درکاتالوگ جشنواره ونکوور، متن زیر درباره فیلم «جزیره رنگین» نوشته شده است:
«یکی از غریبترین و شگفتانگیزترین فیلمهای جشنواره امسال فیلم – جزیره رنگین- خسرو سینایی است. عنوان این فیلم از جزیره هرمز گرفته شده است. این جزیره در نقطهای حساس در محل ورود به خلیج فارس قرار دارد. با خاکهایی که به شکلی فوق العاده رنگارنگ است، قلعه باستانی پرتغالیها و آداب و سنن هنرهای مردم بومی آن. این جزیره رویای راهنمایان جهانگردیست. ولی در ایران مردم جزیره که پای بند عادات و سنتهایشان هستند. تا چه حد آمادگی پذیرش دنیای خارج را دارند؛ و در این فرایند چه چیزی بدست می آورند یا از دست میدهند؟ یک استاد از تهران میآید که میخواهد به شکلی موثر امکانات بومی جزیره را به سوی یک هدف شکوفای فرهنگی و مادی هدایت کند. این فقط به منظور جلب گردشگران نیست، بلکه به خاطر زنده نگه داشتن فرهنگ جزیره و ارتقاء شرایط مادی آن و البته زیبائی طبیعی آن است.
«جزیره رنگین»، بیتردید درامی درباره فعالیت دکتر احمد نادعلیان است. موزه و نمایشگاهی که او در جزیره هرمز ساخته امروز هم وجود دارد و شهرت او به عنوان یک هنرمند محیط زیستی به خوبی در ایران تثبیت شده است. به آسانی میتوان فهمید که چرا با وجود مقاومتها و مخالفتهائی که گاهی با او میشد؛ هنرهای بومی جزیره هرمز الهام بخش او شد. این فیلم با شکوه و جذابیت نشان میدهد که چگونه یک کوشش مصمم میتواند در بزرگداشت و زنده نگه داشتن هنرهای قدیمی مثل سفالگری، حکاکی، کار روی شیشه، قالیبافی، تئاتر سنتی و نقاشی روی دیوار و غیره… موثر باشد. امیدوار باشیم که چالشها با ایران برطرف شوند و همه ما بتوانیم برای سفر چمدانهایمان را ببندیم.»
/ماجرای تنش در مراسم نمایش فیلم جزیره رنگین خسرو سینایی در بندر عباس/
این فیلم به گفته کارگردان آن، یک مستند داستانی درباره مردم جزیره هرمز بوده و به تاثیر حضور و تلاش فردی غیربومی برای بهبود زندگی مردم جزیره می پردازد.
نگاه قهرمان گرایانه و بخشیدن چهره یک منجی به این شخصیت از یک سو و نمایش آنچه مخاطبان معترض آن را ارائه چهره ای منفی و عقب مانده از جزیره هرمز می دانستند برای دقایقی نظم سالن را آشفته کرد.
برنامه بعدی پیش بینی شده برای این کارگردان مطرح و شناخته شده نیز تحت تاثیر فضای اکران فیلم قرار گرفت.
تعدادی از معترضان با حضور در کارگاه آموزشی خسروسینایی ،خواستار برپایی نشست نقد و بررسی جزیره رنگین شدند که این خواسته محقق نشد و این کارگردان تنها به سه سوال حاضران درین باره پاسخ داد.
سینایی در پاسخ به کسانی که محتوای فیلم یادشده را منفی و توهین آمیز می دانستند ،این ادعا را رد کرد و مدعی شد مخاطبان خارجی جزیره رنگین، بعد از تماشای این فیلم به دنبال راهی برای سفر به استان هرمزگان و دیدن جزیره هرمز بودند.
با شدت گرفتن اعتراض از سوی تعدادی از حاضران،سینایی اظهار داشت:فیلم هایش را مطابق میل خود می سازد و کسی حق اظهار نظر درین باره را نداشته و دیگران می توانند فیلمی با محتوای مورد علاقه خود بسازند.
نمایش فیلم های ‘سردی آهن ‘ و مستندی درباره جواهرات موزه ملی ایران از دیگر ساخته های خسرو سینایی از دیگر برنامه های حضور دو روزه این کارگردان در جشنواره بین المللی خلیج فارس است.
/یادداشت محسن بیگآقا بر فیلم «جزیره رنگین»: نمایش زیبایی و رنگ/
محسن بیگآقا در یادداشتی بر فیلم جزیره رنگین نوشته است : خسرو سینایی یکی از بهترین مستندسازان ایران است که وجههای بینالمللی هم دارد. مستندهایش سرشار از ایده، نور، رنگ و زوایای مناسب برای دیدن هستند. علاوه بر وسواسش در کار، یکی از علتهای برجسته بودن این عناصر در کارهایش، تسلط بر نقاشی، موسیقی و سایر هنرهای تصویری است. بین مستندهایش، گاه به مضمونی برمیخورد که بیانش را در قالب داستان و فیلم بلند سینمایی مناسبتر میبیند، تا فیلم مستند.
در کنار کارنامه درخشان در مستندسازی، سینایی در ساختن فیلمهای سینمایی نیز هرچند با فراز و نشیبهایی، موفق بوده است. «زنده باد» (۱۳۵۸)، «یار در خانه» (۱۳۶۶)، «در کوچههای عشق» (۱۳۶۹) و «عروس آتش» ( ۱۳۷۸) آثار قابل توجهی هستند و حتی «عروس آتش» با حضور مؤثر حمید فرخنژاد بهعنوان بازیگر و نویسنده، فروش قابل ملاحظهای در زمان خود داشته است.
فیلم «جزیره رنگین» مثل سایر فیلمهای سینایی گفتوگو کم داشته، سعی در بیانی تصویری دارد. فیلم براساس زندگی یک استاد دانشگاه به نام دکتر احمد نادعلیان ساخته شده است که زندگیاش را وقف جزیره هرمز، خاکهای رنگی جزیره و اشاعه هنر در آن کرده است. نوع زندگی او، مبارزهاش با مشکلات فرهنگی اهالی، عشقش به نقاشی و نمایشگاهی که ترتیب میدهد، قابل تحسین است. او حتی از طریق اینترنت به معرفی جزیره، اهالی آن و فعالیتهای هنری در آن میپردازد. به نحوی که پای گردشگران خارجی را به آنجا باز میکند.
درست است که سینایی مشتاقانه به جزیره هرمز و ویژگیهایش نگریسته و از کشف طبیعت آن، ذوقزده هم شده است، اما از هنر خاص خود در نوع بیان هنری نیز غافل نبوده است. فیلم نماهای زیبایی از خاک رنگی جزیره هرمز دارد. فیلمساز هرگز از نمایش زیبایی و رنگ دور نشده است. هرجای جزیره که شخصیتها در فضای باز حضور دارند، در پس زمینهشان خاک سرخ در بلندی یا تپه های اطراف دیده میشود.
علاوه براین دکتر احمد نادعلیان، مردی شریف به تصویر کشیده شده که بهدنبال حفظ سرمایه بومی جزیره است. او که خانواده خود را رها کرده تا به جزیره و اهالی آن خدمت کند و در فیلم مورد نکوهش همسرش نیز قرار میگیرد، در مقابل برخی تعصبها و افرادی که منفعتشان به خطر افتاده، مبارزه سختی را در پیش میگیرد. او مخالف صدور خاک رنگین جزیره به شکل ماده خام است و اصرار دارد ماده خام با آثار هنری و ارزش افزوده از جزیره خارج شود تا منفعت آن را خود اهالی ببرند. کمااینکه تا قبل از ورود دکتر، خاک سرخ فقط برای پختن غذایی محلی مورداستفاده قرار میگرفته و کاربرد دیگری نداشته است.
از طرفی «جزیره رنگین» میتواند در نگاهی گستردهتر اثری نمادین جلوه کند. خاک سرخ جزیره بیشباهت به طلای سیاه و انبوه مواد معدنی نیست که به صورت ماده خام از کشور خارج میشوند. از این رهگذر، نه تنها ارزش افزوده آنها نصیب دیگران میشود، بلکه به شکل محصولات تولیدشده بار دیگر به بهایی گزاف وارد کشور میشوند. افراد متعصب و منفعت طلب فیلم را هم به همین ترتیب میتوان در سطحی گستردهتر تعمیم داد. فیلم با امید و آشتی و سربه راه شدن آدم بدها در قالب یک فعالیت هنری به پایان میرسد و فعالیتهای استاد دانشگاه سرانجام به ثمر میرسد.
«جزیره رنگین» میتوانست فیلم بهتری باشد اگر به نحوه گفتوگونویسی آن توجه بیشتری شده بود و از تکرار صحنهها و ماجراها در قصه آن جلوگیری میشد. جسارت بیشتر در روایت تصویری و نگران نبودن از درک تماشاگر از قصه و پیچیدگیهایش، میتوانست کار را جذابتر کند. به عبارت دیگر، گاه ایجاز لازم در نحوه روایت فیلم دیده نمیشود. به عنوان مثال، وقتی دکتر با دوستش در جزیره درباره مشکلاتش دردودل میکند، دلیلی ندارد در فصل بعد ببینیم دوست دکتر همان حرفها را بار دیگر برای یکی از اهالی بازگو میکند. یا جایی که دکتر از کنار جمعی از اهالی که درحال برگزاری رقصی محلی هستند میگذرد، دلیلی ندارد از یکی از اهالی بپرسد: «رقص محلی است؟ رقص قشنگی است!» به عبارت دیگر آنچه در تصویر دیده میشود، نباید در کلام تکرار شود و این را بهتر از همه، فیلمسازی مثل سینایی که در مستندسازی استاد است، میداند و می تواند تأیید کند. گرههای قصه نیز با وجود افزودن یک قصه عاشقانه، یک ماجرای خانوادگی و در نهایت نقشه چند تن از اهالی برای برهم زدن نمایشگاه، برای یک فیلم سینمایی کافی نیست. فیلم قصههای فرعی زیادی دارد. اما یک قصه کلی با اوج و فرود مناسب که بتواند تماشاگر را تا پایان با خود همراه کند، در فیلم دیده نمیشود. شاید تنها گره دراماتیک فیلم ماجرای به هم زدن نمایشگاه با یک دعوای ساختگی است که آنهم با کدخدامنشی دوستان، ختم به خیر میشود و مسببین ماجرا خود هنرمند و اهل تئاتر از کار درمیآیند.
شاید اگر مثل «عروس آتش» فیلمنامه با نگاهی دقیقتر و با همکاری یک فیلمنامه نویس نوشته میشد، حاصل کار سینماییتر بود. در آن صورت، فیلمساز میتوانست با خیال راحتتری از تواناییهایش در مستندسازی بهره ببرد؛ چنانکه رخشان بنیاعتماد در برخی آثارش چنین کرده و بهره خوبی هم برده است.
«جزیره رنگین» مانند فیلم قبلی سینایی با نام «مثل یک قصه» فیلم جمع وجوری است و با بودجهای نه چندان زیاد با همکاری بنیاد سینمایی فارابی ساخته شده است. موسیقی مناسب فیلم را خود سینایی براساس انتخاب قطعههایی از آثار آهنگساز معروف ارمنی، لوریس چکناواریان، ساخته است. مهدی احمدی بازیگر اصلی و علی لقمانی مدیر فیلمبرداری آن که از نقاط قوت فیلم هستند، از فیلم «در کوچههای عشق» با سینایی همراه شدهاند.
۱- هر یک از ما میتوانیم در حد امکاناتمان برای ساختن سرزمینی زیباتر و زندگی بهتر برای مردم آن کوشا باشیم.
۲- حتما در این کوشش موانعی در سر راه خواهیم داشت؛ اما با مداومت و پیگیری میتوان بر این موانع فائق آمد؛ و حتی با شکیبایی و پرهیز از دشمنی؛ از آن موانع عواملی سازنده ساخت.
۳- همیشه باور کردهام که در سراسر کشورمان استعدادهایی بسیار جوشان و باطراوت وجود دارند که متاسفانه کمتر مورد توجه فیلمسازان قرار میگیرند. معتقدم در فیلمهایی که به فضاهای واقعی و زندگی روزمره مردم میپردازند؛ همکاری با بازیگران محلی نتیجهای بسیار اصیل تر و باورپذیرتر دارد.
۴- فیلم به شکلی داستانی مستند ساخته شده تا بتواند مخاطب جویای داستان را نیز به خود جلب کرده، در عین حال با سرزمینمان، مردم آن و آداب و رسوم آنها آشناتر کند.