سینماسینما، سپیده ابرآویز:
۱- فیلم خوب چیست ؟ فیلمی است که انتظارات مخاطب را برآورده کند . اگر همین یک جمله را بپذیریم دعوتنامه فیلم خوبی نیست . مخاطبش ناراضی است . اول از همه از فیلمنامه
۲- فیلمنامه دعوتنامه یک مصیبت نامه است . دردی نمی ماند که فیلمساز به آن اشاره _ و البته فقط اشاره_ نکرده باشد. بیکاری، بیماری بچه ، دزدی ، زن صیغه ای ، درگیری خیابانی منجر به قتل ، دیه ، امر به معروف ونهی از منکر، اختلاس ،متوسل شدن به ایمه ، ایمان ، نابینایی ؛ طلاق ، خیانت ، خشونت علیه زنان، مرگ مغزی ، اهدای عضو و … که کمتر از نیمی از این درونمایه ها برای ساخت یک فیلم متوسط کافی است و شاید یکی دو تاشان برای ساخت فیلمی درخشان .اما دعوتنامه با دست و دلبازی بی دلیل همه این ها را میاورد و در پرداخت هیچ کدام موفق عمل نمی کند. این پرداخت در تمام عناصر فیلم نامه از شخصیت پردازی تا دیالوگ و تعلیق لنگ می زند .
۳- کارگردانی ، به معنی قاب بندی ها ، میزانسن ، بازی گیری و نگاه هوشممندانه به موقعیت دراماتیک ؛ دعوتنامه به طرز فاحشی از این ها جا می ماند . می کوشد روایت پازلی ایجاد کند . ابتدای فیلم خوب شروع می شود . گمان می کنی قرار است این موزاییک های شکسته به سرانجام تکان دهنده ای منجر شوند . اما نمی شوند. اصلا روایت تکه تکه ضرورتش را از دست می دهد . اپیزودیک بودن داستان ها کوششی ناموفق می شود در ایجاد فرم و کلوزاپ ها و مدیم شات های آزار دهنده ، فیلم را از قالب روز خارج می کند و یاد فیلم های سال های دور می اندازد.
۴- دعوتنامه آدم هایی می سازد که نه شخصیت اند و نه حتی تیپ . زنی که صیغه یک روحانی است و چرا کارگردان برای او لهجه من درآوردی شهرستانی انتخاب کرده است ؟ بماند که از همان ابتدا این شخصیت بلاتکلیف با زدن عینک آفتابی درشب مخاطب را گیج می کند که ایا باید به او بخندد ؟ اصلا آیا باید به زن ساده دل خندید؟ آیا باید او را دوست داشته باشد ؟ چه دلیلی برای دوست داشتن این آدم وجود دارد ؟ زن دیگری می سازد که شقایق فراهانی نقش او را بازی می کند . بازی که حداقل از شقایق فراهانی بعید است !! زنی که دنبال رضایت گرفتن از ولی دم است . زنی که نه عمق دارد نه بعد . نه حرف تازه ای می زند و نه اکت تازه ای نشان می دهد . از او بی سبب تر حضور زنی است که قرار است از شوهرش طلاق بگیرد . که نمی گیرد و موضوع می رود به جاهایی که نه مخاطب برایش نه در جهان فیلم توجیهی پیدا می کند ، نه درجهان واقعی . بازیگری که به شدت ناشیانه بازی می کند . نماهای نزدیک از چهره اش به جای تاثیر دراماتیک عکس عمل می کند .دیالوگ هایش با شوهر حاضرین در سالن را به جای متاثر کردن می خنداند ونابینایی که ماجرایش با قرآن بریل و … فیلم را به سمت یک اثر سفارشی نا موفق سوق می دهد .
۵- تدوین ، طراحی صحنه ولباس با بقیه کاستی های فیلم همراه می شود تا از دعوتنامه فیلمی بسازد که هنوز تا فیلم خوب شدن فاصله جدی و زیادی دارد . دعوتنامه به آش شله قلمکاری می ماند که همه چیز دارد اما هیچ چیزش کافی نیست .