نگاهی به دو فیلم «پالتو شتری» و «قصر شیرین» / روز پنجم؛ چارسو: فیلم‌های کوچک دوست‌داشتنی!

سینما سینما، یزدان سلحشور:

«پالتو شتری» مهدی علی میرزایی، باز هم «یک‌ فیلم‌اولی» دیگر است در این روزها، این بار البته از کسی که سال‌ها به عنوان نویسنده فیلمنامه در سینمای بدنه حضور داشته و دارد؛ نوع کمدی «پالتو شتری»، کمدی عام‌پسند ایرانی نیست اما احتمالاً در اکران عمومی، وضع بدی در جدول فروش نداشته باشد؛ شوخی‌های روشنفکرانه «نویسنده-کارگردان» فیلم، با شوخی‌های عام‌پسند آمیخته است به اضافه‌ی داستان فیلم که می‌تواند برای تماشاگران سینمای بدنه جذاب باشد. ریتم سریع و خوب و بازگشت به گذشته‌های خوشایند، از دیگر دلایل موفقیتِ فیلم است. فیلم به راحتی در دسته‌بندی فیلم‌های ارزان تین‌ایجری سینمای بدنه امریکا قابل بررسی‌ست اما برای نوع کمدی رایج در ایران، شاید زیادی آوانگارد باشد!
به نظر می‌رسد که رضا میرکریمی از آن دسته فیلمسازانی‌ست که سیر موفقیت در کارنامه‌اش، وارونه است! مثال بزنم؟ مثل اورسن ولز یا فرانک دارابونت یا لوک بسون. بعضی سینماگران، با آثار بزرگ شروع می‌کنند و بدل به افسانه می‌شوند اما اندک اندک به خانه‌های کوچک‌تری نقل مکان می‌کنند! شاید دلیل‌اش این باشد که سیر طبیعی رشدشان طی نشده! مثل نسل‌هایی که نه کودکی کردند و نه جوانی و در میان‌سالی تازه به فکر کودکی و جوانی افتادند! «قصر شیرین» یک فیلم کوچک و جمع و جور و تر و تمیز است اما فیلمی نیست که از میرکریمی انتظار داشته باشیم! فیلمی‌ست که از یک «فیلم‌اولی» خیلی بااستعداد انتظار داریم. فیلم، رسماً فاقد امضای هنری‌ست که از میرکریمی در آثارش سراغ داریم و تجربه‌ای را که خواسته با افزایش موسیقی در فیلم‌اش، به سرانجامی برساند به تزاحم موسیقی منجر شده و شاید تنها ایراد مهم فیلم[غیر از کوچک بودن جهان‌بینی و چشم‌اندازش] همین باشد. فیلمنامه خیلی راحت و بدون دست‌انداز شکل گرفته و پیش رفته و یک فیلم جاده‌ای تر و تمیز از آن بیرون آمده که اگر «زمان محبوس در روایت‌اش» وسیع‌تر و عمیق‌تر بود با خرده‌روایات بیشتر، مطمئناً میرکریمی نتیجه خیلی بهتری می‌گرفت با این همه او سعی کرده که با افزایش ریتم و کوتاه‌ کردن «زمان نمایش فیلم»، اثری دوست‌داشتنی بسازد که مخاطبان عام سینما را هم راهی سالن‌ها کند.من شخصاً فکر می‌کنم بزرگ‌ترین رقیب هنرمندان بزرگ، خودشان هستند! هیچ چیز بدتر از آن نیست که با خودت مقایسه شوی و در خط پایان، دوم و سوم و چهارم شوی در حالی‌که نفر اول هم خودت هستی! [خودت که نه! گذشته‌ات!] این شتری‌ست که درِ خانه همه می‌خوابد اما باید برای دیر و زودش، مهندسی زمان کرد!

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 105427 و در روز دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت 01:36:08
2024 copyright.