سینماسینما، نوشین عامری
این روزها، نمایش «پیوتر اوهه»، به دراماتورژی و کارگردانی فارس باقری در سالن چارسو، روی صحنه است. «پیوتر اوهه» از آن دست اجراهاست، که مخاطب را در لحظهای میخنداند و در لحظهای دیگر میگریاند و در انتها یک سیلی روانه صورتش میکند! رگههای گروتسک و طنز سیاه موجود در متن، خود، حاکی از به کار بستن ابزار نقادی اجتماعی، در اثر اسلاومیر مروژک لهستانی است و فارس باقری نیز، این ابزار را در دراماتورژی و کارگردانیاش نمایان کرده است. عجیب و غریب بودن ماجرا، آنجا عیان میشود که مامورین دولت، از حضور یک ببر در حمام خانه اوهه میگویند. اما به راستی مسئله، تنها حضور یک ببر است؟
از همان شروع نمایش و قرار گرفتن تمامی شخصیتها (از جمله دختر و همسر اوهه) در کنار یکدیگر و جدا افتادن اوهه بر صحنه نمایش، میتوان فهمید که اوهه تنهاست. در دراماتورژی اثر، برای اوهه، بر خلاف دیگر کاراکترها، لحن و لهجهای متفاوت لحاظ شده است. همین لحن متمایز است که نوعی سادگی معصومانه را به شخصیت اوهه بخشیده و مظلومیت و تنهاییاش را دو چندان میکند. اوهه، نویسندهای است که تازه از زندان آزاد شده و حالا امکان استفاده از واژگان را نیز از دست داده و به جای آن، از «چیز» استفاده میکند.
به بهانه حضور ببر، افرادی به حریم اوهه وارد میشوند، اوههای که توان حفظ این حریم را دارا نیست. مامور مالیات، دانشمند، مدیر سیرک و منشی وزارتخانه همگی از پوششی یکسان برخوردارند. همین مسئله خود گواه این است که تمامی آنها نماینده یک گفتماناند و حریم خصوصی اوهه را محاصره میکنند.
استفاده از تخت خواب، در گوشه صحنه به مثابه یکی از خصوصیترین بخشهای زندگی هر انسان، تاکید میکند که اوهه، حتی در تخت خوابش هم حریمی ندارد!
آخرین مامور دولت، میخواهد در جریان چیزهایی که اوهه نمینویسد، هم باشد. گویا قدرت، به درستی از اهمیت ایدئولوژی، آگاه است و هر آنچه که بر خلاف سیطره ایدئولوژیک خودش باشد را، حتی در ذهن اوهه خطرناک میشمرد.
رنگهای به کار رفته بر صحنه، خنثی هستند تا زمانی که قرمزی توپها را به وقت مرگ اوهه میبینیم. با صدای ریختن توپها، کارگردان چک نهایی را بر صورت مخاطب میزند و احتمالا مخاطب تا مدتها، درد به جا مانده از این سیلی روی صورتش را از یاد نخواهد برد!