در «ترومای سرخ» ما همانند موبایل فقط با حس شنیداری روبهرو هستیم
سینماسینما، منوچهر دینپرست:
«ترومای سرخ» را باید در زمره فیلمهای خاصی دانست که میخواهند پیوندی میان ساحت اخلاقی – انسانی و تکنولوژی ایجاد کنند. امروزه تکنولوژی تمامی زندگی ما را در بطن خود قرار داده و گویی زندگی بدون تکنولوژی یا امکان ندارد یا حتی معنای دیگری به دست میدهد. بر این اساس نظام زندگی امروزه با ترفند «ترومای سرخ» در گستره شهرنشینی و با دستاویزی به موبایل همبستگی خاص خود را مییابد. چراکه موبایل وسیلهای است که حوادث و رویدادهای معنیدار هستی خود را در آن تجربه میکنیم و در عین حال نقطه عزیمتی است که از طریق آن به جهتیابی در محیط نایل میشویم و در آن دخل و تصرف میکنیم. موبایل یک عرصه درونی است که با عرصه بیرونی احاطهکننده در تقابل است. این واقعیت که مفهوم موبایل به عرصه داخلی و عرصه خارجی وابسته است، این نکته را روشن میسازد که موبایل خود در یک زمینه وسیعتر قرار دارد و نمیتوان آن را در شرایط ایزوله فهمید.
«ترومای سرخ» را میتوان روایت موبایلی دانست از فضای اغواگرانه زنی که میخواهد در میانه عشق و زندگی در بافتی حقیقی به آن معنای اخلاقی دهد. بر این اساس موبایل برای نگار فضای بدون مرزی است. فضایی که از یک سو ذات موبایل است و از سوی دیگر نگار میخواهد در فضای انتزاعی، انزوای خودخواسته را در بستر ارتباطات شهری به روایت کشد. در «ترومای سرخ» ما با دوگانهای روبهرو هستیم که محل دگردیسی روابط انسانی است. در منظومه معرفتی فیلم و نقش نگار بهعنوان زنی که میخواهد تعاملی جدی با ساحات مختلف زندگی روزمره داشته باشد، موبایل کلیتی است که فقدان روابط انسانی را روایت میکند. موبایل پک پدیده کلی و کیفی است که نمیتوان آن را به هیچیک از خصوصیات آن مثلا ارتباطات بدون از دست دادن طبیعت واقعی آن کاهش داد. بنابراین کارگردان با بهرهبرداری از وسیلهای ارتباطی و نوین نهتنها به یک محل جغرافیایی و حتی قدسی اشاره دارد، بلکه موید و کاراکتر اصلیِ یک جا، که موجب تمایز آن از سایر جاها میشود، نیز هست. بدین ترتیب در موبایل ابعاد گوناگون چشمانداز جمع میآیند تا محیطی متمایز و حس خاص شنیداری را ایجاد کنند. در «ترومای سرخ» ما همانند موبایل فقط با حس شنیداری روبهرو هستیم و شنیدن میتواند فارغ از فضای مجازی، اتمسفری از خیال و استعلا را برای مخاطب به وجود آورد. تقارنها و تشابهات ساحت معرفتی «ترومای سرخ» و وضعیت موبایل، مخاطب را همراه با داستان فیلم به فضای غایی آن سوق میدهد.
چراکه فضا نه در ذهن است، نه در جهان، بلکه بهعنوان بخشی از تجربه روزمره ما در جهان است. هستی انسان اساسا فضایی است و این فضایی بودن، ویژگیهایی چون نزدیکی، جدایی و فاصله را به منزله روشهای هستی دربر میگیرد. موبایل نیز در این میان مصداق بارز تجربه ما از جهان هستی است. موبایل یک دیالکتیک درونی است که میتواند تجلی بیرونی داشته باشد. یعنی اینکه ارتباط بین عرصه درونی و نقطه مقابل آن عرصه بیرونی یک دیالکتیک زیربنایی برای تجربه و رفتار محیطی نگار است. کاوه در فضای ابدی، ایرج در آن سوی پیامها و نگار حلقهای میان امکانهای حال و آینده است. «ترومای سرخ» میخواهد با ایجاد مثلثی، تجربه گسستی را که نگار با آن روبهرو شده، با ساختاری شنیداری درک کند. بر این اساس موبایل صدای مهیب ادراکی است که دربرگیرنده دنیاهای اجتماعی متنوع و دارای تاریخی است که گذشته، حال و آینده را به هم میپیوندد. هر کدام از این جنبهها دارای اهمیت است، اما در تصویر پدیدارشناسانه موبایل، این جنبهها احتمالی و امکانی است، بنابراین در درجه دوم اهمیت قرار دارد. آنچه دارای اهمیت اصلی است، وجود برخی ارتباطات درونساختاری است که شاید بتوان یکی از مهمترین آنها را دیالکتیک درون – بیرون دانست. موبایل نگار، ترکیبی از نظم فنی و نظم انسانی است و مرکز با اهمیت تجارب بلافصل ما از جهان شنیداری او محسوب میشود. اما خاصیت اصلی موبایل در «ترومای سرخ» برای نظمدهی و تمرکز بر مقاصد، تجربه و رفتار بشری بهطور شنیداری نهفته است. باید بر این نکته تاکید کرد که درک عمیق از معنی هویت، شنیدن و اجتماع در ماهیت موبایل است. بنابراین هراسی که نگار در آن قرار گرفته، بهخاطر بودن در مرکز موجودیت اوست. «ترومای سرخ» میخواهد روابط گسسته انسانی را از طریق موبایل بهعنوان اسطوره این روزهای ما به تصویر کشد و نشان دهد که فقدان روابط انسانی چگونه میتواند فضای خوفناکی را برای ما ایجاد کند.