سینماسینما، منوچهر دینپرست؛
چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر، امسال با رنگ و بوی متفاوتی آغاز به کار کرد؛ زیرا برای نخستین بار در تاریخ برگزاریاش از تهران فاصله گرفته و در شیراز در حال برگزاری است. این جابهجایی جغرافیایی فقط یک تغییر ساده در محل استقرار جشنواره نیست، بلکه حامل پیامی مهم برای آینده فرهنگ و سینمای ایران است: اینکه میتوان رویدادهای بزرگ فرهنگی را از مرکز به پیرامون برد و به شهرهای دیگر فرصت داد تا در قامت میزبان رویدادهای ملی و حتی بینالمللی دیده شوند.
شیراز، شهر شعر و فرهنگ با پیشینه عظیم ادبی و هنری، میزبانی جشنوارهای را برعهده گرفتهاست که بیش از پنجاه فیلم ایرانی و خارجی در آن به نمایش درخواهد آمد. این حجم از فیلمها و برنامهها، خود گواهی است بر گستردگی جشنواره و تأثیرگذاریاش در فضای سینمایی سال. از سوی دیگر، حضور دویست مهمان خارجی، از کارگردانان و بازیگران گرفته تا مدیران جشنوارههای معتبر جهانی، ابعاد بینالمللی این رویداد را پررنگتر میکند و نشان میدهد که جشنواره جهانی فیلم فجر در خارج از تهران نیز میتواند جایگاهی برای تعاملات فرهنگی و سینمایی جهان باشد.
در میان مهمانان امسال، نام «نوری بیلگه جیلان»، کارگردان صاحبسبک و تحسینشده سینمای ترکیه و برنده نخل طلای کن، توجهات بسیاری را به خود جلب کردهاست. حضور چنین هنرمندی در این جشنواره که برای نخستین بار به خارج از پایتخت منتقل شده، اهمیت تصمیم برگزارکنندگان را دوچندان میکند و نشان میدهد که انتقال جشنواره به شهرهای دیگر به معنای کاهش کیفیت یا اعتبار نیست؛ بلکه میتواند حتی جذابیت بیشتری ایجاد کند. شیراز تا ۱۲ آذر نهتنها میزبان آثار سینمای ایران، بلکه میزبان گفتگوهای فرهنگی، نشستهای تخصصی و ارتباطات هنریای خواهد بود که بر روند سینمای کشور تأثیر گذارند.
موضوع مهم دیگری که این جابهجایی را برجسته میکند، نگاه تازهای است که به نقش شهرها در عرصه فرهنگی ایران مطرح میشود. سالهاست که عمده جشنوارهها و رویدادهای بزرگ فرهنگی در تهران متمرکز بودهاند، اما انتقال یک جشنواره در ابعاد فجر میتواند الگویی برای آینده باشد. همانگونه که شهرهای کن، برلین، مسکو، شانگهای و دوحه بهواسطه جشنوارههای خود در تقویم فرهنگی جهان ثبت شدهاند، شیراز و دیگر شهرهای ایران نیز میتوانند به پایگاههای مهم فرهنگی بدل شوند. چهبسا در آینده جشنوارهای با نام اصفهان یا تبریز در سطح بینالمللی شناخته شود و همانند شهرهای یادشده، هویت فرهنگی خاص خود را در عرصه جهانی تثبیت کند.
اما فراتر از این تحولات و امیدها، نکتهای اساسی وجود دارد که نباید از آن غافل شد: ضرورت ثبات مدیریتی و سیاستگذاری پایدار در حوزه رویدادهای فرهنگی. یکی از بزرگترین چالشهایی که سینمای ایران و بهطور کلی فضای فرهنگی کشور با آن مواجه بوده، تغییرات مکرر در سیاستگذاریها با تغییر دولتها و وزیران است. جشنوارههایی که باید بر اساس برنامهریزی بلندمدت و دیدگاهی استراتژیک اداره شوند، گاهی از نو تعریف میشوند، گاهی تعطیل و گاهی با ساختاری متفاوت احیا میشوند. نمونه روشن آن، جشنواره جهانی فیلم فجر است که چند سال تعطیل و بار دیگر راهاندازی شد؛ اینگونه بیثباتیها نهتنها از اعتبار رویدادها میکاهد، بلکه برنامهریزی حرفهای و ایجاد هویت پایدار را دشوار میکند.
اگر قرار است جشنوارههایی مانند جشنواره جهانی فیلم فجر نقش واقعی خود را در سینمای ایران ایفا کنند، نیاز است که مسئولان فرهنگی کشور تکلیف خود را با این رویدادها روشن کنند. جشنوارهها باید از فراز و نشیبهای سیاسی و مدیریتی در امان بمانند و با برنامهریزی منسجم، ساختاری ثابت و چشماندازی چندساله به مسیر خود ادامه دهند. فقط در چنین شرایطی است که میتوان انتظار داشت انتقال جشنوارهها به شهرهای دیگر و تبدیل آنها به برندهای فرهنگی بینالمللی نتیجهبخش باشد.
چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر در شیراز، آزمونی مهم و تاریخی است؛ آزمونی که اگر با مدیریت صحیح، نگاه آیندهنگر و توجه به ظرفیتهای فرهنگی شهرهای مختلف همراه باشد، میتواند دورانی تازه را در فرهنگ و سینمای ایران آغاز کند؛ دورانی که در آن، تهران تنها مرکز برگزاری رویدادهای بزرگ نیست و شهرهای دیگر نیز فرصت مییابند تا در سطح ملی و جهانی بدرخشند. این رویداد نهتنها برای شیراز، بلکه برای چشمانداز فرهنگی کشور، سرنوشتساز است.
منبع: روزنامه اطلاعات