«قهرمان آخر» برای نسل قدیمی سینما خاطرهبازی جذابی میشود.
سینماسینما، ایلیا محمدی نیا:
«نزدیک به ۵۰ سال همدلی و همراهی با فیلمسازی که زبان، لهجه و مرامنامه خودش را دارد، کم نیست. یک عمره. شدم مثل ملامتیها. خوب و بد یک فیلمساز ریشهدار که از اصولش پایین نیامده رو با من تاخت میزنند.
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن»
مستند «قهرمان آخر» ساخته جواد طوسی، منتقد قدیمی سینما، که نامش همیشه با مسعود کیمیایی و سینمای او گره خورده است، با گفتار جواد طوسی روی فیلم که در بالا به آن اشاره شد، آغاز میشود. برای کسی که شناخت کافی از رابطه منتقدی قدیمی و کارگردان صاحبنام ندارد، همین میتواند کلیدی برای شناخت این رابطه باشد. و البته چه کسی بهتر از جواد طوسی که شناختی دقیق از سینما و نگاه فیلمساز قدیمی سینما و به گفته خودش قهرمان آخر سینما دارد. و نکته عجیب این رابطه عمیق عاطفی همین است که اساسا آیا یک منتقد میتواند اینقدر به یک فیلمساز نزدیک شود و این رابطه درهم تنیدهشده که اشاراتی به آن در ابتدای این مطلب آمده، روی نوشتههای او تاثیری نداشته باشد. آیا اصل بیطرفی در نوشتههای جواد طوسی پیرامون سینمای کیمیایی رعایت میشود؟ با نگاه موشکافانه به این فیلم شاید بتوان برای این پرسشها پاسخی روشن یافت.
فیلم مستند پرترهای درباره کیمیایی نیست، اما درباره تاثیرات مسائل پیرامونی زندگی کارگردان بر آثارش میگوید. فیلم قرار است درباره جهانبینی فیلمساز و مولفهها و نشانهها و عناصر تکرارشونده در سینمای کیمیایی باشد. یعنی اموری که رفتهرفته روی سینما و نوع نگرشش به زندگی تاثیر گذاشته و ردی از آثار آن را میتوان در جای جای فیلمهایش جستوجو کرد و یافت.
«قهرمان آخر» فیلمی چندوجهی است. ظاهر امر آنکه ما مستندی درباره کیمیایی را شاهدیم. اما از طرفی نگاه مشخص منتقدی شناختهشده با نگاه و منظری ویژه به این فیلمساز را میبینیم.
محله
شاید بتوان بیشترین میزان تاثیر را در سینمای کیمیایی در چند فیلم نخست او در محلهای یافت که در آن به دنیا آمده و رشد کرده است. به نظر میرسد محله نقشی مهم در شکلگیری شخصیت و هویت اجتماعی کیمیایی دارد. او در این بخش درباره سلیقه فیلم دیدن میگوید که از نوع فیلمهایی که در سینما رامسر دیده است، شکل گرفته. از شکلگیری کتابخوانی که با کرایه کتاب از قرار شبی یک ریال شروع شد و… بعدها عنصر محله در سینمای کیمیایی در فیلم «قیصر» نمودی درخشان و بارز پیدا میکند. از گذر زیر بازارچه بگیر تا گرمابه نواب. جواد طوسی در این بخش بهخوبی این تاثیرات را با ترکیب صحبتهای کیمیایی و نمایش بخشهایی از فیلم «قیصر» و ارجاعات تصویری از وضعیت همان محله و لوکیشن در این روزها بهخوبی نشان میدهد. کاملترین بخش مستند طوسی همین فصل محله است که در آن بیننده بیهیچ کموکاستی با زیست در یک محله و میزان اثرگذاری آن بر شکلگیری شخصیت و نگاه کارگردان به سینما بهخوبی آشنا میشود.
قهرمان و مرگآگاهی
دومین مولفه سینمایی به انتخاب کارگردان «قهرمان آخر» در آثار کیمیایی، « قهرمان و مرگآگاهی» است. کیمیایی تعریفی جامع از شکلگیری قهرمان در آثار خود و مقوله مرگآگاهی و همچنین مفهوم عدالت میدهد. طوسی در این بخش نیز با کاتهای درست و بهاندازه همزمان در کنار صحبتهای کارگردان از تصاویر فیلمها استفاده میکند. پخش تصاویر دیدنی فیلمهایی چون «سرب»، «قیصر»، «دندان مار» و «گوزنها» به درک صحیح از صحبتهای کیمیایی و جذابیت بیشتر فیلم کمک کرده است.
وسترن و ادای دین
در این بخش بیننده با تاثیر سینمای وسترن در آثار کیمیایی و چرایی آن آشنا میشود. انتخاب تصاویر فیلمهای وسترن در کنار ارجاعات آن به آثار کارگردان بهخوبی انجام میشود.
در ادامه فیلم آیتمهای «ریشهها» و «دوران طلایی» به موضوع خاک و ریشهها و حضور نعمت حقیقی بهعنوان فیلمبردار آثاری چون «غزل»، «گوزنها»، «داش آکل» و… میپردازد. بخشهایی که البته برای مخاطب مفید هستند، اما ارتباط درستی با کلیت اثر ندارند. یا در جایی که کیمیایی به مبحث سعید امامی و دعوتش به وزارت اطلاعات اشاره میکند، میتوانست نباشد، چراکه در خدمت ساختار کلی روایت فیلم نبود و خود میتوانست سوژه فیلمی دیگر باشد. سکانسهای مربوط به پشت صحنه فیلم «قاتل اهلی»، آخرین ساخته کارگردان، نیز هیچ کمکی به پیشبرد هدف مورد نظر کارگردان «قهرمان آخر» نمیکند. از طرفی اگر نعمت حقیقی بهحق در فیلم گنجانده میشود، اسم نیاوردن از بهروز وثوقی و اساسا مقوله بازیگری بهعنوان یکی از مهمترین مولفههای بسیاری از آثار کیمیایی، به فیلم لطمه زده است. گویی کارگردان فراموش کرده است که اشاره به این نکته مهم میتوانست به معرفی بهتر مولفهها و شاخصهای آثار ماندگار کیمیایی کمک کند. هر چند بعید است آقای طوسی با جزئینگریهایی که در آثار کیمیایی دارند، این نکته مهم را فراموش کرده باشند. به نظر میرسد این از قلم افتادن ریشه در مسائلی دیگر دارد که اگر اینچنین است، خوب بود در فیلم به آن اشاره میشد.
«قهرمان آخر» با توجه به استفاده کارگردان از برشهایی از سکانسهای جذاب سینمای کیمیایی، چه قبل و چه بعد از انقلاب، برای نسل قدیمی سینما خاطرهبازی جذابی میشود و برای نسل امروز مخاطبان سینما تعریفی به حد وسع از سینمای کارگردانی که نامش همیشه آنقدر کاریزما دارد که حتی اگر فیلمهای اخیرش را دوست نداشته باشیم، دیدن آثارش را از دست نمیدهیم. و این چیز کمی نیست.
چند سال پیش از این، دوستی مرا دعوت به خواندن مصاحبهای کرد که یکی از روزنامههای شبهروشنفکری با مسعود کیمیایی انجام داده بود و معتقد بود ویژه و جذاب است. خواندم، اما به نظرم نه ویژه بود نه جذاب. علتش را که پرسید، گفتم آدمهایی مثل کیمیایی خود آنقدر برای مخاطب جاذبه دارند که نفس انجام گفتوگو با این دست از هنرمندان بیهیچ فراز و فرودی جذاب است. و گفتوگوی مورد اشاره چیزی بیشتر از این نبود. با دیدن «قهرمان آخر» همان حسوحال را داشتم. تقریبا تمام آن چیزهایی که بهعنوان یکی از علاقهمندان پیگیر آثار کیمیایی میدانستم، در فیلم بود و البته نه چیزی بیشتر. به نظر میرسد فیلم ادای دین تصویری جواد طوسی به کارگردانی است که پیش از این بارها و بارها در کلام و در نوشتارهای مختلف خود نسبت به کارگردان مورد علاقهاش ادای دین کرده بود.
ماهنامه هنر و تجربه