پوریا عالمی_ فرهادی اسکار گرفت و احمدینژاد که هیچ رئیسجمهوری در جهان جواب نامههاش را تا الان نداده، تصمیم گرفت نامهای به یکی از فعالان هنری جهان؛ یعنی آقای اسکار بنویسد.
متن این نامه برای اولینبار در روزنامه «شرق» و در این ستون منتشر میشود: حبیبیحبیبیحبیبی حبیب… (ترجیعبند یکی از اشعار پرمغز دانشمند و فیلسوفی با نام نانسی عجرم است که صلاح دیدم نامهام را با آن شروع کنم). سلام پسرم اسکار… چطوری؟ تو برخلاف اسمت که با اُس شروع میشود خیلی هم آدم ردیفی هستی. میدانی که ما اینجا به کسی که کاری از دستش برنیاید میگوییم اسکل، اما تو اسکل نیستی و اسکاری. اگر اسکل بودی جای اینکه جایزه را بدهی به اصغر، میدادی به اکبر. باید از این موقعیت که ترامپ (از مریدان من) در آمریکا رئیسجمهور شده استفاده کنی و اسکار را تبدیل کنی به جشنواره فیلمهای فاخر و هرچه جایزه و دلار و سکه بهار آزادی دارید بدهید به فیلمسازان ما مثل دهنمکی، فراستی، دهنمکی، فراستی. من خوشحالم که تو داری در آمریکا حال آمریکا را میگیری. این کاری است که ما در جشنواره فجر انجام میدهیم. اگر تلاش کنی و بتوانی یک نامه از مشایی بگیری (مثل حبیب که با چشمک مشایی آمد و چشمش درآمد) تو هم میتوانی سال بعد بهعنوان یک چهره مقاوم بیایی جشنواره فجر و توی کاخ جشنواره، یک غرفه بگیری اما باید خیلی مراقب باشی. تو درست است که برای مبارزه با آمریکا به اصغر فرهادی جایزه دادی، ولی پسر خوب، چرا قبلش به مسعود فراستی نگفتی؟ بیا. مسعود سکته کرده و افتاده گوشه خانه. آخر من جز همین مسعود و بقایی و مشایی و اینا دیگر کسی را بیرون ندارم که. سند هم ندارم بروم بگذارم برای باقی. گفتم باقی، خدا بقایی را برای ما حفظ کند. در پایان من دیگر حرفی ندارم جز اینکه حالا که ترامپ به ایرانیها ویزا نمیدهد، تو لطف کن و با توجه به شرایط حادی که من دارم (یعنی آمریکا را خیلی دوست دارم و دلم تنگ شده) من را خصوصی دعوت کن آنجا. یک سخنرانی خوب هم دارم که برای هالیوودیها ایراد کنم.مطمئن باش من که توی سازمان ملل صحبت کردم، هالهای از نور من را دربر گرفت، اگر بیایم بین ستارگان نورانی هالیوود و سینمای جهان سخنرانی کنم، حتما تبدیل به ستاره دنبالهدار خواهم شد و جهان شما را ترک خواهم کرد. الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
یا حبیبی، محمود احمدینژاد؛ محبوب قلبها