تاریخ انتشار:۱۳۹۷/۱۱/۱۲ - ۱۴:۳۵ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 105096

سینماسینما، علی اصغر کشانی :

مشکل فیلمهایی از جنس بنفشه آفریقایی فقدان ظرفیت برای گسترش ایده های خام و کوتاه داستانی است. نتیجه اصرار بر فربه کردن ماجرا در این گونه آثار چیزی جز کش دادن بی رویه قصه و در پی آن لخت و عور شدن بیش از اندازه کلیت فیلم و فضاها و گفتگوها است. آنچه بیش از هر چیز چنین خروجی را کسل کننده می کند، تکرار موقعیت ها، پیشرفت حلزونی داستان، کم رنگ شدن بدون منطق درام و تبدیل شدن فیلم به اثری کِرِخت و بی روح است. اینگونه است که بنفشه آفریقایی با وجود بازی های خوب و یکدست بازیگرانش و با بهره گیری از ایده متفاوت و بدیع در سینمای این سالها، از یک ریتم و تمپوی پیشرونده استفاده نمی کند تا ماجرا را از ایستایی و پیشرفت تدریجی و خسته کننده نجات دهد. بخشی از این اسکلت بندی به اتکای اثر بر محوریت دیالوگ به جای جنبه های سینمایی در تصویر و پایبندی به اله مان های خطی در روایت پردازی و سکون لوکیشن(آپارتمانی) بازمی گردد تا این ایده را بیش از هر چیز به ذهن متبادر کند که جای چنین متن هایی می تواند در اجراهای تئاتری و نمایش نامه های صوتی بیشتر موثر باشد تا فیلمهایی سینمایی برای اکران سراسری.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها