سینماسینما، محسن جعفری راد:
چه فیلمسازانی که به خاطر توقیف فیلمشان،در خانه منزوی و در واقع ساکت و سرکوب شدند؟ چه استعدادهایی که تلف شد؟ چه عمرهایی که هدر رفت ؟ چه خلاقانی که مهاجرت کردند؟ مثال ها اندازه حجم این یادداشت فراوان است! از فیلم صندلی خالی سامان استرکی بگیرید که در سال درخشش فیلم درباره الی… دیپلم فتخار کارگردانی گرفت و انبوهی از ستاره ها مثل رضا عطاران،فریبزر عرب نیا و … داشت که بعد از سه سال اکران نکردند و در شبکه نمایش خانگی اکران شد و رویش برچسب طنر زدند، در حالیکه یک فیلم فلسفی بود تا اوریون و شیفتگی ساخته علی زمانی عصمتی که هنوز مشخص نیست چرا اکران نشدند؟ از فیلم خانه پدری کیانوش عیاری تا همین آخری فیلم سعید روستایی که زمزمه توقیفش شد و خدا رو شکر اکران شد و جزو بهترین های جشنواره شد و جایزه بهترین انتخاب مردمی را هم گرفت. کدام یک از اینها برای کدام قشر و نهاد و مردمی می تواند خطرناک باشد؟ اکران عصبانی نیستم را مثال بزنیم؟بعد از پنج سال اکران شد و فروش قابل قبولی هم کرد و نه کسی در خیابان ها ریخت و نه آسمان به زمین آمد و نه زلزله ای به راه افتاد.بد نیست به جای احتمال زلزله حاصل اکران این فیلم ها،به بنیان ساختمان هایی که دستورش را می دهید ،فکر کنید و الان در سخت ترین شب های سال به زلزله زده های کرمانشاه بپپردازید؟! الان آشغالهای دوست داشتنی اکران شده و از صغیر تا کبیر ،تحسینش کرده اند! خب حاصل عمر امیر یوسفی ها و استرکی ها و زمانی عصمتی ها و درمیشیان ها چه می شود؟! می گویند برخی از این فیلمسازان بازارگرمی کرده اند و پولشان را هم قبلا گرفته اند. واقعا کدام عقل سلیمی حکم می کند که یک فیلمساز در سینمای ایران از پنج تا ده سال فیلم نسازد فقط به خاطر بازارگرمی! برای آشغالهای دوست داشتنی می گویند نهادی بخشی از فیلم را خریده، خب هزینه داشته ساخت فیلم و آن را خریده و چه منتی سر کارگردانش باید بگذاریم؟! بهترین و معتبرترین بازیگران سینمای ایران از نسل های مختلف در فیلم بازی کرده اند. از اکبرعبدی و شهاب حسینی بگیرید تا هدیه تهرانی و نگارجواهریان و طبعا اینها هزینه ندارد؟!
نترسید! با اکران هیچ فیلمی در هیچ کشوری نه انقلاب به پا می شود و نه کودتا،نه نهادی پلمب می شود و نه جریانی سرکوب. فقط خالقان اثر مایوس و ناامید و منزوی می شوند که برای خلق اثر ،هفت خوان رستم را پیموده اند و حالا برا ی نمایش آن دوباره باید هفتادخوان ها را بپیماند. راستی استرکی هنوز بعد از ده سال نتوانسته فیلم دومش را بسازد! فیلم اولش را- که در ۲۵ سالگی ساخته بود!- غیر از اینکه در چند رشته کاندید سیمرغ شد، تحسین منتقدان را برانگیخت- از مهرزاد دانش که در جشنوار اخیر داور بود تا هوشنگ گلمکانی و نیما حسنی نسب و ….- و حالا در این سالها هر چه زده به در بسته زده.
به آشغال های دوست داشنی برگردیم. با این که سوژه، قابلیت ویژه ای برای افراط و تفریط دارد نه به ورطه شعار می افتاد و نه سانتیمانتال می شود. ظرف و مظروف روایت را به خوبی تشخیص داده و با کارگردانی مهندسی شده و بازی های باورپذیر. آیا از یک فیلم خوب انتظاری فراتر از اینها داریم؟
پس مدیران عزیز نگذارید دوباره این فیلم ها توقیف شوند. مخاطبان عزیز هر چه سریعتر بروید این فیلم را ببینید. شانس که نداریم.ییهو! (واژه درستش همین است!) دیدید به سرنوشت خانه پدری مبتلا شد و رکورد کوتاه ترین اکران تاریخ ایران را تجربه کرد. پس بشتابید. راستی این اسم ها را هم مرور کنیم برای ثبت در تاریخ ؛کاناپه،صد سال به این سالها،ساکنان سرزمین سکوت،ده،سنتوری،کسی از گربه های ایرانی خبر نداره! و… چه بسیار فیلم ها که در کشوها ماندند اما بالاخره بیرون می آیند چون هیچ فیلم تا ابد در کشو باقی نخواهد ماند.