سینماسینما -فرزانه متین: تحلیل فیلم «ما همه با هم هستیم» مانند راه رفتن روی لبه ی تیغ است که یا از این سمت سر می خوری یا از طرف دیگرش.
در کل فیلم های نماد گرا در سینمای ایران همیشه اختلاف برانگیز و به قولی تفرقه انداز بوده و حد وسطی نداشته یا به مذاق مخاطب خوش آمده یا نه. این سبک فیلم ها دچار ایپدمی است که هر مخاطبی بنا به سلیقه اش به تحلیل های عجیب و غریب و گاها خنده داری می پردازد.به نقل از کمال تبریزی که میگوید: «من نمی گویم که نماد در این فیلم نیست ولی انقدر بی در و پیکر که برخی نماد سازی هم می کنند، نیست.»
عنوان فیلم تبریزی، تداعی کننده شعاری است که مخاطبان زیادی را به سمت خود کشانده چرا که فکر می کنند حتما جریاناتی از آن زمان در فیلم دیده می شود و در نهایت دست خالی بر می گردند و زیرکی تبریزی در این است که که کل ماجرای زیر پوستی فیلم با این شعار گره خورده است . صاحب اثر مارمولک همه ی در و دل های سیاسی اش را در این فیلم گنجانده است از این رو گاهی اغراق آمیز می شود اما نمی توان منکر وضعیت اقتصادی، معیشیتی و سیاسی این دوران شد و باید اذعان داشت که فیلمش در بهترین زمان، اکران شده است. باید به این نکته اشاره کرد که «ما همه با هم هستیم» نه در ژانر کمدی بلکه نوعی طنز سیاسی و تلخی است که حتی وبال جامعه را گرفته است؛ افسردگی، ناامیدی، به ته خط رسیدن و…
داستان فیلم از جایی شروع می شود که صاحب شرکت هواپیمایی با بازی متفاوت لیلا حاتمی برای منفعت و نجات از ورشکستگی شرکتش تصمیم به سقوط هواپیمایش می گیرد تا از بیمه پول دریافت کند از این رو به دنبال مسافرینی می رود که از زندگی ناامید شده و با رضایت خودشان می خواهند، بمیرند و حتی در قبال مرگشان که حتمی باشد ، ضمانت نامه هم می خواهند تا این که مسافری با بازی پژمان جمشیدی به اشتباه سوار این هواپیما می شود و با فاش شدن خودکشی دسته جمعی در صدد منصرف کردن مسافران است.
هواپیما حکم یک قلمرویی دارد که برای منفعت کسی و یا عده ای باید نابود شود. صحبت های پژمان جمشیدی برای منصرف کردن مسافران از مرگ یک بار به نعل می زند یک بار به میخ و ما را یاد برخی از مسئولان می اندازد او هم به دروغ متوسل می شود و هم گزافه گویی می کند.
از این رو نمادها و بیشتر دیالوگ ها برای مخاطب عام معنا ندارد آن ها منتظر تماشای یک فیلم سرگرم کننده هستند اما « ما همه با هم هستیم» فیلمی سرگرم کننده نیست بلکه بیشتر تفکر برانگیز است.از این رو مخالفان این فیلم، آن را به نام های فیلمی بی سر و ته، فاجعه تمام عیار، فیلم وامانده،اثری کاسب گرایانه و…در نهایت اثری است که قضاوت کردنش سخت اما نمی توان به راحتی از کنار آن گذشت. تمامی بازیگر ها نماینده قشری از جامعه هستند بدون کاراکتر و تنها در یک تیپ فرو رفته اند.
فیلمی که عنوان پر بازیگرترین فیلم دو دهه اخیرسینمای ایران را یدک می کشد خالی از نقاط ضعف نیست.طولانی بودن فیلم، مخاطب را به ستوه می آورد، سکانس های مربوط به کابین هواپیما و گنگ بودن بازی جواد عزتی برای مخاطب خسته کننده است.از طرفی دیگر وجود بازپرس و به قول برخی منتقدان خدای زمینی، کش دار و خوردن بیش از حدش لوث و چندش آورست
در نهایت کمال سینمای ایران، در آخر توانست سیاسی ترین فیلمش را بسازد اما نه برای مخاطب عام.