«بنیانگذار محک»؛ مستندی که قهرمانش یک قهرمان واقعی است
سینماسینما، سیدرضا صائمی:
سعیده قدس یک روز آرزو داشت که زنی همچون سیمون دوبوار باشد. همانی که گفته بود: «زن، زن به دنیا نمیآید، زن میشود.» اگرچه این جمله در نقد ابژهشدگی زنان و زنانگی مصلوب است و درحقیقت نقد منفی به سوژگی زنان در جهان ناعادلانه است، اما این سویه منفی میتواند دارای سویه مثبتی هم باشد. به این معنی که زن میتواند همان زنی شود که خود میخواهد، فارغ از جبر ساختاری که جامعه، تاریخ، فرهنگ و نظام مردسالار بر او تحمیل میکند. سعیده قدس از این حیث فقط بنیانگذار موسسه محک نیست، بلکه بنیان تفکر سنتی درباره زن را برمیاندازد و چنان خود را به اثبات میرساند که مردان بسیاری به احترام او کلاه از سر برمیدارند. تماشای این مستند این حس را در مخاطب نیز برمیانگیزاند. مستندی که قهرمانش یک قهرمان واقعی است که فارغ از عملکرد و فعالیتهای اجتماعیاش، شخصیت و منش فردیاش تحسینبرانگیز است و تصویری از یک زن موفق را روایت میکند که موفقیتش اتفاقی نیست و بهشدت وابسته به توانمندیهای شخصی است. درواقع مستند «بنیانگذار محک» یک مستند پرتره است که قهرمان قصه و کارهایی که انجام داده، در یک موقعیت یگانه به وحدت میرسند و درخشش این موسسه تمامقد وابسته به حضور قدرتمند سعیده قدس و شخصیت نافذ و کاریزماتیک اوست. شاید به نظر برسد که کاریزماتیک بودن مصداق مردانه دارد، اما در این مستند میتوان ردپای یک شخصیت کاریزما را فارغ از جنسیت در منش و روش یک انسان جستوجو کرد.
فیلم با سکانس کلیدی و معرف خوبی شروع میشود که تاثیرگذاری حسی- عاطفی آن در همان ابتدا کلید میخورد. به نظر میرسد هیچ سکانس افتتاحیهای به اندازه آنچه در این مستند میبینیم، نمیتوانست یک آغاز گرم و تاثیرگذار برای یک مستند پرتره باشد. اینکه جرقه تاسیس محک ابتدا چگونه زده شد و چه اتفاقی افتاد تا سعیده قدس محک را بنیان نهد و به یک جریان اجتماعی – فرهنگی بدل کند، با سخنرانی او از یک خاطره در یک همایش یا نشست رخ میدهد که با توجه به کلام نافذ خانم قدس و بار عاطفی و احساسی که این صحنه دارد، در همان ابتدا حس همدلی را در مخاطب با موضوع مستند برمیانگیزد و پرسشهای مخاطب را درباره این موسسه و موسسش پررنگتر میکند. ادامه مستند درواقع پاسخ به این پرسشهاست که عبدالوهاب از طریق تمهیدات گزارشی، تصویری و مصاحبهای به آنها پاسخ میدهد.
«بنیانگذار محک» درواقع مستندی زندگینامهای – تحلیلی درباره سعیده قدس است که هم دارای کارکردهای اطلاعرسانی است و هم نگاهی تحلیلی به سوژه خود دارد. ضمن اینکه در یک روایت گفتمانی و فراشخصیتی در لایههای درونیتر خود به بازنمایی عوامل موفقیت یک زن ایرانی در جامعه معاصر میپردازد و آن را صورتبندی میکند. از این حیث تماشای این مستند خاصه برای زنان میتواند کارکردی تشویقی و ترغیبی داشته و انگیزه آنها را برای فعالیت اجتماعی افزایش دهد.
عبدالوهاب تلاش کرده تا از روشهای موازی روایت، روش تقطیعشده و حتی مینیمال استفاده کند تا هم ریتم اثر شتاب بگیرد و از ملال و کندی مستندهای پرتره که گاهی بهشدت گفتوگومحور است، فاصله بگیرد و هم اینکه ابعاد بیشتری از فعالیتها و حوزههای کاری موسسه محک را به تصویر بکشد. تنوع و تعدد صحنهها و بازنمایی چالشهایی که در مسیر قهرمان داستان وجود دارد، به آن عمق میدان و دید بیشتری بخشیده است، به این معنی که مخاطب را در سطح معرفی بیرونی یک کارآفرین قرار نمیدهد، بلکه به لایههای درونیتری از شخصیت او از یک سو و موسسه او از سوی دیگر پرداخته و فرصتها و تهدیدها یک موقعیت موفقیتآمیز را ترسیم میکند. آنچه در این بازنمایی شخصیتی جذاب مینماید، حفظ هویت زنانه خود سعیده قدس است که در عین اینکه به نظر میرسد روحیه جنگنده و مبارزی دارد، اما لطافتهای زنانه و حس زیباییشناختی او به کاری که انجام میدهد، یا نوع ارتباط و تعاملی که با دیگران دارد، هویت و حریت زنانه خود را حفظ کرده و هرگز به یک زن مردنما بدل نمیشود. زنی با ۲۵ سال خدمت به ۲۵ هزار کودک سرطانی. زنی عاشق که زنانگی و مادرانگیاش را در هم ضرب کرده و به یک مادرترزای ایرانی بدل میشود. زنی که به دلیل ابتلای دخترش کیانا به سرطان، مسیری را آغاز کرد که نهتنها دخترش که دختران و پسران سرطانی دیگر هم تحت چتر حمایتی او قرار بگیرند. تماشای مستند «بنیانگذار محک» نشان میدهد کارهای بزرگ با گامهای کوچک آغاز میشوند.
ماهنامه هنر و تجربه