در جشنواره سال ۹۸ با نمایش فیلم «روز بلوا» تصور غالبی که از برخورد با یک فیلم اجتماعی داشتیم عوض شد. انگار کسی توجهی نداشت که فیلم چه می گوید و از قبل مشخص شده بود که باید چطور با فیلم برخورد کرد. از همان ایام تمرکزم بر این بود که شرایطی ایجاد شود تا فیلم در بهترین شکل دیده شود. استنباط ما این بود که در وضعیت امروز «روز بلوا» از طریق شبکه نمایش خانگی در دسترس تر است و بهتر دیده می شود. هم من و هم سازمان اوج تاکیدمان بر این بود که فیلم توسط مردم دیده شود چرا که «روز بلوا» حرف مردم است و بخشی از همان چیزهایی است که بین خودشان درباره آن حرف می زنند و نقد دارند. فیلم «دهلیز» هم در زمانی ساخته شد که «قصاص» و صحبت درباره آن جزو سوژه های ملتهب روز بود. معتقدم به هر موضوع اجتماعی و سیاسی می شود نقد داشت به شرط آنکه زبان و لحن درست را پیدا کنیم.
مهم ترین اش این است که به نتیجه نهایی فکر کنیم و نه منفعت و مصالح شخصی. آیا من فیلم اجتماعی می سازم برای این که مساله مردم مطرح شود یا اینکه قرار است «من»؛ «بهروز شعیبی» با گفتن مسائل اجتماعی مطرح شوم. با پاسخ به این سوال جهت فیلم را انتخاب می کنیم. تصور من این بود که مساله و دغدغه «روز بلوا» باید مطرح شود. در همان ایام از خیلی از دوستان و عموما از همان هایی که در جشنواره فیلم فجر تصمیم گیرنده بودند توصیه هایی شنیدم مبنی بر اینکه شخصیت فرد روحانی را تغییر بده، این کار را بکن و فلان کار را نکن و… اما من بی اعتنا به همه این پیشنهادها، کار خودم را انجام دادم چون معتقد بودم حرفی را که متعلق به مردم است باید در هر شرایطی مطرح کرد. موقع تبادل نظر و گفت وگو همین حالاست. باید فضای گفت وگو را به وجود بیاوریم. همیشه به تغییرات امیدوارم. به اصلاح امیدوارم و معتقدم باید مساله مردم را طوری بیان کنیم که مردم از آن سود ببرند نه کسی که آن را مطرح می کند.
سخت ترین کار برگرداندن اعتماد به مردم است ولی به نظرم شدنی است. سخت است اما ناشدنی نیست.
هیچ فیلمساز و مولفی از مردمش جدا نیست. در مواجهه با هر اتفاق اجتماعی، بحران اقتصادی و هر مساله ای او هم مثل بقیه مردم است و مثل تمام جامعه آن را لمس می کند. فقط یک جا مستثنی می شود؛ جایی که انتخاب می کند چقدر از امکاناتی که در دسترس دارد برای گفتن حرف هایش استفاده کند. هرکس لحن و زبان خاص خودش را انتخاب می کند. برخی ترجیح می دهند آن را وارد فضای فیلم نکنند و در قالب پست اینستاگرامی یا اظهار نظر شخصی مطرح کنند. انتخاب من اما این نیست. اگر مشغول ساخت فیلم نباشم در ناخودآگاهم در حال پذیرش مسائلی هستم که باید درباره آنها حرف بزنم یا راجع به آنها فکر کنم. ممکن است در کوتاه مدت از جریانی که برخی دوستان خوبم برای فضای حاشیه ای و پیرامون کارشان استفاده می کنند بی بهره بمانم اما ترجیح ام این است هر آنچه می خواهم بگویم را با هر توانایی و دانش و درکی که دارم به اثری که می سازم بیاورم. اگر هم کم است ناگزیرم، همین قدر از من بر می آید.
حتما همین طور است. هر کس اگر از خودش، از اخلاق فردی و تعهدی که نسبت به دیگران دارد شروع کند قطعا خیلی از مشکلات برطرف خواهد شد. همیشه نگاهمان این بوده که مشکلات از جایی که نمی دانیم کجاست سرازیر و برای ما نوشته می شود، در حالی که اگر مدیران به همین نکته توجه کنند که خودشان بخشی از جامعه هستند و مراقب رفتارشان باشند، مراعات هر موضوع کوچکی از آنها می تواند به اصلاح بخشی از جامعه منتهی شود. و ای کاش از ابتدا در مدرسه همین ها را آموزش بدهیم و همان طور که بر تعالیم مذهبی تاکید داریم بر اصول اخلاقی که اصل دین ماست تکیه کنیم. کاش بر حق الناس که در همه ادیان و جوامع تعریفی واحد دارد جدی تر توجه کنیم. ما حق نداریم بخشی از حقوق طبیعی انسان ها را از آنها بگیریم چرا که سرنوشت شان تغییر می کند.
مینی سریال سه قسمتی «روز بلوا» به کارگردانی بهروز شعیبی و تهیه کنندگی محمدرضا تخت کشیان در شبکه نمایش خانگی پخش می شود. داستان «روز بلوا» درباره یک روحانی استاد دانشگاه خوشنام و یک چهره تلویزیونی مورد توجه به نام عماد (بابک حمیدیان) است که ناگهان با اتهام های جدی از سوی نیروهای امنیتی مواجه می شود که خود و خانواده اش را در موقعیت پیچیده و بر سر دوراهی قرار می دهد؛ دوراهی که در یک سوی آن پای خانواده و آبروی خانوادگی در میان است و در سوی دیگرش دفاع از شرافت انسانی و حرفه ای اش. بابک حمیدیان، لیلا زارع، محسن کیایی، محمد علیمحمدی، مسعود دلخواه، زکیه بهبهانی، ساغر قناعت، پاشا جمالی و داریوش ارجمند در این سریال به ایفای نقش پرداخته اند.
روزنامه ایران