خسوف از دیگر ساخته های رسول ملاقلی پور است .
/روایت محمد علی کشاورز از خسوف/
محمد علی کشاورز در سال ۸۶در گفت وگویی با مسعود نجفی در خبرگزاری ایسنا درباره بازی دراین فیلم می گوید :برای من باعث تاسف است که رسول در دوران جوانی فوت کرد. ما موقعی که “خسوف” را با هم کار کردیم هنوز آن رشد کامل را نکرده بود، اما بچه بسیار صادقی بود و میخواست روز به روز ترقی کند. آمد خانه من و گفت: باید در فیلمم بازی کنی سناریو را خواندم و قبول کردم. کاراکتر خاصی داشت و بعد از آن هم فیلمهای خوبی ساخت و تکنیک و کارگردانیش بسیار بالا رفت و معتقدم رسول تنها کسی بود که درباره جنگ فیلمهای قشنگی ساخت. کارش را بسیار دوست داشت و به آن احترام میگذاشت من همیشه صداقت را در کارش میدیدم، فکر میکنم جای خالی رسول در سینمای ما نمود خواهد داشت.
«خسوف»
فصل خاکستری مرگ
ناصر صفاریان منتقد سینما معتقد است :ملاقلیپور در «خسوف» برای دومین بار عرصه اجتماع را برای روایت داستانش انتخاب میکند. «خسوف» حکایت دیگری از آدمهای حاشیهنشین و وامانده از جامعه است و فیلمساز با تأکید بر دشواریهایی که انسان را از پا در میآورد و او را از جامعه حذف میکند، فضایی تیره و تار را به تصویر میکشد. در این جا ملاقلیپور برای نخستین بار به راز و رمز و ایهام روی میآورد و برای بیان حرفش از نمادگرایی استفاده میکند.
«خسوف» اگر چه به دنیای جدیدی تعلق دارد که فیلمساز برای اولین بار به سراغش آمده، اما علاقه او به دنیای پیشین – که ملاقلیپور از دل آن برخاسته – و آدمهایی که میشناسد، در این جا هم وجود دارد. این مسأله باعث شده با شخصیتپردازی دوگانهای روبهرو باشیم و تعدادی از آدمها متعلق به دنیای جدید باشند و تعدادی دیگر، وابسته به دنیای پیشین. به گونهای که اثر، میان دنیای واقعی و فرا واقعی سرگردان است. ضمن این که نمادهای فیلم هم بیشتر بر ذهنیت شخصی فیلمساز استوار است و تماشاگر را سردرگم میکند.
قهرمان ملاقلیپور، این بار واقعاً به آخر خط رسیده و چارهای برای ماندن پیش روی خود نمیبیند. اگر قهرمان عاصی «مجنون» مرد عمل بود و تا آخر میایستاد، حالا اینجا، قهرمان ماجرا چنان به استیصال رسیده و زیر سایه ترس از دیگران است که گریز را راه آخر میداند. او از شهر میگریزد و برهوتی بیزمان و مکان را مأوا میداند. برهوتی که جای آباد آن، یک گورستان است. عشق و عاطفهای که قرار است به زندگی آینده او گرمی ببخشد هم جزئی از دنیای سرد گورستان است. پس پیشاپیش، تکلیف آیندهای که در پایان فیلم، به سویش میروند هم مشخص است. «خسوف» که از گورستان آغاز میشود. پس از طی یک دور باطل در دنیای سیاه قهرمانهای بیپناهش، در گورستان به پایان میرسد.