتی تصاویر ضبط شد؟
از ابتدا هیچ نقشه راهی برای ساخت «رنج زیر پوست» نداشتم و شروع به ثبت تصاویر خشونتی که بر علیه مادرم در خانه روا داشته میشد کردم. بعد از آن این تصاویر را به چند نفر از فیلمسازان و منتقدان نشان دادم و همگی اتفاق نظر داشتند که تصاویر گرفته شده چیزی کم دارد. در ادامه موضوعاتی در زندگی ما اتفاق افتاد و پدرم از خانواده طرد شد و این اتفاق نقطه مکمل آن تصاویر اولیه شد و پازل فیبم به نوعی تکمیل شد. فیلمبرداری این فیلم سال ۸۹ شروع و سال ۹۷ به اتمام رسید و از سال ۹۷ تا ۹۸ توسط حمید نجفیراد تدوین فیلم انجام شد.
اما در مستند «رنج زیر پوست» با اوج و فرود سینمایی و ساختاری گویی از پیش تعیین شده مواجهیم.
بارها در اکران فیلم هم مخاطبان این سوال را میپرسیدند که آیا میدانستی که قرار است چه اتفاقی برای پدر خانواده و داستانی که حول محور او رخ میدهد بیفتد و پدر فیلم از اوج قدرت به موضع ضعف برسد که در جواب میگفتم نه. سال ۸۹ که فیلمبرداری آغاز شده بود هیچ خبری نداشتیم که قرار است سال ۹۵ چه اتفاقی بیفتد. بر حسب اتفاق، فیلم طوری پیش رفت که به این صورت و ساختار فعلی برسد.
چرا تدوین فیلم یک سال طول کشید؟
این فیلم با کیفیتهای مختلف و بعضا بیکیفیتی به لحاظ دوربین ضبط شده بود چون ضبط تصاویر خانوادگی با تصویربرداری فیلمهای دیگر تفاوت دارد و نمیتوان با گروه فیلمبرداری، صدابردار و … کار را انجام داد و برای بیان واقعیت موجود باید از کمترین امکانات ممکن بیشترین بهره لازم را برد. ما با دوربین گوشی معمولی و ضعیف فیلمبرداری کردیم و زمانی که امکانش بود از دوربین حرفهای و تصاویر هلی شاتی که در ابتدا و انتهای فیلم است، استفاده کردیم. همسانسازی تمامی این تصاویر و ریتم عجیب و غریب زندگی روایت شده فیلم امری زمانبر است و به همین دلیل تدوین کار زمان برد. تدوین فیلم زمانبر و بسیار سخت بود و به نظرم برگ برنده «رنج زیر پوست»، حمید نجفیراد، تدوینگر فیلم است.
در هنگام فیلمبرداری تا چه اندازه پایبند روایتی حقیقی و بیواسطه از اتفاق رخ داده بودید؟
ما در حین تصویربرداری به ساختار بصری کار تا جایی که امکان آن بود توجه داشتیم. همه چیز بر اساس این بود که اولا ما تصاویری بگیریم که مبتنی بر سینما حقیقت باشد، دوما آنکه به لحاظ قاببندی هم سر و شکل استانداردی داشته باشیم. چند سال بعد که تصمیم به ضبط مصاحبهها با اشخاص دیگری گرفتیم، سوالات را آگاهانهتر میپرسیدیم به این معنی که میدانستیم نقشه راه در ادامه چگونه است و باید در چه موردی سوال بپرسیم.
پیش از این در گفتگویی گفته بودید (نقل به مضمون) که این فیلم در حمایت از زنانی ساخته شده که درد مشترکی با مادر و خواهران شما دارند. با توجه به مضمون و شخصیتهای اصلی فیلم که از بستگان درجه یک شما هستند و تجربه شخصی و خصوصی خانواده شما است، فکر میکنید این درد مشترک تا چه اندازه قابل تعمیم به رنج دیگر زنان است؟
اصولا فیلم ساختن برای منتقد کار سختی است. سعی کردم فیلمی بسازم که بتوان از زوایای مختلفی درباره آن صحبت کرد. «رنج زیر پوست» به هیچ عنوان فیلم شخصی خانوادگی نیست بلکه فیلمی است که قابلیت تعمیم دارد. خوشبختانه در دو دهه اخیر حضور زنان در میادین اجتماعی، دانشگاهی و … پر رنگ است و در دهههای پیش از این، بخصوص در شهرهای کوچک و روستاها، زنان در این عرصهها ورودی نداشتند. این فیلم در همان دو سال پیش در جشنواره حقیقت به سانس فوقالعاده رسید به این خاطر که بسیاری زندگی خودشان را فیلم دیدند. در تاریخ این سرزمین همیشه یک دیکتاتوری مردسالارنه در خانوادههای ایرانی و در خانوادههای سنتی به شکل پررنگتری وجود داشته که هنوز هم این نگاه ادامه دارد. در نگاه مردسالارانه، هویت بخشیدن، استقلال بخشیدن و حق انتخاب دادن به زنان عملا منتفی است. در فیلم در قالب مصاحبهها و دیالوگها میبینیم که مرد حتی اجازه حرف زدن هم به دختر نمیدهد. این نوع نگاه هنوز در شهرهای کوچک و روستاها جریان دارد. «رنج زیر پوست» را دقیقا در حمایت زنان و دختران و در کل حقوق انسانی هر شخصی ساختهام. هر شخصی هویت، سلیقه، شعور و حق انتخاب دارد که نادیده گرفتن هر کدام از این حقوق، منجر به اتفاقات تلخ میشود و به نابرابری حق هر انسانی دامن میزند.
مهدی مطهر، تهیهکننده «رنج زیر پوست» در مراسم آیین دیدار فیلم بر روی پوستر فیلم نوشته بود: «انشاءالله این فیلم پایانی بر کابوسهای محسن نجفیراد باشد» پایانی بر این کابوسها با نمایش فیلم متصور هستید؟
ممنونم با جزئینگری به این جمله توجه کردید و بسیار ممنونم از این جمله بسیار عمیق مهدی مطهر، حقیقتا همیشه خواب خانه روستایی قدیمیمان را میبینم که چه شد و چرا این اتفاقات برای مادر، همسر اول پدرم و حتی خود پدرم افتاد، در حالی که میشد همه چیز به شکل متفاوتی پیش برود. کابوسها، عقدهها و میلهای سرکوب شده، همیشه در زندگی انسان و همراه او هستند و نمیشود کاری در این باره کرد. با نمایش فیلم، قسمتی از این کابوسها پایان میگیرد در صورتی که یک، ده یا تعداد زیادی از خانوادهها به این نتیجه برسند که دست از خشونت، دیکتاتوری و رفتار مرد یا زن سالارانه بردارند تا همه چیز به شکل بهتری پیش برود. اگر هر تعدادی با دیدن این فیلم در سینماهای «هنروتجربه» به این نتیجه برسند که ما باید به سمت صلح و بخشش حرکت کنیم و کینه و دشمنی را کنار بگذاریم، من به هدفی که داشتم میرسم.
محسن جعفریراد، سالها به عنوان روزنامهنگار و منتقد فعالیت داشته و حالا در مقام فیلمساز، فیلمش مورد نقد و داوری مردم و منتقدان قرار میگیرد. تجربه این تغییر جایگاه چگونه تجربهای است؟
به واقع میتوانم بگویم تجربه بسیار عجیب، سخت و گیجکننده است. هیچ تعریفی برای این موقعیت جدید ندارم. بعد از ساخت «رنج زیر پوست» مستندهای دیگری پیشنهاد شد و کار کردم و همه از من میپرسیدند فیلم جدید هم به «رنج زیر پوست» شباهت دارد؟ که با خودم میگفتم چطور باید این قضیه را توضیح بدم که «رنج زیر پوست» ژانر متفاوت و نگاه کاملا متفاوتی دارد و قرار هم نیست ادامه همان نگاه در فیلمهای بعدی من تکرار شود. یعنی به نوعی از منتقدی که پرسشگری میکردم به جایگاه جواب دهنده سوالات رسیدم و قبل از این تجربه، تصوری از این جایگاه نداشتم.
اکران مستند «رنج زیر پوست» در سینماهای «هنروتجربه» فرصتی برای هرچه بیشتر دیده شدن این فیلم که حاصل ۹ سال زحمت شما است فراهم کرده است. ارزیابی شما از اکران فیلمهای مستند و به طور کلی هنری و تجربی در سینماهای «هنروتجربه» چیست؟
این فیلم قرار بود یک سال پیش در سینماهای «هنروتجربه» اکران شود که نشد و دو بار هم به دلیل شرایط کرونا، اکران «رنج زیر پوست» به تعویق افتاد. اگر «هنروتجربه» این فیلمها را اکران عمومی نکند، قطعا به جز حضور جشنوارهای و نمایش کوتاه مدت و محدود نمایش اینگونه فیلمها، جایی برای دیده شدن فیلمها وجود ندارد. «هنروتجربه» بستر بسیار عالیای برای اکران فیلمهایی فراهم کرده که در سینماهای بدنه و تجاری، جایی برای نمایش آنها وجود ندارد. به طور مثال طبیعی است عامه مردم در سینما به دیدن «رنج زیر پوست» نمیروند. یکی از بهترین تصمیمات گرفته شده در ده ساله اخیر، تاسیس و اکران فیلمهایی برای مخاطبانی خاص در سینماهای «هنروتجربه» است. «هنروتجربه» باید فیلمهایی را اکران کند که در تعریف این موسسه و تعریف فیلمهای هنری و تجربی بگنجد. به طور مثال «ماهی و گربه» به کارگردانی شهرام مکری و «پرویز» ساخته مجید برزگر فیلمهایی هنری و تجربی و مناسب مخاطبان خاص سینما هستند. اما گاهی فیلمهایی هم در «هنروتجربه» به نمایش در میآیند که تناسبی با این موسسه ندارند. به طور کلی روند «هنروتجربه» طی این سالها عالی بوده و به فیلمسازان نسل جوان امید و انگیزه بالایی برای تجربهگرایی داده و امکانی فراهم کرده که این دست از فیلمسازان هم جایی برای نمایش آثار خود داشته باشند که بعضا برخی فیلمها با استقبال زیاد و فروش بالایی هم اکران شدند. «هنروتجربه» حتی در شرایط سخت و نفسگیر کرونایی، بهترین شرایط را برای اکران فیلمها مهیا کرده و این مهم جای تقدیر و تشکر دارد.
بعد از «رنج زیر پوست» چه فیلمی ساختید و اکنون درگیر چه پروژهای هستید؟
دومین فیلم مستندی که ساختم مستند نیمه بلندی درباره یک زن کشاورز نمونه در گیلان با نام «سایههای سبز» است که قرار است در شبکه مستند و شبکه سه صدا و سیما پخش شود. فیلمبرداری مستندی دیگری را در حال حاضر در شمال کشور شروع کردهام با عنوان «طلای قهوهای» که داستان آن مربوط به شهری با نام رحیمآباد در گیلان (شهر پدری من) است که این منطقه یکی از قطبهای تولید فندق در کشور است و در خاورمیانه جزو ده محل تولید فندق است.
و نکته آخر …
باید باید باید (با تاکید) از مهدی مطهر سپاس ویژه داشته باشم که برادرانه پشت فیلم ایستاد و فراتر از یک تهیهکننده و در واقع دلسوزانه با من رفتار کرد. حمید نجفیراد که به معنی دقیق کلمه سنگ تمام گذاشت و به فیلم رنگ و بویی تازه بخشید. باید از فیلمبردارهای کار، هادی محمدی و رضا آقاجانی که از دل و جان مایه گذاشتند و هشت سال به طور پراکنده مثل اعضای یک خانواده با من همدل و همراه بودند، محمد حسین حیدری که خودش فیلم موفق «مهین» را سال گذشته در موسسه «هنر و تجربه» داشت و در صداگذاری، عالی عمل کرد و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی که با سهیم شدن در تهیه فیلم نشان داد به جوانها اعتماد دارد و امیدواریم این اعتماد بیشتر شود، تشکر و قدردانی کنم.