سینماسینما: با بالا گرفتن خبرهایی مبنی بر محاکمه سرمایهگذاران جذاب دیروز سینما، این روزها
هر گونه سرمایهگذاری فراتر از تصور، به مثابه پولشویی تعریف میشود و از آنجا که در ایران اساسا تصور آن است که منبع پولشویی، جایی در میان بیتالمال است، وضعیت بغرنجتر نیز میشود، چراکه سرمایهگذاری بدل به محاربه با مردم میشود.
این مساله باعث میشود که اصل اثر فراموش شود و سایه آن دستمایه نقد قرار گیرد. آنچه دامنگیر فیلم تازه کمال تبریزی میشود، همین است که سایه آن، از میانه غاری افلاطونی خوانش میشود و چه بسا فحش هم میخورد، اما کسی نمیگوید فارغ از ضدمردمی بودن فیلم، اساسا مردم فیلم را نمیفهمند. به عبارتی فیلمی که با حربههای گیشهپسند، وارد مسابقه فروش شده است، به واسطه توانایی در انتقال داستان، فروشی ندارد.کافی است پس از پایان فیلم و روشن شدن چراغها به صورت اطرافیان نگاهی بیندازید تا دریابید آنان چیزی از فیلم به ظاهر مردمی تبریزی نفهمیدهاند. آنان نمیدانند نکیر و منکربازی مهران مدیری در میانه یک داستان خطی به چه کار میآید یا حضور الکی و سرخوشانه محمدرضا گلزار در نقش خودش چه مفهومی را تداعی میکند.تبریزی که قرار است یک فیلم سیاسی به خوردمان دهد و در آن بگوید اگر این هواپیما به مثابه جامعه سقوط کند، خوب و بد با هم از بین خواهیم رفت، نمیتواند برای این قضیه به ظاهر سهل، برهانی شفاف بیابد. او به ظاهر یک مثل قدیمی را دستمایه قرار میدهد تا بگوید اگر یک نفر قایق را سوراخ کند، قایق از هم میپاشد، اما نمیگوید این سوراخ را چه کسی و به چه نحوی ایجاد میکند.مشکل فیلم هم از همینجا آب میخورد که تبریزی تصمیم میگیرد گفتمانش را بر آن بگذارد، فروپاشی یک جامعه از پایین رخ میدهد نه از بالا. در فیلم افرادی که قرار است هر کدام نماینده قشری باشند، در کشوقوس یک سقوط شریک و مساعی یکدیگر میشوند. در جدالی که علی حاجتی، همچون ژوری شماره هشت، در «دوازده مرد خشمگین» آغاز میکند، او شاید موفق شود همه را همسو به ادامه زندگی کند؛ اما آنان خواهند مرد. خُب چرا؟ چون باید مهران مدیری هم به کار آید. او باید بیاید و بگوید که چرا این مردمان سقوط کرده با هم، به چنین عاقبتی دچار شدهاند. خبری از عامل سقوط نیست. او در این هواپیمای مثله شده حضور ندارد. او درنهایت، در قامت زنی فریبنده از فراز ساختمانی خودش را پرتاب میکند تا فرصت را به دیگری دهد. به یاد داشته باشیم که او خودخواسته دست به خودکشی میزند و این درحالی است که سرمایهگذاران اصلی شرکت هوایی به زندگیشان ادامه میدهند و از قضا در دادگاه پرغذای مدیری، حاضر هم نمیشوند. آنان از گناه گویی مبرا هستند.اگر قرار است همه ما با هم سقوط کنیم و به زوال برسیم، این زوال و فروپاشی دیگر سر هرم و کف هرم را نمیشناسد. حداقل شعار فیلم این را میگوید که این هرم از هم وامیپاشد. حالا این وسط هواپیما در دشت کویر سقوط کند یا در دل خلیجفارس؛ سقوط، سقوط است.
منبع: اعتماد/ احسان صارمی