سعید مروتی در همشهری نوشت :سیر تحول محمدرضا هنرمند از «مرگ دیگری» (۱۳۶۲) تا «مرد عوضی» (۱۳۷۷) سیر تحول تهیهکننده این فیلمها (حوزه هنری) را نیز به نمایش میگذارد؛ نهادی انقلابی که از تولیدات ایدئولوژیک دهه۶۰ به کمدیهای جسورانه دهه۷۰ رسید. در این فاصله، هنرمند به همراه رفقایش (بهروز افخمی، شهریار بحرانی و سیدضیاء هاشمی) مهابفیلم را تاسیس کرده بود. با این همه ساختهشدن فیلمی چون مرد عوضی حتی پس از گشایش بعد از دوم خرداد هم نیازمند پشتیبانی نهادی قدرتمند بود. بنابراین مردعوضی نه در مهابفیلم که در حوزه هنری تولید شد تا از حاشیه امنیتی برخوردار باشد که بخش خصوصی از آن بهرهمند نبود؛ ماجرای داریوش جم (پرویز پرستویی) مدیرعامل کارخانه تولید پودر که پس از سکته مغزی با بهره از مغز خسرو پذیرش (رضا ژیان)، (افسانه بایگان) همسر داریوش و شیرین همسر خسرو، مردعوضی را وارد حیطهای تجربه نشده در سینمای ایران میکند. سازندگان فیلم از لغو قانون صدور پروانه نمایش به شرط حضور در جشنواره فجر، بیشترین بهره را بردند. مرد عوضی در سکوت خبری تولید شد، قید حضور در جشنواره را زد و مستقیم به اکران عمومی رسید. تا مخالفان بخواهند علیه فیلم موضع بگیرند و روی کنایه جنسی و خط داستانی مسئلهدار فیلم مانور بدهند، تماشاگران به تماشای این کمدی خوشریتم شتافتند و آن را به پرفروشترین فیلم اکران سال۷۷ تبدیل کردند. دیالوگ معروف پرویز پرستویی «دیشب تا صبح داشتم روی یه پروژه کار میکردم» دهان به دهان نقل شد و مردم را خنداند. مخالفان فیلم به سنت همیشه، مردعوضی را فیلمفارسی نامیدند و کمتر کسی توجه کرد که فیلم هنرمند ترکیبی از ۲ کمدی پرفروش هالیوودی است. هرچند راهکاری که فیلمساز در پایان فیلم برای حل تناقض کاراکتر اصلیاش، مدیرعاملی که با مغز مخترعی فقیر زندگی میکند، مییابد، بیشباهت به برخی کمدیهای دهه ۵۰ نبود.
مرد عوضی آنقدر موفق بود که سازندهاش به ادامه این مسیر ترغیب شود و «مومیایی۳» (۱۳۷۹) و «عزیزم من کوک نیستم» (۱۳۸۰) را بسازد. گرچه مومیایی۳ زیادی ژورنالیستی و عزیزم من کوک نیستم بیش از حد سیاه از کار درآمد تا موفقیت مرد عوضی (که همچنان بهترین فیلم هنرمند است) تکرار نشود.