سمیرامیس محمدی در روزنامه هنرمند نوشت :
فیلم سینمایی «شنای پروانه» در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر اولین تجربه کارگردانی فیلم بلند سینمایی محمد کارت مستندساز دغدغهمندی است که در سالهای اخیر با ساخت مستندهای چون «بختک»، «آوانتاژ» به شهرت رسیده است. فیلم کوتاه «بچه خور» این کارگردان نیز بسیار موردتوجه منتقدان و علاقهمندان سینما قرار گرفت. این نویسنده و کارگردان جوان که اهل شیراز است سالها با ساخت مستند از جنوب شهر تهران ضمن توجه به این جغرافیا بافرهنگ و آداب زندگی مردم این مناطق تهران آشنا است. شاید اگر محمد کارت چندین سال زودتر این فیلم را که نگارش فیلمنامه آن چندین سال به طول انجامید، میساخت شباهتهای احتمالی آن به فیلمهای چون؛ «مغزهای کوچک زنگزده » کاملاً از بین میرفت. بهزعم نگارنده فیلم «شنای پروانه» اثری مستقل است که در ادامه آثار خود کارت درزمینهٔ مستند و فیلم کوتاه ساختهشده است و داستان اهالی جنوب شهر در همه مناطق ایران است. زیرا نمونه شخصیتهای این اثر بهخصوص شخصیت «هاشم» و «مصیب» در بسیاری از شهرهای ایران یافت میشنود و اگر نگاه جامعتری به اثر داشته باشیم میتوانیم آن را تعمیم بهکل جامعه ایران دهیم. اینکه قدرتطلبی و داشتن قدرت مطلقه پایدار نیست و زورگویان خشونتطلب در آتش خشمی که برای دیگران درست کردهاند خود نیز میسوزند.
فیلم «شنای پروانه» به دلیل فیلمنامه درست و شخصیتپردازی مناسب، ریتم درست و تندی را از دقایق ابتدایی اثر دارد. به همین دلیل مهم، ریتم کلی اثر حتی در بخش سهچهارم نهایی کار که معمولاً آثار دچار افت میشنود، حفظ میشود. البته کم کردن کلوزآپهای جواد عزتی «حجت» به ریتم بهتر اثر کمک شایانی میکند. فیلم با یک اتفاق شروع میشود و ده دقیقه ابتدایی اثر با نمایش فضای ملتهب، داستان بهسرعت و نفسگیر پیش میرود تا جایی که تماشاگر از کار «هاشم» (امیر آقایی) دچار بهت میشود.
محمد کارت در«شنای پروانه» به شکل محسوس و البته بسیار ظریفی سعی در نمایش چهره مظلوم و مورد خشونت واقعشده زنان داستان توسط مردان زورگو دارد، اکثر شخصیتهای زن این داستان بهنوعی قربانی خشونت مردان قدرتطلب و زورگویی هستند که برای رسیدن به هدف خود از هیچچیزی فروگذاری نمیکنند تا جایی که مانند «قابیل» حتی بروی زندگی برادر همخون خود نیز معامله میکنند.
فیلم با نمایش شخصیت مظلومی از «حجت» شروع میشود و در ادامه با ایجاد یک حادثه این شخصیت گامبهگام تبدیل به قهرمان اصلی داستان زندگی خود میشود. شخصیتی که در دیالوگی بهصراحت بیان میکند که چندین بار در زندگی شکستخورده اما با ایجاد موقعیت و تعلیقهای مناسب و کاملاً بهجا در اثر روی دیگری از او را بهعنوان یک انسان مشاهده میکنیم و درنهایت نیز با یک پایانبندی مناسب و هوشمندانه تبدیل به قهرمان زندگی خود میشود. این شخصیت بهجای انتقام و تعصب کورکورانه قدمبهقدم به حقیقت میرسد و عدالت را اجرا میکند.
«شنای پروانه» با قهرمان محور قرار دادن «حجت» و ایجاد یک حادثه در دقایق ابتدایی اثر، ذهن تماشاگر را به تعصب کورکورانه و بیمنطق لاتهای شهر جلب میکند اما در ادامه با ایجاد موقعیتهای بسیار مناسب بعدهای دیگری از این شخصیت را به نمایش میگذارد که درعینحال که خط داستانی را حفظ میکنند، سعی در آشکار کردن حقیقتی دارند که قهرمان داستان ما را ناگزیر به انتخاب میکند. محمد کارت نیز با تفکر، پایان داستان خود را باز نگذاشته و با ایجاد یک پایان درست تماشاگر را راضی میکند.
این فیلم که نخستین تجربه محمد کارت در ساخت فیلم بلند است از وجوه مختلف قابلبررسی است که در حوصله این متن نیست اما یکدستی نقشها و بازی بازیگران چهره در کنار بازیگرانی باتجربه کمتر از نکات مهمی است که نشان از کارگردانی درست اثر دارد. تمامی نقشهای هرچند کوتاه این فیلم با توجه به موقعیتی که در آن قرار میگیرند به شکل درست و هماهنگی بازی میشوند. تا جایی که نقشهای کوتاه همگی بازیگران در یاد ببینده باقی میمانند.
فیلم «شنای پروانه» هرچند سعی داشته تا با نمایش صحنهها و موقعیتهای بسیار خشن بهنقد خشونت بپردازد و آن را مذموم کند. اما به دلیل نمایش صحنههای بسیار خشن و ملتهب بهتر است که در زمان اکران برای افراد زیر ۱۶ سال و بیماران قلبی به نمایش گذاشته نشود.