سینماسینما: میزگرد نسبت سینما با اینترنت با حضور کیوان کثیریان، آرش خوشخو و امیر رضا مافی با مدیریت محمد کلهر در خبرگزاری فارس برگزار شد که مشروح آن را میخوانید:
سینما و اینترنت رابطه دیرینهای ندارند؛ اما از چند سال قبل با پیشرفت گوشیهای هوشمند و افزایش سرعت اینترنت و فراگیری بیشتر آن در اقصینقاط جهان، این دو رابطه معناداری پیدا کردند. برخی شرکتهای ارائهدهنده محتوای ویدئویی به این فکر افتادند که فیلمها و سریالها را به جای عرضه در قالب لوح فشرده دیویدی یا بلوری، آن را به صورت آنلاین منتشر کنند. کمکم سرویسهای VOD (ویدئوی درخواستی) رشد کردند و غولهایی همچون نتفلیکس را پدید آوردند که اکنون بیش از ۱۸۰ میلیون مشترک در سراسر دنیا دارد. البته پذیرش این موضوع از سوی سینماگران سنتی ساده نبوده و نیست، به طوری که پذیرش آثار تهیهشده در این غول رسانهای در جشنوارههایی همچون ونیز و کن مسألهساز شد. با این همه، نتفلیکس پرقدرت به راه خود ادامه میدهد و الگویی برای دیگر Vodهای بومی شده است.
در کشور ما هم اگر چه VODها عمر چندانی ندارند، اما به دلیل عرضه محتوای اختصاصی (سریالهای شبکه نمایش خانگی) طرفدارانی پیدا کردهاند. این استقبال اخیراً به دلیل شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها و اکران آنلاین فیلمها بیشتر هم شده است. در نشستی با حضور آرش خوشخو سردبیر روزنامه هفت صبح و منتقد سینما، کیوان کثیریان منتقد سینما و سردبیر سایت سینماسینما و امیررضا مافی مدرس دانشگاه و منتقد سینما این موضوع را بررسی کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* بحث کلی ما ناظر به نسبت سینما با اینترنت است. وقتی سرعت و فراگیری اینترنت بالا رفت، اندازه سینما هم کوچک شد و به لپتاپ، تبلت و گوشیهای همراه راه پیدا کرد. یک عده موافق بودند و یک عده هم مخالف بودند، کسانی که مخالف بودند میگفتند سینما لانگشات است باید آن را روی پرده عظیم ببینیم، کسانی هم که موافق بودند میگفتند هر کسی نمیتواند سینما برود چه اشکالی دارد روی صفحه کوچک فیلم مورد علاقهاش را ببیند. شما چقدر موافق اینترنتی شدن سینما هستید؟
خوشخو: فکر میکنم سینماگران ما به این سمت بروند و از الان هم موج آن شروع شده، یعنی هر فیلمی برای درآمدزایی به غیر از اکران عمومی و ویدیویی آن، از ابتدا به اکران آنلاین هم فکر کند. مثل فیلم خروج و طلا که روی اینترنت آمدند. الان بیشترین کسانی که ضرر کردند سینماداران هستند، چون مهمترین بخش تفریحات مردم شهرهای بزرگ سینما رفتن بود و این تحتالشعاع قرار گرفت؛ سینمای ایران یک محیط بسته بود که دور خودش میچرخید و پول خودش را درمی آورد.
فکر کنم مانند اتفاقی که یکی دو دهه است در آمریکا و اروپا شروع شده، ما هم باید به سمت سالنهای سینمایی برویم که یک تجربۀ متفاوتتر به تماشاگر میدهد، مثلاً سینمای سهبعدی با کیفیتهای صوتی فوقالعاده و ایمکس و از این چیزها. تماشاگران فعلی سینمای آمریکا به نسبت تماشاگران مثلاً دهه ۵۰ از یکسوم هم کمتر است، یعنی حضور تلویزیون و اینترنت یک ریزشی را در سالنهای سینما و تماشاگرها ایجاد کرده است ولی با بالا بردن قیمت بلیت و حضور در بازارهای دیگر و حتی استفاده از همین ظرفیت اینترنت و تلویزیون، این کمپانیها توانستهاند سودده بمانند.
سینماداران ما باید سبک کار خودشان را تغییر بدهند و به سمت سالنهای عجیبتر و بهتر بروند، سالنهایی که تجربۀ متفاوتتری از فیلم دیدن را برای تماشاگر ایجاد بکند. شوک دومی که اکران انلاین ایجاد خواهد کرد ورود سینماداران و پخشکنندهها به سمت فیلمهای خارجی است، بعد از این اتفاق برای اینکه جاذبۀ سالنهای سینما بیشتر شود، میشود حق نمایش این فیلم ها را با ۳۰، ۴۰ هزار دلار خرید و آن را اکران کرد.حتی اکران اینترنتی این فیلمها هم میتواند سودده باشد. اگر همزمان با بقیه دنیا صورت بگیرد.
کثیریان: حرف آقای خوشخو را تایید میکنم. واقعیت امر این است که همه ـ چه سینمادار، چه سینماگر، چه ناظران بیرونی ـ منتظر هستند ببینند نتایج واقعی مادی و معنوی اکران آنلاین چیست؟ یک بخش مهم ماجرا همین است یعنی این فیلم باید در سینما دیده شود ولی به نظر من یک اتفاقی مانند سرنوشتی که در مورد دیجیتال و نگاتیو افتاد، رخ میدهد، الان خیلی مسخره است که من بگویم دوست دارم نگاتیوهای ۳۵ میلمیتری را روی پرده ببینم، از آن مرحله عبور کردهایم و تمام شده و به خاطرات پیوسته است.
به هر حال تکنولوژی خودش را تحمیل میکند، حالا ممکن است خوب باشد یا ممکن است بد باشد. الان تجربۀ فیلم دیدن جمعی خیلی مهم است ولی خیلی از ما بسیاری از فیلمهایی که در دوران قبل از ما ساخته شده است را در ویدیو دیدیم، چون این امکان را نداشتیم که آنها را روی پرده ببینیم. به هر صورت سینما خودش را با وجود اینترنت باز هم پیش میبرد، سینماداران هم جلوی این ماجرا مقاومت میکنند، به دلیل اینکه بحث منافع مادی مطرح است، خوب و بد آن مهم نیست! الان دوران سینماسازی در مالها و ساخت پردیسهای سینمایی است، یک عده در این پردیسها سودهای کلان میبرند. اتفاقاً در سینمای ایران به نسبت قبل تعداد تماشاگران سینما به شدت افزایش پیدا کرده است، نسبت به ۱۰ سال پیش چند برابر شده است و به خاطر زیاد شدن پردیسها، در دسترس بودن آن، پراکندگی جغرافیایی مناسبتر آن؛
خوشخو: سال ۸۹ یا ۸۸، ۱۶ میلیارد تومان فروش داشتیم، سال ۹۸ حدود ۳۰۰ میلیارد. البته که بحث تورم را هم میدانم.
کثیریان: تعداد تماشاگران افزایش پیدا کرده است حالا درست است قیمت بلیت هم افزایش پیدا کرده است ولی به هر صورت این یکی از گزینههای روی میز میشود. در واقع سینماگران هم دورنمای شفافی ندارند، منتظر هستند ببینند وضعیت دو فیلم طلا و خروج چه میشود؟ به نظرم موج این ماجرا ادامه پیدا میکند، چون با توجه به تقسیم درآمد ۷۰ به ۳۰ بلیتفروشی، شاید بتوانند بقیه را هم ترغیب بکنند که اکران اینترنتی را انتخاب بکنند.
ضمن اینکه برخی فیلمها هم امیدی به اکران ندارند، چون سال دارد میگذرد و نهایتاً ۳۰ تا فیلم میخواهد در ادامه سال اکران شود، ۱۰۰ فیلم دیگر میخواهند چه بکنند؟ مثلاً آقای محمد شایسته در مورد «طلا» گفته من اگر پولم بازگردد، راضی هستم، چون اکنون به این سادگیها نمیتوانم این فیلم را اکران کنم.
نِتفلیکس به یک تعاملاتی با سینماهای اروپا و آمریکا میرسد که بعد از پخش یک فیلم، سینما هم بتواند آن را اکران کند، یعنی اینها بلافاصله پشت سر هم باشد و حالت موازی پیدا کند، نه اینکه اکران فیلم تمام شود، چند ماه بعد آن را به VOD بفروشند! این اکران موازی به نفع فیلمساز، تهیهکننده و پخشکننده است، چون یکسری از مخاطبان سینما لزوماً به سینما نمیروند و تمایل به تماشای نسخه اینترنتی و دیویدی دارند، وقتی اکران سینما وآنلاین همزمان شود، ممکن است این افراد به تعداد مخاطبان سینمای ایران اضافه شوند. چون به نفع مشتری است، ۱۲ هزار تومان یا ۱۵ هزار تومان میدهد و چند نفر فیلم را تماشا میکنند درحالی که اگر این خانواده بخواهند به سینما بروند باید کلی پول هزینه کنند، از بوفه آنجا خرید کنند، شام بخورند. اساساً یکسری کسب و کار حول سینما درست شده، هم در پردیسها و هم در سینماها و این گردش مالی بزرگی است و طبیعتاً اگر سالندارها بخواهند این منفعت را از دست بدهند مقاومت میکنند؛ چون برای آن سرمایهگذاریهای چند میلیاردی کردهاند.
در هر صورت به نظرم الان در یک دورۀ مهم هستیم و همه دارند تماشا میکنند که چه اتفاقی میافتد.
مافی: من از یک زاویه دیگری به این مقوله نگاه میکنم؛ از زمانی که اینترنت آمده است و ما میگوییم دوران پساتکنولوژی آغاز شده است، چون یک فضایی فضای نامتناهی است و یک امکان نامتناهی را ایجاد میکند و شما نمیتوانید انتهای آن را پیدا کنید. خیلی اتفاقات جهان در این بستر قرار گرفت، یعنی خیلی چیزهایی را که قبلاً ما تجربه میکردیم و ما همۀ آنها را در خاطراتمان داریم، امروز تمام شده است. یک آماری دادند که متولدان بعد از سال ۲۰۰۰ بسیاری از تجربههایی را که ما داریم، ندارند! به واسطۀ اینکه از زمانی که عاقل شدند، گوشیهای هوشمند وجود داشته و وقتی اسمارتفون و سرعت بالای اینترنت وجود داشته، آنها دارند جهان را از یک دریچۀ دیگری میفهمند.
سینما و دیدن فیلم روی گوشی برای نسل جوان خیلی کار سادهای شده است، آنها یک گوشی دستشان است و یک هندزفری داخل گوششان، و دارند فیلم نگاه میکنند. یعنی آنها عادت کردند که جهان را از دریچۀ گوشیهایشان ببینند. البته من خودم هم بعضی فیلمها روی گوشی میبینم ولی بعضی فیلمها را میگویم باید را روی پرده ببینم. حالا یک جنبۀ فرحبخشی هم وجود دارد که مخاطب میگوید برویم سینما یک دوری هم بزنیم؛ آن دیگر نفسِ فیلم دیدن نیست، یعنی اگر امروز کسی بخواهد به سینما برود میرود که تفریح کند، وقت بگذراند، صرفاً هدف این نیست که برود فیلم ببیند.
دوران گوشیهای هوشمند و پساتکنولوژی یک اتفاق دیگری را رقم زده است و اینکه آدمها به تفّرد و فردیت در رفتارشان عادت کردند، یعنی اینکه در گذشته مگر میشد فیلمی را به تنهایی تماشا کرد؟ فیلم دیدن یک رفتار جمعی تلقی میشد، اما امروز فیلم دیدن یک رفتار کاملاً فردی است، یعنی بارها شده همسر من روی تبلتش دارد یک فیلم را با هندزفری میبیند، من هم این طرف به تنهایی فیلم میبینم، فقط نمیگذارم پسرم روی صفحهنمایش کوچک فیلم ببیند به واسطۀ اینکه چشمهایش آسیب میبیند.
فردیتی که دوران اینترنت ایجاد کرده، خیلی زیاد است و این اجازه را به من میدهد که فیلم را به صورت آنلاین ببینم. این تجربۀ جدید، لاجرم رخ خواهد داد. تجربۀ اکران آنلاین، مناسک فیلم دیدن را از بین میبرد یا آن را تغییر میدهد دیگر سینما رفتن و سالن سینما، سینما نیست، این یک پدیدۀ جدید و یک استحاله است، به نظرم این مناسک جدید باید به لحاظ فرهنگی جا بیفتد. اینکه چه محسنات و چه مضراتی دارد، همانطور که دوستان فرمودند باید به مرور زمان بفهمیم اما اینکه یک اتفاق فلسفی پس این ماجرا است را نباید نادیده بگیریم. قطعاً هم سینمادارها و هم مخاطبان متحمل یکسری شرایط میشوند، به نظرم برای مخاطبان شرایط آسانتر است تا برای سالندارها.
نکتۀ آخر ما این تغییرات را قبلاً هم به شکلی تجربه کردیم، یک زمانی سینماهای تهران تکسالنه بود، اما بعداً به پردیس تبدیل شد. در اکران آنلاین یک اتفاق مشابه با ابعاد کمتر افتاده است، سینمادارها در این چرخه ضرر خواهند کرد اما نمیتوانند مقاومتی بکنند این اتفاق لاجرم رخ میدهد.
* آیا هر فیلمی باید در اکران آنلاین برود؟
خوشخو: وقتی فیلم «خروج» روی اکران آنلاین رفت، از معدود فیلمهایی بود که فضای بیرونی داشت و حرکت دوربین داشت و …، یعنی از فیلم خروج پرخرجتر و سینماتر به یک معنایی در سینما کمتر داریم و اکرانش ریسک بود.
به نظرم اکران آنلاین یک فرصت فوقالعاده برای لوباجتها (کم هزینه) است، فیلم طلا واقعاً روی پرده فروش نمیکرد یا تعداد زیادی فیلم هنر و تجربه هستند که وقتی روی ویاودی میآید، حتی مادر من که تماشاگر حرفهای سینما نیست میرود نگاه میکند! بنابراین اکران آنلاین برای فیلمهای لوباجت بهشت است ولی سقف فروش و پولی هم که به سرمایهگذار برمیگردد نمیدانیم چقدر است، در بهترین حالت بعید میدانم ظرفیت ویاودی ما بتواند بیش از ۴، ۵ میلیارد تومان به سازندگان برگرداند، برای همین فیلم «روز صفر» یا «شنای پروانه» یا کمدی های عطاران را اگر بخواهند فقط به صورت اینترنتی اکران کنند یک شکست کامل تجاری را تجربه خواهند کرد.
*مخصوصاً با هزینههای سرسامآور ساخت فیلم. میگویند الان متوسط هزینه تولید فیلم حدود ۴ میلیارد تومان است…
خوشخو: رقم ۴ میلیارد و ۱۵ میلیارد تومان که برای کف و سقف تولید فیلمها میگویند، هنوز شایعه است، یعنی چیزی است که تهیهکنندهها خوش دارند جا بیندازند، وگرنه فیلم «چشم و گوش بسته» آقای موتمن با رقمی خیلی کمتر از اینها ساخته شده است…
کثیریان: این یک پالسی است بین تهیهکننده و سرمایهگذار.
خوشخو: بله، دوستانی هستند که فیلم میسازند، قبل از آن با وزارت بهداشت و شهرداری و خیلی جاهای دیگر ـ که اسمشان هم بیان نمیشود، چون فکر میکنند تبلیغ غیرمستقیم بهتر است! ـ صحبت میکنند و بودجه میگیرند و فیلم را میسازند و خرج خودشان را از تولید در میآورند. من فکر میکنم الان باید ۲ تا ۲.۵ میلیارد تومان را برای هزینه یک فیلم معمولی درنظر بگیریم.
در تکمیل صحبت قبل بگویم که به نظرم سینمادارها باید به سمت کیفیت بروند، سالنهایشان را به یک مرکز تفریحات تبدیل کنند، یعنی غذای خوب داشته باشند و سرگرمیهایی را برای بچهها و مردم در نظر بگیرند. ما با کمبود فضاهای تفریحی خانوادگی مشترک مواجهیم و سینماها با رفتن به این سمت میتوانند به حیات خودشان ادامه بدهند، مثلاً الان پارکنیگ برج میلاد را «سینما ماشین» کردهاند و بلیت ۴۰ هزار تومانی آن به سرعت فروش میرود و مردم برای اینکه یک سرگرمی جدید را تجربه کنند، هزینه میکنند و چند ساعت وقت میگذارند.
سالنها باید به این سمت بروند که یک تجربهای به شما بدهند که در خانه اینطور نیست، الان یک سالنهای کوچکی ساختهاند که مانند خانه است و پرده آن از مانیتور تلویزیون یک مقدار بزرگتر است. وقتی کیفیت در این حد است، فرد میتواند در خانه فیلمش را ببیند.
کثیریان: یک زمانی سینماهای تکسالنه حذف و به جایش پردیسها ساخته شد. آن زمان میگفتیم سینماهای معمولی ما پر نمیشود، چرا باید پردیسها که چند سالن هم دارند، پر شوند؟ ولی ما الان میبینیم آن سینماها پر میشود و تعداد مخاطبان زیاد شده است، یا احیای درایوین سینما (سینماماشین) تا قبل از شیوع کرونا اصلاً به فکر کسی نرسیده بود. اما محدودیت باعث شد به چیزهای جدیدی فکر کنند بعد صف ایجاد میشود و طبیعتاً اگر این ادامه پیدا کند، چون موقعیت متفاوتی برای فیلم دیدن است و تجربۀ متفاوتی است همچنان متقاضیان خودش را خواهد داشت.
ایجاد موقعیتهای جدید به افزایش مخاطب منجر میشود، یک موقعیت جدید هم اکران آنلاین است. مقاومت کردن جلوی آن مانند این است که بگوییم معنای کلمه را در گوگل جستوجو نکنید و بروید حتماً دیکشنری را باز کنید! یا الان چند نفر سراغ نسخه کاغذی فرهنگ دهخدا میروند؟ به ندرت! در صورتی که اتفاق مهمی بود و یک فردی عمرش را گذاشت و فرهنگ دهخدا را تهیه کرد. اینها لاجرم است و نمیشود کاری کرد. شما میتوانید بروید قهوهخانه چای بخورید، یا در خانه چای بخورید، موضوع درباره حق انتخاب است. اکنون این موضوع در سینما اتفاق افتاده است؛ شما دوست دارید بروید داخل ماشین فیلم ببینید یا دوست دارید داخل سینما فیلم را ببینید، شما میتوانید انتخاب کنید و این خودبخود منجر به افزایش مخاطب میشود.
این مساله خودش را تحمیل میکند و راهی هم ندارد. نرخ هزینههایش هم کمکم تعدیل میشود، چون به نظرم الان هزینۀ پایینی است، چون ظرفیت ویاودی ما هنوز آنطوری نیست که باید باشد. فرض کنید زیرساختها فراهم شود، آن وقت یکپنجم جمعیت ایران بخواهند فیلم ببینند، چه اتفاق بزرگی میافتد! این موضوع زمانبر است، همانطور که سیدی خودش را جا انداخت و الان نمایش خانگی رونق گرفته است، تماشای اینترنتی هم به مرور جای خودش را باز میکند.
خوشخو: البته در نظر بگیریم که اگر مخاطب بیشتر شود، مقاومت تلویزیون بیشتر خواهد شد، صدا و سیما چنین اجازهای نمیدهد.
مافی: تلویزیون مقاومت دارد، چون در این رقابت شکست میخورد. تلویزیون جمهوری اسلامی برای چه کسی دارد سریال میسازد؟ کسی که سریال آمریکایی دانلود میکند و روی گوشی و تبلتاش میبیند، او اصلاً سریالهای صدا و سیمای ایران را نمیبینند و میخندد، چون او دارد بهروزترین سریالهای دنیا را میبینند. پس سبد سریال تلویزیونی تولید داخل برای عدهای مشخص است که آنها عمدتاً مرکزنشین نیستند و در شهرهای بزرگ زندگی نمیکنند و یا ارتباطات و فهم آنلاین آنها کمتر است. اکنون تلویزیون چه وزنی دارد؟ یک زمانی آگهیها در تلویزیونها منحصر بودند، یعنی آگهی تلویزیونی رقم داشت الان آگهیها در شبکههای اجتماعی و مجازی و به صورت آنلاین زیاد وجود دارد.
ما نباید دوران پساتکنولوژی را فراموش کنیم، دورانی که اینترنت تمام زیست ما را فراگرفته است. وقتی شما در این فضا قرار میگیرید همه چیز دستخوش تغییر میشود و اقتصاد سینما هم یکی از آنهاست. اکران آنلاین مانند همۀ امور آنلاین دیگر تمام وجوه زندگی فرهنگی ما را خواهد گرفت.
در دوران آنلاین هم سینما همچنان مخاطبان خود را دارد؛ آنهایی که عشق فیلم هستند و دوست دارند روی پرده بزرگ فیلم ببینند، آنها که دنبال تفریح و سرگرمیاند، همچنین کسانی که امکان فیلم دیدن روی ویاودی را ندارند. وگرنه جز این سه دسته، مابقی ترجیح میدهند داخل خانهشان فیلم ببینند، الان هم تلویزیونها برزگتر شده، سیستمهای صوتی قویتر شده و تجربه تماشای آنلاین لذتبخش است.
کثیریان: بعضیها الان در خانه پرده سینما هم دارند.
مافی: تصور من این است که اکران آنلاین فیلمها را به این سمت میبرد که فیلمهایی مختص خودش ساخته شود، همانطور که الان سریالهایی مختص ویاودی دارد ساخته میشود. اقتصاد سینما در شرایط آنلاین قطعاً تغییر خواهد کرد، همانطور وقتی تاکسیهای اینترنتی وارد ایران شد، اقتصاد تاکسی سرویسها بهم خورد و خیلیها آسیب دیدند اما مگر میشود جلوی آن را گرفت؟
نکتۀ آخر این است که من هم معتقدم سینماهای ما ظرفیت اکران همۀ فیلمها را در طول سال ندارد، فیلمهایی که اقبال اکرانشدن ندارند و قرار است ۴ سال دیگر در شبکه خانگی پخش شوند، خیلی بهتر است که اکران آنلاین شوند و هر چقدر هم فروش بکنند باز خوب است. این اتفاق پیشتر درباره مستندها افتاده است و در سایتی به نام «هاشور» اکران آنلاین میشوند و من هم مشتری آن هستم.
به نظرم میشود با شناور کردن قیمت بلیتها در اکران آنلاین، خیلی از مسائل اقتصادی را حل کرد اما به هر حال اقتصاد سینمادارها ضربه خواهد خورد. همانطور که دو دهه آینده شما روی تلویزیونتان فیلم نمیبینید، همۀ آدمها یک عینک ویآر روی چشمشان است و فیلمهای سهبُعدی میبینند و در صحنه زندگی میکنند؛
کثیریان: لپتاپ هم دارد حذف میشود و همه چیز در گوشی همراه خلاصه شده است.
* با توجه به شرایط ویژه پیشآمده ناشی از شیوع کرونا، آیا موافق افزایش قیمت بلیت سینما در سال جدید هستید یا خیر؟ بعضیها معتقدند نه تنها نباید گران شود بلکه باید ارزانتر هم شود، به دو دلیل یکی به دلیل اینکه سفره معیشت مردم کوچکتر شده است و دلیل دوم بحث رقابت با اکران آنلاین است، میگویند یا اکران آنلاین باید یک مقدار عددش بالاتر برود یا بلیت سینما باید کمتر شود، نظر شما چیست؟
خوشخو: اتفاقا میشود استراتژی معکوس را انتخاب کرد. وقتی که نرخ زندگی گران میشود بعضی از خدمات را باید ارزان کنند که مشتریهای جدید جذب کند. اکران آنلاین همین کار را کرده است. قیمت بلیت در ایران به نسبت سطح درآمد بالا است، در عرض چند سال گذشته حساب کردند ۵۰۰ درصد افزایش بلیت داشتیم در کشورهای دیگر ۱۳ درصد، در ژاپن در عرض ۲۰ سال ۶ درصد بوده. به نظرم قیمت بلیت بیش از حد گران شده است و سودش را تهیهکنندهها میبرند. سینما در ایران تجارت بسیار پرسودی است، یعنی یکی از سودمندترین بیزینسها در ایران است و سریعترین بازگشت سرمایه را در ایران دارد و برای همین است که سرمایهگذارها از جاهای دیگر به این فضا میآیند و در سینما سرمایهگذاری میکنند، یک بخشی از آن البته به خاطر فضای سینما است و همنشینی با بازیگرها و حضور در مهمانیها و مطرح شدن ، ولی یک بخش دیگر آن اینکه اینجا همیشه یک سود تضمینشده داشته است. به نظرم بخش بزرگی از افزایش قیمت داخل جیب تهیهکنندهها میرود، ما کم تهیهکنندهای دیدیم که در عرض ۳۰ ساله گذشته بگوید ورشکسته شدم! معمولاً کسی که وارد این تجارت میشود آنقدر امکانات پول درآوردنش زیاد است که در آن باقی میماند و همینطور وضع مالیاش بهتر میشود. به نظرم فکر افزایش قیمت بلیت سینما اشتباه است.
یک نکتۀ دیگر دربارۀ بیزینس سینما باید بگویم، ظرفیت این سینما هنوز خیلی بالاست، هزار شهر ایران هنوز سینما ندارد و این رقم بالایی است، شما با ساخت سینما در هزار شهر میتوانید به سوددهی سینما اضافه کنید، مانند روزنامهها که شبکه توزیع درستی ندارند و چون از تمام ظرفیت فعلی آنها استفاده نشده است ورشکسته شدند، اگر شبکهای باشد که ساعت ۸ صبح روزنامه را در هر شهری به دست مردم برساند، امکان دارد معنای تمام بحرانهایی که میگویند ، تغییر کند. در حوزۀ سینما همانطور که آقای کثیریان هم اشاره کردند، ساخت سینما در ابتدای دهه ۹۰ شروع شد اصلاً وضع سینما را دگرگون کرد، سال ۸۸ و ۸۹ ما بحران تماشاگر داشتیم با ساخت پردیسهای سینمایی بحران تماشاگر تمام شد، فیلمها با رقمهای بالایی فروش رفت و اکنون سالی بالغ بر ۱۰۰ فیلم قابل اکران میسازیم.
یک نکتۀ دیگر در ادامۀ حرف آقای مافی بگویم که به نظرم سینمای ملودرام ایرانی و سینمای کمدیِ ایرانی هنوز میتوانند مشتریهای خاص خودشان را داشته باشند، هنوز سریال خوب ایرانی که بامزه و شیرین باشد میتواند سریال خوب آمریکایی را نزد تماشاگر شکست بدهد، ما یک فرهنگ زیرین قوی داریم که خیلی خیلی قدرتمند است که اگر کسی بتواند از آن فرهنگ خوب استفاده کند، نانش در روغن است، مثلاً پدیدهای مانند رضا عطاران و مهران مدیری، اینها کسانی بودند که با آن زیرشاخۀ فرهنگ ایرانی خودشان را تطبیق دادند و محبوبیت آنها به خاطر این است که روی آن منطبق شدند و تمرکز کردند. اصلاً چرا رقیب سریالهای ایرانی، سریالهای ترکی هستند و خیلی از آدمها که حتی سواد بالایی هم دارند سریال ترکی میبینند؟ میخواهم بگویم هنوز آن فرهنگ شرقی اگر بتواند در سینما، تلویزیون خوب منتقل شود، میتواند مخاطبهای خاص خودش را داشته باشد، مثلاً الان سریال «زیرخاکی» که من هنوز آن را ندیدم آنقدر طرفدار پیدا کرده و همه اطرافیان آنقدر راجع به آن صحبت میکنند و برایم جالب است یک سریال ایرانی آن هم در شبکه یک که شبکۀ نسبتا مهجوری است، اینقدر مخاطب دارد.
یعنی هنوز چنین ظرفیتی وجود دارد و به همین خاطر فکر کنم سینمای ایران فقط باید باهوشتر باشد، اگر باهوشتر و دقیقتر باشد هنوز میتواند حتی با سینمای آنلاین، حتی با موج سینمای آمریکا و هر اتفاق دیگری به حیات خودش چه در تلویزیون، چه در سینما، چه در vodها ادامه بدهد.
کثیریان: الان افزایش قیمت بلیت به نفع سینمای ایران نیست، چون خواهناخواه وارد یک رقابتی شده و با توجه به ماندن خیلی از آدمها در خانه و بسته شدن سینماها، خودبخود سینمای آنلاین نمود بیشتری پیدا کرد و چون امکانهای دیگر عملاً به ناچار بسته شده بودند، نه دیویدی و نه چیز دیگری بیرون میآمد و تنها امکان فیلم دیدن این بود، بنابراین حواس خیلی از مخاطبین بالقوه و حتی بالفعل سینما به این جهت متوجه شد و خب با توجه به طولانی شدن این مدت میتواند به یک عادت تبدیل شود. به نظرم گران شدن بلیت عملاً منجر به شکست سینما میشود.
نکتۀ مهمی که آقای خوشخو در بخش اول گفت این است که حتماً بایستی سینماها موقعیتهای جدیدتر، رفاه بیشتر، کیفیت بالاتر برای مخاطبینشان فراهم کنند که در سینما آنلاین در دسترس نیست، یعنی شما علاقه داشته باشید هفتهای یا ماهی یکبار به سینما بروید و آن فضا را در سینما تجربه کنید.
بنابراین فکر میکنم افزایش قیمت عملاً به نفع سینما نیست ولی نهایتاً فکر میکنم باید گزینههای بیشتری در سینماها گذاشته شود که حضور مردم را توجیه کند. سینما خیلی سود دارد. در همۀ بخشهای سینما پول است، چه پولهایی که توسط سرمایهگذار از بیرون تزریق میشود، چه پول سینماداری که الان مردم به سینما رفتن دارند رغبت نشان میدهند و تعداد سینماها زیاد شده است و بنابراین سود آن هم بالا میرود، چون مخاطب سینما انبوهتر شده است. در همۀ بخشهای سینما هم پول تولید میشود و هم از بیرون وارد میشود، برای همین وقتی به یک بازیگری برای نقش دوم فیلم که کل آن یک ربع هم نمیشود، صدها میلیون تومان پیشنهاد میشود، او میگوید نه باید بیشتر بدهند!
مافی: دوران پساکرونا نداریم، اساساً عصر، عصرِ گذشته نمیشود. دوران پساکرونا در وضعیت اجتماعی یک دوران بیپایان است. سادهترین اتفاقش این است که مناسک تغییر کرده، آدمها به هم دست نمیدهند، روبوسی نمیکنند، بغل یکدیگر نمینشینند، دست گردن همدیگر نمیاندازند و این مساله رسوخ میکند و نظم را تغییر میدهد. پس وقتی دوران پساکرونا به دوران دیجیتال گِره میخورد، یکسری ظرفیتهای فضای مجازی هم در همین دوران کشف میشود، مثلاً کلاس آنلاین در دانشگاه، ابتدا برای همۀ ما سخت بود، یعنی جلسۀ اولی که من دو ماه پیش برگزار کردم سه نفر از دانشجویان آنلاین شدند اما دیروز ۳۳ نفر آنلاین بودند، حضور و غیاب آنها راحت بود و همه چیز تمام شد، یعنی آدمها به این فکر میکنند که من برای چه باید به دانشگاه بروم؟ وقتی استاد ما دارد درس میدهد و من در خانه فیلم او را میبینم یا مثلاً من برای چه وقتی میتوانم دورکاری بکنم سر کار بروم و این همه مسافت را طی کنم؟ یعنی همه چیز تغییر میکند و این وضعیت باعث تغییر جهانبینی و تغییر نگرش میشود، حتی خرید نان هم اینترنتی شده است، در صورتی که ایستادن در صف نانوایی جزء مناسک ما بود.
چون برای این وضعیت، پایانی مفروض نیستیم، میماند و به یک فرهنگ تبدیل میشود، یعنی در ابتدا به خردهفرهنگ و عرف تبدیل میشود و بعد به مرور به فرهنگ تبدیل میشود. وقتی به فرهنگ تبدیل شود و به عنوان مناسبات فرهنگی تلقی شود دیگر تغییر پیدا نمیکند حالا در این وضعیت سینما میخواهد به حیات خودش ادامه بدهد، سوال مصداقی و روشنش این است که قیمتها افزایش پیدا کند یا خیر؟ قطعاً خیر! یعنی سینماگر اگر بخواهد قیمتها را افزایش بدهد شکست خواهد خورد، همانطور که اگر سینما بخواهد تولید آثارش را نازل کند شکست میخورد. شما الان در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران چیزهایی را میبینید که ۲۰ سال پیش محال بود آن را ببینید، چون در رقابت قرار گرفته است.
اگر قیمت بلیت سینما افزایش پیدا کند، سینماداری متضرر میشود اما سینما همواره به حیاتش ادامه میدهد به واسطۀ اینکه با خیال آدمها درگیر است، فقط مناسک فیلم دیدن تغییر میکند. اگر در این تغییرات و در این وضع جدید سینمادارها و سینماگرها خودشان را به روز کنند و برای این وضع جدید بتوانند چیزی ارائه بدهند، موفق میشوند وگرنه کمتر کسی حاضر میشود خانهاش را ترک کند و به سینما برود.
کثیریان: مثلاً الان بگویند شما برای دیدن سریال در تلویزیون باید هزار تومان بدهید، ببینید چقدر مخاطبان تلویزیون افت پیدا میکند، حتی اگر بگویند برای روشن کردن تلویزیون باید یک پسورد وارد کنید، باز هم مخاطبش افت میکند، چون تلویزیون در دسترس ماست و با یک دکمه همه چیز را میبینیم، بُرد تلویزیون روی این است که همه چیز آن رایگان است ولی برای سینما شخص باید برود بلیت بخرد و فیلم ببیند. همین که مردم دارند برای سینما و تئاتر پول میدهند و رونق دارد، یعنی سینما خیلی از تلویزیون جلوتر است. به نظرم با بیشتر شدن قیمت بلیت سینما چون رقیب پیدا شده است متضرر میشود.
خوشخو: به هر حال همان مناسک فیلم دیدن هم روی ما تاثیر داشت، فقط خود فیلم روی ما تاثیر نداشت، الزاماً بدتر یا بهتر نیست مثلاً یک زمانی در قرن نوزدهم شما میخواستید بروید تابلوی مونالیزا را در فرانسه ببینید، شما چندین روز یا حتی چند ماه مسیر را طی میکردید و بعد تابلو را میدیدید، تاثیر آن اتفاق برای شما شدیدتر و عجیبتر بود و در وجود شما رسوخ میکرد، اما الان روی جاسوییچی شما نقش مونالیزا است. میخواهم بگویم آن زمان خود مناسک فیلم دیدن باعث میشد در ذهن بماند و تاثیرگذار شود.
مافی: یعنی این تغییر باعث میَشود اگر از آن پردۀ عریض روی صفحه مانیتور بیاید، با دیدن فیلمی که میتوانست از دیدنش در سینما لذت بردم، بگوید فیلم خیلی مسخرهای است! نسل جدید با ما متفاوت هستنریالد یک اصطلاحی دارند میگویند «مُوسکِش فیلم دیدن»، یعنی فیلم را روی سرعت بالا میبینند، هر جا احساس میکنند ریتم افتاده، آن را میزنند جلو برود!